سدها متهمان اصلی بحران آب در ایران؟ تا نقشه جامع آب کشور نباشد نمیتوانیم سدسازی را زیر سوال ببریم
۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰:۰۵
سدها متهمان اصلی بحران آب در ایران؟
تا نقشه جامع آب کشور نباشد نمیتوانیم سدسازی را زیر سوال ببریم
به نظر میرسد تا زمانی که «آب» به عنوان یک کالای استراتژیک معرفی نشود نمیتوان به برونرفت از بحران آب امیدوار باشیم این درحالی است که هنوز نقشه جامع آب کشور را نیز نداریم و به درستی نمیتوانیم درباره وضعیت منابع آب اظهارنظر کرده و تصیمگیری کنیم.
سینا قنبرپور: موضوع پدیدآمدن بحران آب این بار نه از منظر کارشناسان محیطزیست و جامعهشناسان که از منظر متخصصان و فعالان صنعت آب در میزگردی در «کافهخبر» بررسی شد. «اسماعیل مسگرپورطوسی»، «فریدون خزاعی» و «رضا حاجیکریم» درباره مسائلی چون بررسی تاثیرسدسازی بر بروز بحران آب، تأثیر جدا شدن مدیریت عرضه و تقاضا، فقدان بهرهوری و اقتصادی نبود آب سخن گفتند. «اسماعیلمسگرپور» تحصیلکرده مهندسی مکانیک و مدیریت استراتژیک در مقطع کارشناسی ارشد به عنوان نایبرییس اول هیئت مدیره فدراسیون صنعت آب ایران به ویژه بر روند تاریخی جدا شدن مدیریت منابع و عرضه آب از دست مردم و نبود بهرهوری در مدیریت منابع آب تأکید داشت.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ «فریدون خزاعی» که تحصیلکرده رشته راه و ساختمان در مقطع کارشناس ارشد از دانشکده فنی دانشگاه تهران است تحقق اقتصاد مقاومتی را منوط به سامان دادن به وضعیت آب و اقتصاد آن توصیف کرد. او دبیرکل فدراسیون صنعت آب ایران است.
«رضاحاجیکریم»، مهندسی مکانیک خوانده و دکترای مدیریت استراتژیک از دانشگاه نیس فرانسه دارد و نماینده سندیکای شرکتهای تاسیساتی و تجهیزاتی در فدراسیون صنعت آب است. او دراینمیزگرد تأکید کرد: مدیریت آب یک زنجیره به هم پیوسته بسیار پیچیدهاست و حوزه نفوذ آن با نفوذ به معاش تکتک افراد جامعه سنجیده میشود. در چنین شرایطی به صورت مطلق نمیتوانیم بگوییم ساخت همه سدها مشکل داشته، سد به عنوان یک ساختار فیزیکی، بخشی از نظام مدیریت و توزیع آب است و بدون توجه به شبکههای آبیاری و آبخوانداری پاییندست آن معنا پیدا نمیکند.
درمیزگردی که پیش رو دارید تلاش براین بودهاست که علاوه بر طرح و بررسی به وجود آمدن بحران آب راهکارهای میان مدت برای کنترل شتاب این معضل ارائه شود.
*ایران هیچ گاه سرزمین پر آبی نبودهاست. بررسی اقلیمی ایران نشان از آن دارد که همواره خشک و بیابانی بوده و مردمان کشورما نیز از دیرباز در حال دست و پنجه نرم کردن با این طبیعت خشن بودهاند. قناتها و کاریزها و روشهایی که مردم ابداع کرده بودند تا از پس این طبیعت خشک و بیابانی برآیند نشانی از همین وضع است. با این وصف الان ما دچار بحران آب هستیم و از سوی دیگر تغییرات اقلیمی نیز خبر از شدیدتر شدن این ویژگی جغرافیاییمیدهد. با این توضیح چه شد که ما گذشته خودمان را فراموش کردیم و فکر کردیم آب داریم و حالا با بحران آب مواجه شدهایم؟ چه روندی باعث این وضعیت شد؟
مسگرپور: آنچه ما را از این فضایی که ترسیم کردید دور کرد جدا شدن مدیریت عرضه و تقاضا است. درگذشته قنات و کاریزی که متعلق به یک یا چندروستا بود یا موقوفهای از اشخاص بود همه ساکنان آن روستا در حفظ و نگهداری آن با هم همکاری میکردند. در مرحله حفاری، در مرحله لایروبی و مهمتر در بهینه مصرفکردن آن. نوع کشت خود را نیز با میزان آب سالانهای که از این قنات جاری بود تنظیم میکردند. در نتیجه میدانستند که اگر این منبع آب خشک شود زندگیاشان در این روستا از بین میرود. مدیریت عرضه و تقاضا در آب یکپارچه و توسط ذینفعان انجام میشد. از آنجایی که مدیریت عرضه و تقاضا را از ذینفعان گرفتیم و به دست دولت سپردیم، ذینفعان نظیر کشاورزان ما، گمان بردند آب یک ثروت ملی و بیپایان است، هیچ اطلاعی هم از منابع نداشته و ندارند و نمیدانند پشت سدها چقدر آب هست و چقدر از آن قابل عرضه است.
آیا اساساً موضوع مدیریت منابع آب حاکمیتی است یا این سیاست که مدیریت عرضه و تقاضا توسط دولت صورت گیرد اشتباه بوده است؟
مسگرپور: حتماً موضوع حاکمیتی است اما در اجرا منحصر به حاکمیت نیست. ذینفعان باید در آن نقش داشته باشند و همراه با آگاهی در آن عمل کنند. وقتی ذینفعان را در مدیریت منابع آب دخالت میدهید به آنها اطلاعات هم میدهید و آنها خودشان به مدیریت بهتر عرضه و تقاضا میپردازند.
حاجیکریم: در اینکه آب موضوعی حاکمیتی است، بحثی نیست و دامنه نفوذ آن بسیار گستردهاست. وقتی از نهادههای انرژی صحبت میکنیم، مثلاً بنزین، شاید افراد جامعه به طور کلی خیلی درگیر آن نباشند یا به طور غیرمستقیم درگیر باشند. فرض کنید فردی در یک روستا در منطقهای صعبالعبور زندگی میکند، او به طور غیرمستقیم از بنزین و حتی برق تأثیر میپذیرد اما آب با حیات تکتک ما ارتباط دارد. حوزهای است که حقوق همه باید در آن دیده شود. بحث مدیریت آن نیز موضوعی حاکمیتی است که باید با مشارکت مردم انجام گیرد. میزان مصرف آب در کشاورزی خیلی بالاست و همین سبب شده نوک پیکان انتقادها به سمت کشاورزی برود و وقتی بحث آب مجازی هم مطرح میشود، در وهله اول این پرسش به میان میآید چه کاری است که محصولاتی با این همه میزان مصرف آب تولید شود. اما موضوع دیگری مطرح است و آن اینکه از منظر استراتژیک و در حوزه مولفههای تعیینکننده در امنیت ملی، دولت باید بتواند پتانسیل تأمین غذای کشور را حفظ کند. بنابراین باید کشاورز را در این معادلات ببیند و در تصمیمگیریها مشارکت داده شود و در مدیریت عرضه و تقاضا حقوقش محاسبه شود.
فکر میکنید تا کنون و در برنامههایی که به صورت برنامههای میانمدت ۵ساله تهیه و تدوین شده است کشاورزان و حقوق آنها در عرضه و تقاضای آب دیده نشدهاست؟
حاجیکریم: ممکن است دیده شده باشداما با دیدگاهی دور از کشاورزی دیده شده است. در فلات ایران کشاورزی قدمت ۷هزارساله دارد و بی شک در این دوران بارها بحرانهای آب و خشکسالی و …. را پشت سر گذاشته و در تمام این مدت پتانسیلهای خود را حفظ کرده است و امروز میبینیم قناتهای ایران به ثبت بینالمللی رسیدهاست. برای نمونه در منطقه یزد که اقلیمی خشک و کمبارش است ایرانیان مدیریت منابع آب را بلد بودهاند. در جاهای دیگر همینطور. چطور میشود در قالب همین برنامههای توسعهای حوزه آبریزی نظیر دریاچه ارومیه به این روز میافتد؟ در حالی که در همین خاورمیانه کشورهای کوچکی با ۱/۲ میلیاردمترمکعب حجم قابل استحصال آب ، نیاز تغذیهای ۵-۶ میلیون نفر آدم را تأمین میکنند و حتی مشغول به صادرات محصولات خود هستند ولی منابع آنها دچار بحران نشدهاست. ما نیز این مدیریت مصرف بهینه را در گذشته داشتهایم و کشاورز ما هم آن را بلد بودهاست اما در دوره معاصر به او نقشی در مدیریت و برنامهریزی منابع آب ندادهایم، نه کشاورز و تشکلهای کشاورزی و نه سایر تشکل های بخش خصوصی. و این روند سبب شده تا در کنار سایر مولفهها امروز شاهد بحران آب باشیم.
آقای خزاعی، با توضیحاتی که داده شد و روند تاریخی که در مدیریت آب طی شده و مدیریت منابع آب از ذینفعان گرفته شده و به دولت سپرده شده و سپس دولت با برنامهریزیهایی سعی در اعمال سیاستهایی کرده که مدیریت منابع آب از ذینفعان عملاً سلی شده فکر میکنید این کارها و سیاستهای یکسال برای اقلیم پهناور و متفاوت مناسب بودهاست؟
خزاعی: ببینید مگر ما چیزی مهمتر از آب داریم؛ «و من الماء کل شی حی». باید همه تلاشمان را برای تأمین و حفظ آن انجام دهیم، چون به همه چیز ما مربوط است. آب فقط تشنگی نیست. در چنین شرایطی آنچه به بروز مشکلات کنونی منجر شده عدم دخالت دادن بخش خصوصی در مدیریت منابع آب و مصرف آب قطعاً یکی از دلایلی است که در پدید آمدن معضل امروز نقش داشته است.
مورد دیگر فرهنگ مصرف آب است. ما در دورهای نه چندان دور برای جمعیتی ۲۰ تا ۳۰ میلیوننفری باید برنامهریزی میکردیم و منابع ما هم به نسبت بیشتر بود و امروز برای جمعیتی ۸۰ میلیوننفری باید برنامهریزی کنیم و منابعمان هم تحلیل رفتهاند. در چنین شرایطی نوع برخوردمان هنوز عوض نشدهاست. همان طوری کشاورزی میکنیم که ۵۰ سال قبل کشاورزی میکردیم. بنابراین باید به این مسأله دقت کنیم که مصرفکننده ما امروز باید آگاه به منابع آب باشد و بداند اگر همین روند مصرف ادامه پیدا کند با چه عواقبی مواجه خواهد شد. پس باید در نحوه مصرف تجدیدنظر کنیم. نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است مسأله سرمایهگذاری در این عرصه است. اگر کشاورز ما ۶ ماه از سال آب را در کرتها و جویبارها رها کرده و استفاده میکند و ۶ ماه دیگر سال آن را به امان خدا رها میکند قطعاً نمیتوان از آب به عنوان یک سرمایهحیاتی محافظت کرد. بنابراین ما باید به مقوله «اقتصادآب» توجه ویژه داشته باشیم و بخش خصوصی را در این زمینه دخالت دهیم. اگر مقوله اقتصاد آب مورد توجه قرار بگیرد آن وقت باید محاسبه کنیم برای تولید هر کیلو محصول کشاورزی چقدر انرژی میگذاریم و چقدر آب مصرف میکنیم و سپس ارزش به دست آمده از این محصول چقدر میشود. در چنین شرایطی است که ممکن است سراغ الگوی کشت دیگری برویم.
حاجی کریم: لازم است درباره کشاورزی توضیحی دهم. کشاورزی در بحثهای مربوط به بحران آب برجسته میشود چون حجم آب مصرفی آن بالاست. اما اگر بحث جانمایی صنایع در کشور بررسی کنیم و یا جانمایی ایجاد شهرهای جدید یا توسعه شهرهای قدیم را بررسی کنیم، میبینیم که مشکلاتی را ایجاد کردهاند. شما به الگوی استقرار صنایع فولاد نگاه کنید. به توزیع صنایع پتروشیمی نگاه کنید. توسعه شهری همین طور. الان شهرجدید هشتگرد به گونهای جانمایی شده که اصلاً به بحران آب دشت قزوین توجهی نشدهاست. در حال حاضر به شدت این منطقه بحران جدی آب دارد. با این توضیح میخواهم بگویم نبود دو مولفه در برنامهریزیهای ما مشهود است که نتیجه آن در بروز پدیده و بحران آب نقش داشته است. یکی فقدان تشکلهایی که در کنار دولت در تصمیمسازیها نقش داشته باشند و دیگری فقدان سند آمایش سرزمین به صورت جامع است.
اتفاقا یک پرسش اساسی هم همین است که آیا ما مطابق با شرایط اقلیمی سیاستهای مختلفی اتخاذ کردهایم یا نه. اما پیش از ورود به بحث آمایش سرزمین لازم است از موضوع دیگری بپرسیم که با مبحث بحران آب همنشین شدهاست. موضوع سدسازی در سالهای اخیر مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان محیط زیستی بودهاست. از طرفی وقتی سد ساخته میشود انبوه آبی که پشت آن جمع میشود انتظار و مطالبه تأمین آب ایجاد میکند، بعد بحثهای انتقال آب بین حوضهای پیش میآید. آیا سدسازی ما در بروز بحران آب نقش نداشته است ؟
مسگرپور: سابقه سدسازی در کشور ما بسیار و ریشه در تاریخمان دارد. فلسفه سدسازی هم حفظ آب برای تمام دوران کشت و ایجاد تعادل بین دوران ترسالی و خشکسالی است. ایران که از دیرباز کشوری خشک بوده سابقه هزارساله در سدسازی دارد. بنابراین نگاهی به تاریخ ایران نشان میدهد که این تکنولوژی در گذشته نیز بوده و سدهای تاریخی ما نیز مؤید همین موضوع است. اما پرسش این است که آیا همه جا باید سدساخت؟ پیدایش طرح آن از کجا بودهاست؟ متأسفانه در گذشته به این موضوع توجه خاص میشد و مطالعات آمایش سرزمین برای اجرای آن انجام میشد و شیوههای تأمین آب نیز مطالعه میشدهاست. اما در دوران اخیر تصمیمات برای سدسازی سیاسی و بخشینگر شده به ویژه با حضور نمایندگان مناطق مختلف و روستاها و شهرهای کوچک این تلقی به وجود آمده که هر روستا و هر شهری برای تأمین آب شرب و کشاورزی سد میخواهد و این شده نهضت سدسازی و توسعه یافته اخیر ما.
به نظرمن کسانی که سد را طراحی میکنند سهم محیط زیست، سهم صنعت، سهم کشاورزی و سهم شرب و شبکه آبیاری پاییندست را در مطالعه و طرح خود میبینند و پیشبینی میکنند ولی مهم نحوه بهرهبرداری از سد است. آنان که از سد بهرهبرداری میکنند یا تحت فشارهای مختلف، یا نداشتن دانش این کار، سهم محیط زیست را حذف میکنند یا سهم یک بخش را به دیگری یا همه را به بخش شرب اختصاص میدهند. اما میدانید همانطور که قوانین بینالمللی هم تأکید دارد ما نباید بیش از ۴۰درصد از حجم آبهای تجدیدپذیرمان را مصرف کنیم و مصرف مازاد بر ۴۰درصد ما را دچار مشکل و بحران میکند و به اکوسیستم محیطمان آسیب وارد میکند.
از وقتی دولت متولی بخش آب شده، به بخش مهندسی موضوع توجه کرده و در نتیجه در تصمیمگیریها ذینفعان را توجه نکردهاست. درواقع این سیستم جدید باید جایگزین همان سیستم قنات یا کاریز میشد و دوباره همان همکاری، مدیریت در منابع و مصرف باید بر آن اعمال میشد. درواقع دولت باید ذینفعان را نسبت به سیستم جدید آو نحوه بهرهبرداری از آن موزش میداد . در این حالت ذینفعان گمان میبرند که منابع آب بیپایان است .
یک نکته دیگر هم هست. انتقاد دیگر به سدسازیهای ایران این است که با توجه به همان اقلیم خشک و بیابانی و درجه حرارات بالای کشورمان سدها موجب تبخیر آب استحصال شده میشوند .
مسگرپور: موضوع تبخیر انتقاد درستی است اما تبخیر آب پشت سدها به همان نسبتی است که تبخیر در سیستم آبیاری غرقابی در کشاورزی صورت میگیرد. ما وقتی آبیاری سطحی میکنیم هم همین تبخیر را داریم. به این نکته توجه داشته باشیم که تبخیر در دریاچه سدها را با تکنولوژیهای مدرن میتوان کاهش داد. اما این مهم اتفاق نمیافتد مگر آب به عنوان یک کالای استراتژیک و اقتصادی دیده شود تا هزینههای مدیریت بهرهبرداری آب در بهکارگیری تکنولوژیهای جدید توجیه پیدا کند.
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید