سایت خبری پیام ما آنلاین | به بهانه‌ی پناه‌آوردن خانواده‌ای بی‌خانمان به پارک مطهری از پناهگاه پرندگان تا ماوای بی‌خانمانی

به بهانه‌ی پناه‌آوردن خانواده‌ای بی‌خانمان به پارک مطهری از پناهگاه پرندگان تا ماوای بی‌خانمانی





۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۲:۲۴

به بهانه‌ی پناه‌آوردن خانواده‌ای بی‌خانمان به پارک مطهری
از پناهگاه پرندگان
تا ماوای بی‌خانمانی

اوائلی که پارک مطهری افتتاح شده بود مردم می‌گفتند بالاخره کرمان صاحب فضایی شد که همه بتوانند رایگان از زندگی پرندگان دیدن کنند و با محوطه‌ی بزرگی که زیرتوری قرار داشت چیزی شبیه به قفس بزرگی دقیقا وسط پارک درست کرده بودند و برای مردم هم جذاب بود هر روز تعداد زیادی از مردم به این پارک می‌آمدند تا پرندگان زیبایش را ببینند و از فضای سبز و آرامشی که در پارک هست استفاده کنند و لحظاتی از زندگی سخت و ماشینی دور بشوند و به قول کرمانی‌ها “دو دقیقه سرمون رو پناه بگیریم” کلا پارک‌ها فضاهایی هستند که وظیفه دارند نقش ریه‌های شهر را بازی کنند و از طرفی به واسطه‌ی زندگی‌ شهری و آپارتمان‌هایی که بی شباهت به قوطی کبریت‌ نیستند این پارک‌ها اندک فضایی برای بچه‌ها ایجاد می‌کنند تا بدوند و بازی کنند و برای والدین هم گوشه‌ی امنی پدید می‌آورند تا قدمی بزنند و از استرسی که هر روز به تن و روان‌شان وارد می‌شود بکاهند و به گونه‌ای حتی می‌توان گفت که پارک‌ها در شهرها ساخته می‌شوند تا جامعه دچار مشکلات جبران ناپذیر نشود اما گاهی هم همین پارک‌ها وظایف دیگری را نیز به عهده می‌گیرند، مثلا پاتوق اراذل و اوباش می‌شوند و یا پناهگاه کارتن‌خواب‌ها و معتادهای بی‌خانمان می‌شوند. اما این تمام ماجرا نیست اعضای NA هم در پارک‌ها جلسه می‌گذارند و دور هم جمع می‌شوند و پاک بودنشان را جشن می‌کنند و پیام پاکی را به دیگران می‌دهند و عده‌ای هم به ورزش و نرمش مشغول می‌شوند و پدربزرگ‌ها هم با دیگر بازنشستگان محفل می‌کنند و داستان‌های شیرین برای هم تعریف می‌کنند و خلاصه هر پارک مشتی‌است از خروار جامعه‌ی اطراف آن و دقیقا هرچه که در تمام جامعه به صورت پراکنده قابل دیدن است در پارک‌ها به شکلی فشرده دیده می‌شود و البته شهرداری‌ها معمولا تمام تلاش‌شان را می‌کنند که چهره‌ی پارک‌ها را زیبا نگهدارند تا به رسم دیرین ما ایرانی‌ها صورتمان را با سیلی سرخ کرده باشیم و گاهی حتی صورت شهرمان را با سیلی سرخ کرده باشیم یکی از نمونه‌های سرخ کردن صورت شهر با سیلی مورد امید بقایی است.
از ضلع شرقی پارک مطهری که وارد بشوید با یک کمد و اسباب و اثاثیه منزل و مقداری ظرف و لباس مواجه خواهید شد که پدری به همراه فرزند خردسالش کنار این وسایل زندگی می‌کنند پدر پتویی را کنار یکی از نیمکت‌ها پهن‌کرده و به همراه پسر خردسالش روی آن دراز کشیده و فرزندش مثل فرشته‌ای آرام و معصوم به خواب رفته، پدر اما با چشمان باز به آسمان نگاه می‌کند و به قول خودش (شدیدا فکری شده) وی داستانش را اینگونه روایت می‌کند:
من سی‌و یک سال دارم و بعد از اخذ مدرک دیپلم در رشته‌ی کامپیوتر و به پایان رساندن دوران سربازی در ارتش،‌کارهای مختلفی انجام دادم و از نجاری تا جوشکاری و بنایی و غیره را یادگرفتم و در حال حاضر هم به واسطه‌ی اینکه پیدا کردن شغل ثابت برای امثال ما دشوار است روزها می‌روم سر میدان و منتظر می‌مانم تا کسی که دنبال کارگر می‌گردد مرا به کار ببرد و ۱۰ الی ۳۰ هزارتومانی را خدا روزی من قرار بدهد و با این روش روزگار می‌گذرانم تا اینکه چند هفته پیش صاحب‌خانه که تقریبا تنها صاحب‌خانه‌ای بود که چیزی به عنوان پول پیش(رهن) طلب نمی‌کرد، گفت منزلم را می‌خواهم و باید آن را تخلیه کنی و من هم چند وقتی به دنبال خانه گشتم تا اینکه بالاخره خانه‌ی مناسبی را پیدا کردم و دقیقا در همان روزی که خانه را تحویل دادم و تمام وسایل خانه را بار یک وانت کردم که به منزل جدید ببرم با صحنه‌ی عجیبی مواجه شدم و آن اینکه برادر صاحب‌خانه‌ی جدید خانه‌ای که قرار بود به من اجاره بدهند را به شخص دیگری اجاره داده و خانواده‌ای در آن خانه مستقر شده‌اند و من هم از اینجا رانده و از آنجا رانده آخرین چیزی که به فکرم رسید همین پارک مطهری بود که به راننده گفتم: بیشتر از این نمی‌شود دور شهر چرخید کمک کن وسایل را همین‌جا کنارپارک بگذاریم. از فردای آن شب کذایی صبح‌ها کنار وسایلم در پارک از خواب بیدار می‌شوم طاها بچه‌ام را می‌گذارم کنار وسایل و خودم می‌روم به دنبال خانه و همینطور سرمیدان برای کار کردن چرا که اگر یک روز کارگر روزمزد کار نکند خودتان می‌دانید چه بر سرش می‌آید. خلاصه نیروی انتظامی و اجرائیات شهرداری روز گذشته آمدند و گفتند که باید از اینجا بروی و سد معبر کرده‌ای و ما آمده‌ایم تا همه چیز را بار کنیم و ببریم که با هزار مصیبت راضی شدند که دو روز دیگر به من فرصت بدهند تا خانه‌ای پیدا کنم و وسایلم را از کنار این پارک ببرم چراکه چهره‌ی شهر را زشت کرده‌ام. گفتم خوب من هم یکی از افراد این جامعه‌ام چطور زندگی من شهر را زشت می‌کند؟من سال‌هاست که در انتخابات‌های مختلف رای داده‌ام چرا دستگاه‌های دولتی به من کمکی‌نمی‌کنند؟ همسر من به خانه‌ی پدرش در یکی از شهرستان‌های کرمان رفته و منتظر است که این مشکل حل بشود تا سر خانه و زندگی‌اش برگردد و این بچه هم از بی‌مادری نجات پیدا کند. اگر مسولین به داد ما نرسند چه کسی باید به داد ما برسد؟ موقعیت فعلی برای من اتفاق افتاده و به زودی می‌گذرد، فعلا چرخ به این شکل می‌چرخد و به قول معروف این نیز بگذرد.
این یکی از هزاران نمونه‌ی کارگران شهر ماست که با پیشآمدهای این‌چنینی به راحتی امکان دارد که از طبقه‌ی خود بیرون بیافتد و از پرولتر* تبدیل بشود به لومپن پرولتر** و خدای ناکرده به زودی اگر جامعه‌ جلوی این روند را نگیرد تعداد زیادی از این کارگران روز مزد و فصلی به بزه‌کاران و قاچاقچیان ساکن بخش تاریک جامعه می‌پیوندند. نیازی به بر شمردن نیست که هر کجا که آماربیکاری بالا رفت هم‌زمان سطح جرم و جنایت هم بالا رفت و به تعداد بزه‌کاران و بدکنش‌های جامعه افزوده شد می‌توان به تاریخ دیترویت نگاه کرد که پس از بسته شدن کارخانه‌های ماشین‌سازی چه بر سر شهر آمد و دولت آمریکا هم با بی‌توجهی که به کارگران آن شهر کرد در مدت کوتاهی شهر را بدل به جولانگاه خلافکاران نمود و بعدها مجبور شد دست به دامن نیروهای ویژه و راهکارهای پیچیده‌ای بشود تا آنچه از دیترویت باقی مانده بود را نجات بدهد حالا خوشبختانه ما هنوز به آن جا نرسیده‌ایم اما کماکان با آمار‌های خوشبین دولتی و بدبین غیر دولتی مواجهیم و نمی‌دانیم باید به کدام‌یک اعتماد کنیم و حتی اگر میانگینی از این دو آمار بگیریم آنچنان بوی خوشی به مشام نمی‌رسد.
رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان کرمان به ایسنا گفت: کرمان جزو سه استانی است که کمترین نرخ بیکاری را در کشور دارند. جعفر رودری افزود :سهم جمعیت بالای 10 سال استان از کل جمعیت حدود 82 درصد است و سالانه 37 هزار نفر از جمعیت جویای کار که قادر به انجام کار هم هستند، وارد بازار کار می شوند.
محمد حسین امجدی در مطلبی با عنوان نگاهی به نرخ بیکاری در کرمان که در همین روزنامه به چاپ رسید نوشت: بر اساس تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران در خصوص وضعیت نیروی کار در پاییز 94، نرخ بیکاری جمعیت 10 ساله و بیشتر استان کرمان 9.5 درصد بوده است. این در حالی است که در این فصل، کشور نرخ بیکاری 10.7 درصد را تجربه کرده است. نرخ بیکاری نشان می‌دهد چند درصد از جمعیت فعال، بیکار هستند. این شاخص در بین مردان استان 5.9 درصد و در بین زنان استان 26.3 درصد محاسبه شده است. تغییر نگرش به فعالیت زنان در محیط خارج از خانه، افزایش سهم زنان استان در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و از همه مهم‌تر مشکلات اقتصادی خانواده‌ها، افزایش حضور زنان استان در بازار کار را موجب شده است.
همچنین نتایج بیانگر آن است که نرخ بیکاری در نقاط شهری استان بیشتر از نقاط روستایی است به طوری که نرخ بیکاری در نقاط شهری 10.3 درصد و در نقاط روستایی 8.3 درصد است. این وضعیت در کل کشور نیز برقرار است به طوری که نرخ بیکاری نقاط شهری کل کشور 11.7 درصد ولی در نقاط روستایی 8.1 درصد می‌باشد. مهاجرت روستاییان به شهرها به امید کسب درآمد یکی از دلایل این افزایش است.
از آمارهای قابل تأمل این گزارش نرخ بیکاری افراد 15 تا 24 ساله استان به عنوان عرضه کنندگان بالقوه نیروی کار است. نرخ بیکاری این افراد 27.9 درصد بوده است در حالی که این مقدار در کشور 25.4 درصد است. شایان ذکر است نرخ بیکاری مردان 15 تا 24 ساله استان 20.8 درصد و در زنان 63.4 درصد گزارش شده است.
باید از پیش آمدن وضعیتی که قبلا بارها آزموده شده پیشگیری کرد و هرچه سریعتر حالا که استان ما پایلوت اقتصاد مقاومتی‌است نگاهی‌هم به بیکاری پنهان و حاشیه‌نشینی در دل شهرها انداخت.
**پرولتر به معنی کارگر و لومپن پرولتر به معنی کسی است که کار نمی کند اما سهمی از تولید می خواهد مثل اراذل و اوباشی که مشغول خرده فروشی مواد مخدر و یا زورگیری و حتی واسطه گری آنچه که قابل واسطه گری کردن است

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *