پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | آموزش در ایران بر مبنای پرسش گری نیست

آموزش در ایران بر مبنای پرسش گری نیست





۱ مهر ۱۳۹۵، ۰:۲۸

آموزش در ایران
بر مبنای پرسش گری نیست
محمدعلی اسلامی ندوشن
متین خاکپور
برای این که ببینم وضع آموزش در کشور چگونه بوده، باید ببینیم که نسل جوان در چه وضعی به سر می برد. از زندگی چه می خواهد، و تکیه گاه درونی او چیست؟ بزرگ ترین معضل جامعه ما، این است که نمی دانیم نوجوانان و جوانان ما در آینده چه وضعی خواهند داشت. آینده کشور متکی به جوانان است نه هیچ سرمایه دیگری مثل نفت. باید ببینیم افراد، عمر خودشان و بهار جوانی را چگونه می گذرانند. آینده کشور بسته به نوع تربیت نوجوانان و جوانان است. اما آن ها نه ورزش می کنند، نه ارزش وقت را می شناسند، نه به دنبال کسب معلومات هستند. امید هم در نسل جوان کم رمق است. سرگردانی گروهی از نسل جوان فاصله آن ها تا دنیای مطلوبشان را بازتاب می دهد. اگر دستگاه های فرهنگی و آموزشی کار خودشان را درست انجام بدهند و فرهنگ سازنده را حاکم کنند، اگر جهان بینی نادرست در آنان رسوخ کند، آینده کشور آسیب می بیند. واقعیت این است که اختلاط ارزش ها در بین جوانان ایجاد شده است. هنر یادگرفتن و فکر کردن در بین جوانان ضعیف شده و حتی از خوش گذرانی هم تعریف درستی در سر ندارند. اگر فضای فرهنگی جامعه سرزنده و پررونق باشد افراد به اندیشیدن و تحرک ترغیب می شوند. اکنون نشانه هایی از لجام گسیختگی و تنزل اخلاقی در جامعه دیده می شود که چاره جویی تنزل اخلاقی در جامعه دیده می شود که چاره جویی می طلبد. اگر فقط بگوییم مردم قصور یا تقصیر دارند درست نیست. عوامل عارضی هم در کاربوده از جمله تراکم جمعیت در شهرها و استیلای پول که این ها خساراتی به بار آورده است. به هر ترتیب، برای رفع مشکلات باید به سراغ فرهنگ رفت و مسائل را از جنبه فرهنگی بررسی کرد. دوره زندگی انسان کوتاه است و در فاصله آمدن و رفتن به جهان، معنایی نهفته است پس انسان باید حق انسانیت خودش را ادا کند. یعنی این که با کار و تلاش به بشریت خدمت کند و نه این که فقط مانند یک مصرف کننده بیاید و برود.
اندیشه آزاد از طریق مطالعه و بحث و گفتگو و برخورد عقاید ایجاد می شود. اما تیراژ کتاب که معیار مهمی است حرف دیگری می زند. آموزش در ایران تعبدی بوده است و آموزش تحلیلی که متکی بر سوال باشد بسیار ضعیف است و این در آینده نگرانی های بیشتری بوجود می آورد. نگرش های آموزشی در کشور نیازمند بازنگری و بازسای است و کتاب های درسی و آموزشی، جوابگوی بسیاری از نیازهای نوجوانان و جوانان نیست. این کتاب ها ذهن جوانان را کمتر با مسائل اساسی زندگی درگیر می کند و به همین سبب، نسل جوان دچار نوعی سرگردانی در زندگی است. زیرا درس های زندگی در کتاب های درسی کمتر جلوه دارد و در محتوای کتاب های درسی چنین ایراداتی دیده می شود. برای رفع ایرادات، توجه بیشتر به فرهنگ، شرط اول موفقیت در این مسیر است. در آثار گذشتگان و ادب فارسی، با دریایی از جهان بینی و رهیافت زندگی روبرو هستیم. واقعیت های زندگی و درس های زندگی در ادبیات قدیم ما بازتاب وسیعی دارد، سوال این است که تاکنون چه اندازه به ادب گذشته ایران و گنجینه های فرهنگ به طور پویا نگاه شده آن هم وقتی در شاهکاری ادب فارسی از زندگی بسیار حرف زده شده است. این که نقص هایی در آن وجود دارد ایجاد مانع نمی کند و نباید از آن ابایی داشت، باید آن ها را زدود. با بهره از آن گنجینه ها می توان جوانان را با دریای بی کران ادب و هنر زندگی آشنا کرد. اگر فرهنگ در مسیری قرار گیرد که از خرافات دور و به روشن گری نزدیک شود، دستخوش رکود نمی شود. فرهنگ باید روینده باشد و اگر فرهنگ، رفیق راه رونق اقتصادی نباشد فساد روحی بر جامعه عارض می شود. فرهنگ زمانی بارور می شود که فرصت های مناسب در اختیار جوانان قرار داده شود تا استعدادهای خود را بشناسند.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *