پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | موبدیار مهران غیبی بنیان گذار موزه مردم شناسی زرتشتیان ایران در کرمان چشم از جهان فروبست سرانجام غیبی هم بال گشود

موبدیار مهران غیبی بنیان گذار موزه مردم شناسی زرتشتیان ایران در کرمان چشم از جهان فروبست سرانجام غیبی هم بال گشود





۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۲۲:۳۴

موبدیار مهران غیبی بنیان گذار موزه مردم شناسی زرتشتیان ایران در کرمان چشم از جهان فروبست
سرانجام غیبی هم بال گشود

موبدیار مهران غیبی، پس از سال‌ها تحمل بیماری بامداد امروز درگذشت.
وی که سال‌ها از بیماری سرطان رنج می‌برد، بامداد یک‌شنبه ۳۰ خردادماه ۱۳۹۵ در شهر کرمان درگذشت.
غیبی به واسطه‌ی شغل پدر(پدرش افسر ارتش و مادرش، بهیار بود) تجربه‌ی زیستن در شهرهای مختلف ایران را داشت و با وجود اینکه فرزند یکی از خانواده‌های زرتشتی، اصیل و قدیمی کرمانی بود، در مهرماه ۱۳۴۰ خورشیدی در زنجان چشم به جهان گشود. وی ۲۷ سال به عنوان آموزگار دینی در شهرهای کرمان، کرج و اصفهان به کار مشغول بود و پیشینه‌ی خدمت در هیات علمی مرکزتحقیقات کشاورزی کرمان را نیز دارا بود. وی مدرک کارشناسی ارشد را در زمینه‌ی کشاورزی کسب کرد اما چند سال پیش به واسطه‌ی علاقه‌ی فراوانی که به خط و تاریخ ما داشت دوباره در دانشگاه شیراز در دوره‌ی کارشناسی ارشد و این بار در رشته‌ی زبان‌های باستانی مشغول به تحصیل شد.
شادروان غیبی بنیان‌گذار موزه مردم شناسی زرتشتیان ایران در کرمان و صاحب‌امتیاز ماهنامه اسفند در این شهر بود که چند شماره از این ماهنامه بیشتر به چاپ نرسید.
وی تاکنون ده‌ها نوشتار با موضوع فرهنگ ایران باستان و دین زرتشتی در روزنامه‌های کرمان چاپ کرده و در دانشگاه‌ها و موسسات علمی کشور نیز به سخنرانی‌های گوناگونی در همین زمینه پرداخته که «عرفان»، «اخلاق زیستی»، «ریشه‌های فرهنگی وقف» و «جایگاه زن در ایران باستان» تنها بخشی از مقالات و نوشته‌های این دانشمند کرمانی‌است.
آن شادروان دو دوره نیز هموند هیات مدیره انجمن زرتشتیان کرمان و نیز فرنشین کمیسیون فرهنگی آن بوده است.
به گفته‌ی مهدی نگارستانی هنرمند و دانش‌آموخته‌ی زیان‌های باستانی که خود را دوست و شاگرد شادروان غیبی می‌داند، تمام زندگی وی وقف علم شده بود و همیشه تلاش می‌کرد به جوانان و نوجوانان بیاموزد که مهم‌ترین کاری که می‌توانند با زندگی خود بکنند خدمت به علم است و کسب علم مهم‌ترین وظیفه‌ی آنها است، وی پس از بازنشستگی با کسب رتبه‌ی نهم در کنکور کارشناسی ارشد برای تحصیل در رشته‌ی زبان‌های باستانی به دانشگاه شیراز رفت و جالب اینجاست که قرائت بسیار انسانی از دین زرتشتی داشت و هرچند که به نام موبد وی را می شناسند اما به هیچ‌وجه در اندیشه‌ی خود دچار دگماتیسم نبود و در واقع انسانی‌ترین قرائت را از دین زرتشت داشت و معتقد بود “ کار” در دین زرتشتی به معنای کسب معاش نیست بلکه کار واقعی یعنی انجام خدمتی که کل جامعه از آن خدمت سود ببرند، همان طور که مادرش هم خانه‌ی ابا و اجدادی‌شان را وقف دانش کرد، خودش هم وصیت کرد که پیکرش در اختیار دانشگاه باشد، و بر اساس نگاه زیبایی که به دین زرتشتی داشت می‌گفت: هنجار هستی همان فرهنگ است و شما باید بتوانید دنیا را آباد کنید و تنها وظیفه‌ی انسان‌ها روی زمین کسب و ترویج علم است و استفاده‌ی آن برای آبادانی روی کره‌ی خاک. غیبی تلاش زیادی برای حفظ آثار باستانی کرمان می‌کرد و برای حفظ خانه‌های قدیمی کرمان زمان زیادی را صرف می‌کرد و به گونه‌ای انجمن زرتشتیان کرمان را وادار می‌کرد تا مراسم و برنامه‌های‌شان را در آن خانه‌های قدیمی برگزار کنند تا اینکه ترمیم جای تخریب را بگیرد و یا حداقل دیگر چیزی شبیه به تخریب بر سر آن خانه‌های تاریخی نیاید و تلاش می‌کرد تا بافت قدیمی شهر همانگونه بماند و آنچنان تغییری نکند، برای مثال نیایش‌گاه “شاه برهرام‌ایزد” را می‌شود نام‌برد( که موبدیار غیبی تلاش‌های فراوان کرد تا این بنا مرمت و حفظ شود) و دقیقا پشت بیمارستان خداداد مهرابی قرار دارد.
اولین بار که شادروان غیبی را دیدم با یکی از دوستان درگیر نوشتن پایان‌نامه‌ای درباره‌ی “گرایشات تفسیری در ترجمه‌ی گاتها” بودیم و گفتند که اگر به دنبال منبعی می‌گردید که همه چیز را درباره‌ی گاتها بداند بهترین موردی که می‌توانید پیدا کنید غیبی‌است، ما هم با استفاده از روابطی ایشان را به کافه‌ی کرمان دعوت کردیم و وقتی که من با وی روبرو شدم باورم نمی‌شد مردی که همه از دانش و اخلاق وی تعریف می‌کنند همین پیرمرد ارام و مهربان است که حیا و سربه زیری ویژه‌ی کرمانی‌ها را با آرامش و لطافت طبع خودش ترکیب کرده و شخصیتی را ساخته که مخاطب به تنها چیزی که فکر نمی‌کند تفاوت‌های دینی است چرا که خود را در مقابل انسانی می‌یابد بی‌حساب مهربان و بی‌دریغ. وی مدتها زمان گذاشت و با صبر و حوصله‌ی فراوان سطر به سطر گاتها را خواند و برداشت خودش را با قرائت‌های مختلف دیگر مقایسه کرد و به جرائت می‌توانم بگویم بعد از چندماه مطالعه و جست‌و جو در زمینه‌ی “گاتها یا دعاهای آسمانی زرتشت” تقریبا هیچ نمی‌دانستم و متاسفانه او که هیچ کم‌تر از دیگر مترجمان و مفسران گاتها نداشت و در بسیاری موارد حتی نگاه انسانی‌تر و زیباتری به این کهن‌ترین متون دست‌نوشته‌ی بشر داشت در گمنامی زیست و در گمنامی هم چشم از جهان فرو بست. برای آشنایی مخاطب با زاویه‌ی دید غیبی به عرفان و روانشناسی از دیدگاه عرفان زرتشتی یکی از اشارات وی را اینجا ذکر می‌کنیم هرچند ممکن‌ است نثری که پیش رو دارید نثری نباشد که هر روز در روزنامه می‌خوانید اما زیبای این سخن به سختی‌اش می‌چربد و از آن مهم‌تر دریافتن این واقعیت‌ است که قرن‌ها پیش آموزه‌هایی در ایران فراگیر بوده که امکان خوانشی تا این اندازه امروزی را به مخاطب خود می‌داده‌ است:
عرفان و روانشناسی از دیدگاه عرفان زرتشتی
انسان باشنده‌ای نیازمند است که تا نیازهایش برآورده نشود، آرامش ندارد. او برای برآوردن نیازهایش می‌کوشد و تا زمانی که این نیازها به درستی برآورده. نشود، به رسایی (تکامل) نمی‌رسد.
این تلاش دو دستاورد داشته است. یکی دانش روانشناسی است که می‌کوشد با شناخت روان انسان راهی برای آرامش او بیابد.
دیگری بینشی است که می کوشد پیوند میان انسان (جز) و هستی (کل) را یافته، آرامش انسان را در این پیوند جستجو کند، در این راه بینش و شناختی پیدا می کند که عرفان نامیده می شود.
نیازهای بزرگسالان در پژوهش های بسیار: 1- تندرستی 2-پیوند خانوادگی 3- پیوند زیست گروی (اجتماعی) 4- فلسفه‌ی زندگی 5- کار و پیشه 6- تفریح7- دین و فلسفه
هرم نیازهای مازلو:
۱- زیستی ۲- امنیتی ۳- زیست گروهی(مثل دوستی، دلدادگی، مبستگی) ۴- ارزشی ۵- تکاملی
عرفان زرتشتی- خداوند جان و خرد نخست هنجارهستی سپس این جان شادی بخش را بر پایه هنجارهستی آفرید.
شناخت هنجارهستی دانش نامیده می شود. این مفوم را درستکاری و یا راستکاری دانسته‌اند.
در هنجارهستی برای هر باشنده‌ای(یعنی موجودی) نیازها، و راه هایی برای برآورده شدن آنهاست. نتوانستن یا ندانستن راه هماهنگی با هنجارهستی سبب ناآرامی و پریشانی می شود.
عدالت و امنیت از نیازهای دیگر است. خشم، هوس، چپاول، زور، ستم، گستاخی، تجاوز و تعدی دروغ‌کاران آن چنان مردم را می آزارد که به خداوند شکایت می کنند
رهبر آبادکننده ای دانا و توانا با گستراندن عدالت و امنیت بر پایه راستی، دانش و منش نیک، بستر بالش (بالندگی و رشد) مردم و رسیدن انان به خرسندی را فرام می آورد.
خداوند آزادی و توانایی به مردم بخشیده تا خود راه خویش را برگزینند.
آنچه که یک نفر را به خداوند نزدیک می سازد، برای دیگران نیز سود بخش و شادی آفرین است بنا بر هنجارهستی خداوند به کسی خرسندی می بخشد که او به دیگران خرسندی می‌بخشد.
خانواده جایگاه بالش و پرورش انسان بنابراین بایستی از همان آغاز پیمان همسری به درستی بسته شود.
گزینش آزادانه همسر، رقابت در راستی، پرهیز از دروغ، دانشمندانه زندگی کردن، دلدادگی راستین در تنگی و فراخی، از ویژگی های خانواده‌ی خوب است.
پایه شخصیت انسان در کودکی پیش از ورود به دبستان گذاشته می شود. اگرچه عوامل تربیتی بسیاری بر آینده کودک اثر می گذارند ولی کمتر عاملی ست که بتواند ساختار شخصیتی او را پس از کودکی دگرگون سازد.
با مادر و پدر پرمهر، کودک صمیمی و پر مهر شده، مهر ورزیدن و دلدادگی را که بنیاد عرفان زرتشتی است فرا می گیرد. او می تواند دوستی‌های دراز مدت برقرار و به مردم خدمت کند احساس ارامش، اعتماد به نفس و حساسیت به میزان‌های اخلاقی ویژگی اوست.
موبدیار مهران غیبی عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی کرمان

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *