بر اساس یک ماجرای واقعی در مسیر ناکجا آباد
۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۰:۱۴
بر اساس یک ماجرای واقعی
در مسیر ناکجا آباد
روز چهارشنبه بود زنی نگران که اشک در چشمانش حلقه زده بود با ظاهری آشفته به کلانتری مراجعه کرد و گفت:که دخترش گم شده است و با خود زیر لب زمزمه می کرد که دخترم را دزدیده اند از او خواستم روی صندلی بنشیند و با یک لیوان آب سرد او را به آرامش دعوت کردم و از او خواستم با آرامش و با خونسردی جریان را دقیق تر تعریف کند تا ببینیم چه کمکی از دستمان برمی آید.
مادر نفس عمیقی کشید و گفت :پنج فرزند دارم که هر کدام رفته اند سر خانه و زندگی خودشان و هیچکدام به اندازه مریم دختر آخری من و پدرش را اذیت نکرده است خواستگاری دارد که دست بردار نیست پدر و مادر پسره در قید حیات نیستند و سربازی نرفته و سن و سالی هم ندارد که بتواند گلیم خود را در این دوره زمانه ازآب بیرون بکشد ولی مختصر ارثیه ای از پدرش برایش مانده من و همسرم با این ازدواج مخالفت کردیم.
چهار بار خانواده ی عمویش را وادار کرده تا برای خواستگاری به منزل ما بیایند ولی از قرار معلوم عمویش هم با این ازدواج مخالف بود و می گفت محمد سن و سالی ندارد و دهنش بوی شیر می دهد و حالا مانده تا مرد زندگی شود با این وضع نگرانی ومخالفت ما چند برابر می شدو هر بار با بحث و دعوا ار خانه ما بیرون می رفتند.
صبح روز بعد از خواستگاری که برای خرید نان صبحانه بیرون رفته بودم در راه بازگشت به منزل در کمال ناباوری دخترم را دیدم که وسایلش را برداشته و به همراه محمد سوار یک پراید سفید رنگ شده و با سرعت دور شدند وقتی که خودم را به اتاق دخترم رساندم دیدم نامه ای روی آینه چسبانده که نوشته بود: من شناسنامه ام را برداشتم و به همراه محمد به مشهد میروم و دیگر به خانه بر نمی گردم.
مثل اینکه آب سردی روی سرم ریختند. مطمئنم همسرم با این وضع پیش آمده دوام نمی آورد و دق می کند. خیلی نگرانم بلایی به سر دخترم آمده باشد تلفنش را هم خاموش کرده واشک روی صورت مادر جاری شد سعی کردم اورا دلداری دهم تا آرام شود و به او قول دادیم که هر کاری از دستمان برمی اید برای پیدا کردن و برگرداندن دخترش انجام دهیم این موضوع با شکایت اغفال در شعبه اطلاعات کلانتری بطور جدی در دستور کار قرار گرفت.
ماموران اطلاعات با جدیت تمام و تلاش فراوان سعی داشتند که هر چه زودتر زوج جوان را پیدا کنند تا اینکه روز یکشنبه یک زوج جوان برای تایید عکس برای عکس دار شدن شناسنامه به کلانتری مراجعه کردند اسم و فامیل دختر برایم خیلی آشنا بود متوجه شدم که همان زوج فراری هستند.
از او خواستم قصه فرارش را تعریف کند و اینگونه بیان داشت که من و محمد خیلی همدیگر را دوست داریم ولی پدرو مادرم بخاطر نداشتن کارت پایان خدمت مخالف هستند کلافه شده بودم و نمی دانستم چکاری درست است تا اینکه محمد پیشنهاد فرار از خانه را داد اول خیلی می ترسیدم ولی بخاطر عشقی که به محمد داشتم دل را به دریا زدم و فرار کردم وبه خانه پسر عموی محمد در یکی از شهرستان های کرمان رفتیم.
چهار روز در آنجا ماندیم تا اینکه عمه ام شماره محمد را از دوستانش گرفته و با ما تماس گرفت و گفت همه ی فامیل و همسایگان موضوع را فهمیده اند هر کس به سلیقه خودش حرف و حدیث در می آورد پدرت از غصه دق می کند از ترس بی آبرویی نمی تواند سرش را بالا کند قول داد که پدرم را راضی می کند فقط برگردین اولش خیلی می ترسیدم پدرم بلایی سرم بیاورد ولی روی حرف عمه ام حساب کردم برگشتم عمه ما را به خانه خودش برد با هر بدبختی که بود پدرم را راضی کرده بود تا شاهد جاری شدن صیغه محرمیت ما باشد.
حواسم به پدرم بود. نگاهش را ازمن دریغ می کرد. با سردی آمد و رفت. حق داشت. مادرم هم اصلا نیامد. نمیدانم محمد ارزشش را دارد یانه به هر حال خوشحالم که رضایت پدر را گرفتم. عمه ام هوایم را خیلی دارد و تمام تلاش خود را برای ازواج دائم مان میکند.
نظریه کارشناسی: گاهی اوقات پدر و مادر با تربیت ناصحیح فرزندان و همچنین سخت گیری های نا بجا منجر به آسیب های جبران ناپذیری به جوانان می شوند و باید یادمان باشد که همیشه موضوع اینگونه ختم به خیر نمی شود.
تهیه و تنظیم:
ستواندوم محدثه عباس زاده / کلانتری چترود
برچسب ها:
مطالب مرتبط
مرمت و بازسازی «خانه شهر» کرمان به کجا میرسد؟
مجرمان در کرمان به جای زندان، درخت میکارند
محیط زیست کرمان: غازهای وحشی تلف شده در رفسنجان نمونهگیری میشود
آخرین وضعیت سفر در تعطیلات ۲۲ بهمن
ترافیک سنگین در قشم و گیلان و کمبود جا در بوشهر
۲۷ روز پس از حمله تروریستی کرمان
تعداد مجروحان بستری در بیمارستان به ۷ نفر رسید
شهادت نازنین آچکزهی یکی دیگر از مجروحان حادثه کرمان
۱۷ روز بعد از حادثه تروریستی کرمان
ترکشهایی که امکان خارج کردن آنها نیست
افزایش ۲۶ درصدی مرگهای منتسب به آلودگی هوا در ۱۴۰۱
۲۵ مجروح حادثه تروریستی کرمان همچنان بستریاند
وزیران گردشگری ۳۵ کشور آسیایی در راه یزد
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید