پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | مردم شناسی زیارتگاه ها و اماکن مقدس شهرستان عنبر آباد امام زاده سید عبدالله مردهک

مردم شناسی زیارتگاه ها و اماکن مقدس شهرستان عنبر آباد امام زاده سید عبدالله مردهک





۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰:۵۱

مردم شناسی زیارتگاه ها و اماکن مقدس شهرستان عنبر آباد
امام زاده سید عبدالله مردهک

نجمه سلیمانی دلفارد
مدفن امام زاده سید عبدالله در روستای نورک در نزدیکی بخش مردهک از توابع شهرستان عنبرآباد واقع شده است، امام زاده سید عبدالله فرزند موسی بن جعفر (امام موسی کاظم) برادر امام رضا(ع) می‌باشند. خادم این مکان پیرمردی 74 ساله به نام شیخ شنبه است که تمامی اجداد او تا هشت نسل خادم این مکان بوده‌اند و به صورت موروثی خادمی این مکان به ایشان رسیده است و به گفتۀ ایشان دو سنگ بسیار قدیمی در این محل از گذشته‌های بسیار دور وجود دارد که خط روی آنها قابل خواندن نیست.
در وسط بقعه ضریحی آهنی به ابعاد 50/1×1 متر قرار دارد که بر روی آن اشعار ی در مدح امام زاده نوشته شده است،
در سمت راست ضریح که یک درب کوچک وسط آن قرار دارد (برای خارج کردن نذورات توسط ادارۀ اوقاف) که با دو قفل توسط ادارۀ اوقاف بسته شده است و زائرین روی قفل‌ها هم دخیل بسته‌اند و روی این درب کوچک عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» و نام سازنده آن و در جهت دیگر عبارت «السلام علیک ایها الشهید السید عبدالله المظلوم» نگاشته شده است.
زمین زیارتگاه حدود 2000 مترمربع است که متأسفانه براثر خشکسالی نخل‌های خرمای آن از بین رفته است.
ساختمان جدید زیارتگاه سیدعبدالله توسط اداره اوقاف شهرستان جیرفت در حال احداث می‌باشد و همانطور که ذکر شد این زیارتگاه دارای شجره نامه بوده و از فرزندان امام موسی بن جعفر(ع) می‌باشد.
اهالی، این زیارتگاه را به نام سلطان سید عبدالله نیز می‌خوانند و به آن اعتقاد کامل دارند و در روزهای پنج شنبه به زیارتش می‌روند و شب در آن جا اقامت می‌کنند.
به گفتۀ شیخ شنبه خادم این مکان در زمان اجداد ایشان ساختمان این امام زاده تنها به شکل یک دیوار بوده است در زمان پدر ایشان دو اتاق خشت و گلی به جای این دیوار ساخته می‌شود ولی مدفن زیر دیوار قرار گرفته بود و به همین دلیل دیوار همیشه ترک می‌خورده است تا این که امام زاده به خوابشان آمده و گفته‌اند که قبر من زیر همین دیوار قرار گرفته است و بدین صورت محل مدفن که قبلاً کاملاً مشخص نبود معلوم گردید.
بنای قدیمی امام زاده حدود سالهای 1386 توسط ادارۀ اوقاف جهت احداث بنای جدید تخریب گردید و اسکلت جدید آن سال 1389 پایه گذاری گردید و ساختمان این مکان مقدس در حال احداث می‌باشد که اهالی منطقه از عملکرد ادارۀ اوقاف بسیار راضی بودند. بنای جدید امام زاده سید عبدالله همانطور که ذکر شد فعلاً (زمان حضور نگارنده) دارای ساختمان نیست و فقط اسکلت فلزی آن پایه گذاری شده است.
در نزدیکی این زیارتگاه اتاقی قدیمی و خشت و گلی قرار دارد که وسایل بنای قدیمی زیارتگاه را در آن‌جا نگهداری می‌کنند تا ساخت بنای جدید پایان یابد و این وسایل که اهدایی زائرین می‌باشند به ساختمان جدید امام زاده انتقال یابند.
شایان ذکر است که در همین اتاق دو سنگ بسیار قدیمی و گران‌ بها نیز نگهداری می‌شود که متعلق به زیارتگاه می‌باشند و به گفتۀ خادم این مکان یکی از سنگ‌ها بالای قبر و یکی پایین قبر بوده است که روی آنها خوانده نمی‌شود روی یکی از سنگ‌ها که سبز رنگ است بوته‌ای عمامه مانند کشیده شده که خطش غیرقابل خواندن است و یک گودی دارد. پایین آن اعدادی نوشته شده است که 18 و 81 خوانده می‌شود این سنگ در زمان‌های بسیار دور پیدا شده است ولی سنگ دیگر در زمان احداث بنای جدید پیدا شده است که به علت مدت طولانی که زیر خاک بوده است قسمت زیادی از نوشته‌های روی آن از بین رفته است و فقط در یک قسمت آن می‌توان عباراتی را مشاهده نمود که نوشته شده که ایشان در روز جمعه‌ای این جا به شهادت رسیده است و بقیۀ عبارات قابل خواندن نمی‌باشد به گفتۀ خادم این مکان مدتی بر روی اطراف قبرها، مُهره‌ها و سنگ‌های قیمتی مانند فیروزه، لاجورد و غیره… پیدا می‌شده است.
به اعتقاد اهالی این منطقه زمانی که امام زاده سید عبدالله خبر شهادت امام رضا(ع) (برادرشان) را در مشهد می‌شنوند با عده‌ای از اصحاب و یاران از عراق به سمت ایران حرکت می‌نمایند تا به مشهد بروند به استهبانات فارس می‌رسند که در این مکان سپاه متوکل عباسی به آنها می‌رسد و هر کدام از امام زادگان و یاران ایشان به سویی پراکنده می‌شوند حضرت معصومه(ع) به قم و دیگران هر یک به جایی می‌روند و ایشان با 40 سوار مدتی به کوههای دوساری می‌روند و بعد به این مکان می‌آیند و محل قبر آن 40 سوار سرباز ایشان هم در همین مکان قرار دارد که اکنون کاملاً محل دفن آنان مشخص نیست.
از مناطق مختلف استان و حتی شهرهای دیگر مانند کرمان، بم، جیرفت، بندرعباس، ایرانشهر، کهنوج، اسلام آباد مردم برای زیارت به این مکان می‌آیند و اعتقاد زیادی به این امام زاده دارند. از فروردین ماه تا اواخر تیر ماه بسیار شلوغ می‌شود و زائرین بسیاری برای زیارت و رسیدن به حاجاتشان به این مکان مقدس می‌آیند.
شیخ این زیارتگاه چند معجزه این مکان را چنین نقل می‌کنند: «در زمان‌های قدیم که جدشان در این مکان ساکن بوده است 7 نفر اشرار (یاغی) به این منطقه حمله می‌کنند که خانه‌های اطراف امام زاده از جملۀ خانه اجداد ایشان را غارت نمایند. این 7 نفر برای رفع خستگی شروع به چپق کشیدن می‌کنند ناگهان همه آنها به معجزه سید عبدالله بی‌هوش می‌شوند جد ایشان یک ماسه1 داشتند پس از بی‌هوش شدن آنها، شیخ زیارت به کمک چند تن از اهالی منطقه دستان آن‌ها را با نخ ماسه که نخ باریکی هم بوده است؛ می‌بندند و اسلحه‌های آنها هم جلوی رویشان قرار داشته است و پس از مدتی یک نفر از آنها به هوش می‌آید و هر چه سعی و تلاش می‌نماید نخ باریک ماسه پاره نمی‌شود از جدم می‌پرسد تو جادوگر هستی و سحر و جادو می‌کنی جدم می‌گوید نه من نوکر و غلام امام زاده سید عبداله فرزند موسی بن جعفر هستم پس از آن 6 نفر بقیه بیدار می‌شوند و می‌بینند برادر بزرگترشان نیست آنها هم هر چه سعی و تلاش می‌کنند نمی‌توانند بندهای ماسه را پاره کنند سپس با همان دستان بسته قسم می‌خورند که دیگر مزاحم او یعنی جد من نشوند و جد من دستانشان را باز می‌نماید و آنها می‌روند».
معجزه دیگر امام زاده بدین صورت بوده است: شخصی در زمان‌های قدیم گاوی داشته که نذر زیارتگاه سید عبدالله بوده است؛ گاو را از روستای مجاور می‌دزدند.
صاحب گاو که اعتقاد محکمی به امام زاده سید عبدالله داشته است می‌گوید: «یا سیدعبدالله صبح قاصد من می‌آید گاو من را بده بیاورند». و هنگامی‌که گاو و دزدان از کنار امام زاده سید عبدالله رد می‌شدند ناگهان گاو کنار امام زاده زانو می‌زند و می‌خوابد و دزدها هر کار می‌کنند نمی‌توانند گاو را از جایش بلند نمایند سپس مجبور می‌شوند نزدیک گاو آتش روشن نمایند ولی با کمال تعجب آتش به سمت گاو کشیده نمی‌شود و گاو هم از جای خود تکان نمی‌خورد؛ صبح روز بعد که شیخ زیارت می‌آید جارو بزند گاو را می‌بیند که به همان شکل کنار امام زاده زانو زده است و قاصد صاحب گاو می‌آید و می‌گوید که گاو را بدهید شیخ هم گاو را می‌دهد و قاصد با گاو پیش صاحبش برمی‌گردد.
معجزه‌ای که شیخ این مکان (شیخ شنبه) به چشم خود دیده‌اند این‌گونه روایت می‌کنند:
«من با خواهر بزرگم در سایه درخت کُنار نزدیک امام زاده سید عبدالله در کودکی مشغول بازی بودیم و گردنبند مُهره‌ای به گردن من بود اشرار آمدند و ما از ترس به سمت مادرم رفتیم و در بغلش نشستیم، یکی از اشرار آمد مادرم را بزند دیگری مانع شد و گفت خانه‌اش را خراب می‌کنیم. مادرم گفت یک کاسه ماست به او بدهید اگراز گلویش پایین رفت من حرفی ندارم خانۀ مرا خراب کنند پس من صاحب ندارم آن فرد هنگامی‌که کاسه ماست را سر کشید ماست‌ها در گلویش ماندند و از دو سوراخ بینی اش خون سرازیر شد و بعد همراهانش (اشرار دیگر) به مادرم التماس کردند و مادرم گفت برو تفشان کن (آب دهن ات را بیرون بریز) و آن مرد آنها را تف کرد و از آن‌جا رفتند و این باعث شد که اشرار به امام‌زاده سید عبدالله اعتقاد زیادی پیدا کنند.»
ایشان در ادامه ذکر می‌کنند فردی کر و لال در این مکان مقدس از سنگ شفا خورد و در مقابل چشم همۀ زائرین زبان گشود و افراد دیگری نیز شفا یافته‌اند مانند فردی که به بیماری تالاسمی مبتلا بود و یا چندین فرد دیگر که نابینا بودند در این مکان و با متوسل شدن به امام زاده سید عبدالله بینا گشته‌اند. ایشان یکی دیگر از معجزات این زیارتگاه را این‌گونه بیان می‌کنند که هنگامی‌که کارگران مشغول کار بودند تا زمین زیارتگاه را برای تعمیر بنا صاف کنند و ساختمان جدید را بسازند تراکتور و بُلدوزر نتوانستند نزدیک قبر امام زاده شوند و متوقف شدند.
1- نخ های که از پشم بره قربانی می بافند و با آن نوعی فال می گیرند.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *