پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ تنها جنایت ما مبارزه با شرکت غاصب نفت جنوب بود

خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ تنها جنایت ما مبارزه با شرکت غاصب نفت جنوب بود





۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۸:۲۴

خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ تنها جنایت ما مبارزه با شرکت غاصب نفت جنوب بود

بخش بیست و هشتم
از آنجایی که نخست در این مجموعه از دکتر مظفر بقایی کرمانی و مهندس سید احمد رضوی در جریانات مختلف کرمان همچون: درگیری‌های جناح‌های سیاسی، کودتای 28 امرداد، انتخابات دوره هیجدهم مجلس، کمیته مجازات و … به تفصیل سخن به میان آمده است، از طرف دیگر، با توجه به اذعان تمامی نویسندگان و پژوهشگران عرصه تاریخ و سیاست، این دو نفر (به ویژه دکتر بقایی) از مطرح‌ترین چهره‌های سیاسی ایران در چند دهه‌ی اخیر به شمار می‌آیند، و در نهایت با توجه به این که هر دوی آن‌ها کرمانی بودند و سال‌ها در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این استان، نقش تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند، دیدگاه تعدادی از نویسندگان و پژوهشگران را در مورد این دو شخصیت به اختصار می‌آوریم.

ما در زندگی سیاسی خود فقط یک جنایت کرده‌ایم و آن مبارزه با شرکت غاصب نفت جنوب بود
از دیگر فرازهای مهم زندگی سیاسی مهندس رضوی بایستی به صراحت لهجه، اعتقاد به حقانیت مبارزات خود و طرف‌داری از دکتر مصدق پس از کودتای 28 مرداد اشاره نمود. بر این مدعا بد نیست به سخنان وی در یکی از جلسات دادگاه محمد مصدق اشاره نمود که وی به عنوان شاهد به جلسه دادگاه احضار گردیده بود.
«شاهد دیگری که به دادگاه آورده شد، مهندس احمد رضوی نایب رییس مجلس دوره‌ی هفدهم بود. مهندس رضوی با شجاعت تمام سخن گفت … و به رغم مزاج تند و عصبانی که داشت، متانت خود را از دست نداد. پاسخ وی به پرخاش‌گری‌های دادستان بسیار حساب شده، هیجان‌انگیز و دندان‌شکن بود:
آقای دکتر محمد مصدق یک پیشوای سیاسی و یک پدر روحانی بود و بنده به اتفاق چند نفر از رفقا در اطراف ایشان جمع شده بودیم و این اجتماع هم به هیچ وجه شرم‌آور نیست بلکه موجب افتخار است و من برای این اجتماع و خدمت به وطن عزیز افتخار و مباهات می‌کنم … شما جناب سرلشکر مقبلی و شما آقای دادستان همین قدر بدانید که ما در زندگانی سیاسی خودمان فقط یک جنایت کرده‌ایم و آن جنایت و خیانت این بود که با شرکت غاصب نفت جنوب مرد و مردانه مبارزه کردیم و شما آقایان بدانید که سیاست نفت در تمام دنیا با خون مخلوط بوده است و آن فرزندان ایرانی که در روز 28 مرداد به زمین افتادند، از هر دسته و طرف، برای من فرق نمی‌کند، فدای این سیاست شدند … وضعی پیش آوردند و طرزی عمل کردند و طوری دست بیگانه مابین فرد فرد ملت ایران تفرقه انداخت که در نتیجه امروز، جمعی از خدمت‌گزاران مملکت ایران به عنوان متهم یا به عنوان مطلع که در هر حال اطلاق متهم به آن‌ها می‌شود، در حضور شما حاضر باشند …» (1).
محاکمه و صدور رأی مهندس رضوی
مهندس رضوی پس از کودتای 28 مرداد 1332 به فاصله کوتاهی دستگیر و پس از مدتی بازداشت، به همراه دکتر حسین فاطمی و دکتر شایگان مورد محاکمه قرار گرفتند. جریان محاکمات این سه نفر تا جلسه چهارم به صورت علنی انجام گرفت و مابقی جلسات به صورت غیر علنی. در خصوص تشکیل دادگاه و حکم وی آمده است:
«ساعت یازده صبح امروز اولین جلسه دادگاه شماره یک دادرسی ارتش برای رسیدگی به اتهام آقایان دکتر شایگان، مهندس رضوی و دکتر فاطمی به ریاست آقای سرتیپ قطبی و کارمندی آقایان سرهنگ قهرمانی، سرهنگ لشکری، سرهنگ شیبانی، سرهنگ گلشنی و سرهنگ نقدی و به دادستانی سرهنگ مدرس در لشکر دو زرهی تشکیل گردید. خبرنگاران و عکاسان جراید داخلی و خارجی از ساعت هشت صبح در لشکر دو زرهی گرد آمده بودند. مقارن ساعت یازده آقایان شایگان و مهندس رضوی به اتفاق وکلای مدافع خود آقایان سرهنگ بواسحقی، تیمسار سرتیپ قلعه‌بیگی، سرهنگ بهره‌ور، سرهنگ امین‌پور و سرهنگ 2 خلعتبری در سالن دادگاه حاضر شدند … چند دقیقه بعد از رفتن عکاسان جراید، دکتر فاطمی در حالی که روی تخت‌خواب دستی (برانکارد) خوابیده و ریش نسبتاً زیادی صورتش را مستور کرده بود به وسیله چند نفر سرباز به سالن دادگاه منتقل شد. دکتر فاطمی چشم‌های خود را روی هم گذاشته بود و ناله می‌کرد. بعد از این که جای تخت‌خواب دکتر فاطمی تعیین گردید، رییس دادگاه با نواختن زنگ رسمیت دادگاه را اعلام کرد. در این موقع منشی دادگاه صورت جلسه را قرائت کرد و سپس رییس دادگاه [خواست متهمان] خود را معرفی کنند …
مهندس رضوی: بنده اسمم احمد، نام خانوادگی رضوی، اسم پدرم علی‌اکبر، شغلم سابقاُ نماینده مجلس شورای ملی و به طور مستمر استاد دانشگاه تهران هستم. سنم 49 سال است، مذهب اسلام، پیشینه کیفری ندارم، عیال و اولاد دارم، محل اقامت تهران، فعلاًُ در زندان هستم …
دیروز آخرین جلسه دادرسی آقایان شایگان، مهندس رضوی و دکتر فاطمی در دادگاه عادی شماره یک دادرسی ارتش در لشکر دو زرهی تشکیل گردید. آخرین جلسه دادگاه مقارن ساعت سه بعد از ظهر تشکیل شد و بعد از بیان آخرین دفاع مهندس رضوی که تا ساعت سه و چهل دقیقه بعد از ظهر به طول انجامید، آقای سرتیپ قطبی رییس دادگاه ختم دادرسی را اعلام داشت و دادگاه برای صدور رأی وارد شور شد.
شور قضات دادگاه قریب سه ساعت و نیم به طول انجامید. در خلال این مدت متهمین و وکلای مدافع با بی‌صبری انتظار تشکیل مجدد جلسه دادگاه و قرائت رأی صادره را داشتند … درست در همان موقعی که این اطلاع به خبرنگاران جراید رسید، رسمیت جلسه دادگاه از طرف آقای سرتیپ قطبی اعلام گردیده بود و منشی دادگاه در میان سکوت متهمین و وکلای مدافع رأی دادگاه را قرائت کرد که مفاد آن به شرح زیر است … دادگاه پس از بررسی مدافعات متهمین آن‌ها، سرانجام ماده استنادی دادستان ارتش را علیه متهمین مورد تأکید قرار داد و به اتفاق آرا، حسین فاطمی را به اعدام محکوم و در مورد غیر نظامی دکتر شایگان چون متهم در جریان دادرسی مکرراًُ نسبت به اعمال ناشی از خود اظهار تأسف و تأثر نموده و خود را از جمله کسانی دانسته است که به کرات مورد تفقد و عنایات شاهنشاه فقید و اعلیحضرت همایونی قرار گرفته، دادگاه به اتفاق آراء با توجه به سوابق فرهنگی وی، او را مستحق یک درجه تخفیف دانسته و او را به حبس ابد محکوم می‌کند.
در مورد مهندس رضوی نظر به این که متهم به کرات از اعمال ناشی از خود شفاهاًُ و کتباًُ اظهار تأسف نموده و اعمال خود را معلول وقایع روز دانسته و خود را از فدائیان و خدمتگزاران شاهنشاه و مملکت معرفی کرده، دادگاه با اجازه ماده 44 قانون مجازات عمومی نام‌ برده را نیز مستحق یک درجه تخفیف دانسته و او را به حبس ابد محکوم می‌کند. بعد از قرائت رأی دادگاه محکومین متن رأی را امضا کردند، مهندس رضوی در ذیل رأی نوشت در مدت قانونی تجدید نظر خواهم کرد و دکتر شایگان در زیر رأی دادگاه فقط امضا نمود و فقط دکتر فاطمی در جلسه دیشب بلافاصله از رأی صادره تقاضای تجدید نظر کرد …
[پس از تشکیل دادگاه تجدید نظر] به موجب رأی دادگاه تجدید نظر، آقای دکتر فاطمی به اعدام (2) و آقایان دکتر شایگان و مهندس رضوی با دو درجه تخفیف هر یک به 10 سال حبس محکوم گردیدند. پس از ابلاغ رأی به محکومین، آقای دکتر فاطمی و دکتر شایگان از رأی دادگاه تجدید نظر تقاضای فرجام کردند ولی آقای مهندس رضوی در زیر اوراق رأی نوشت در انقضای مهلت قانونی تقاضای فرجام خواهد شد
امروز اطلاع حاصل شد که تقاضای فرجام آقایان دکتر شایگان، مهندس رضوی و دکتر فاطمی مورد قبول قرار نگرفته است. بدین ترتیب حکم دادگاه در باره سه نفر آقایان مزبور قطعی اعلام گردیده …» (3).
مگر این سید جلیل‌القدر/ زاده‌ی خسرو خراسان نیست؟
حکم ده سال حبس برای مهندس رضوی، پس از چندی لغو و وی از زندان آزاد گردید. زنده‌یاد باستانی پاریزی در این مورد و فرجام کار وی آورده است:
«… باز یکی از کسانی که به جرم هواداری مصدق به زندان افتاد و محکوم به ده سال زندان شد کرمانی بود، و مرحوم حبیب یغمایی شعری برای اسخلاص او سروده:
مگر این سید جلیل ‌القدر زاده‌ی خسرو خراسان نیست؟ (4)
شعر را توسط مرحوم علاء به شاه رساند و عفو او را گرفت و آن سید جلیل‌القدر که مهندس سید احمد رضوی باشد، به محض آن که پا از ایران به خارج گذاشت، در فرودگاه آتن که هواپیما برای سوخت‌گیری نشسته بود، به مخبرین جراید گفت: «ایران باید جمهوری شود» (5) و هنوز طنین این صدا از رادیوهای خارجی در گوش مردم ایران بود که اتومبیل مهندس رضوی در حوالی مرز فرانسه و بلژیک با تیر چراغ برق ـ یا یک درخت ـ درست نمی‌دانم تصادف کرد و مهندس آناً درگذشت و جسد او را آوردند و در «پرلاشز» کنار قبر صادق هدایت دفن کردند. در واقع او نیز جزء اولین‌ها بود که قدرت مطلقه‌ی بعد از کودتا را زیر سوال قرار داد». (7).
پی نوشت:
(1) ـ موحد، محمدعلی: خواب آشفته‌ی نفت (از کودتای 28 مرداد تا سقوط زاهدی)، ج 3، ص 233، 235 و 236.
(2) ـ دکتر حسین فاطمی در سحرگاه 19 آبان 1332 اعدام گردید.
(3) ـ طیرانی، بهروز: محاکمات سیاسی در ایران (از سال 1333 تا 1352)، ص 17 تا 50.
(4) ـ «شعر با این مطلع شروع می‌شود:
فروردین مــاه بر جهان خندید لیک آوخ که بخت خندان نیست
و در آن گوید:
یادِ یاران چو شهد بود و کنون هیچ تلخی جــز یادِ یاران نیست
دلم از دردِ دوستــان خونست دوستان، این دلست، سندان نیست …
حال زندانیان چــــــه می‌داند آن را که جای کنج زندان نیست
گر شود هر شکستگی جبران در شکستِ حیات، جبران نیست
یک صد و بیست ماه، ده سال است یک خزان نیست، یک زمستان نیست
حبسِ مسعودِ سعد سلمان هست صبر مسعودِ سعدِ سلمان نیست …
و در آخر:
راه‌ها بسته است و، هیچ امید جز به احسانِ شاه ایران نیست
شهریارا به عفو کوش، به عفو که به از عفو، پیش یزدان نیست …
قسمت عمده‌ی این قصیده در مجله‌ی یغما سال هفتم، ص 542 چاپ شده است بدون اسم مهندس رضوی». باستانی پاریزی، محمد ابراهیم: پاورقی مار در بتکده، ص 422 .
(5) ـ «پیرمرد یغمایی می‌گفت: آن شعر را پیش علا فرستادم و او به شاه داد و شاه به تجدید نظر و آزادی او اشاره کرد. مرحوم یغمایی گفت؛ مرا بردند به دادگاه نظامی و گفتند باید آقای مهندس تعهد بدهد که دیگر کاری نکند تا آزاد شود. مهندس گفت: من نمی‌نویسم. یغمایی گفته بود؛ من از جانب او می‌نویسم و نوشته بود. آن‌ها هم موافقت کردند و مهندس آزاد شد. گویا یغمایی در تعهد خود نوشته بود «تضمین می‌کنم که اگر دولت، این سید اولاد پیغمبر را خواست، خودم او را شانه بسته تحویل دهم». آخر او هم سید بود و بنی‌عم همان مهندس رضوی! …». همان، ص 423.
(6 ) ـ همان، ص 422 تا 424.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *