پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | رییس جمهور را دستگیر کنید و به دادگاه انقلاب معرفی نمایید

رییس جمهور را دستگیر کنید و به دادگاه انقلاب معرفی نمایید





۲۹ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴

خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر
رییس جمهور را دستگیر کنید و به دادگاه انقلاب معرفی نمایید
بخش هفتاد و شش

در ادامه خاطرات و فعالیت‌های آقای محمد صنعتی در این شماره به ادامه ماجراهای کشک و بادمجان در سال 1359 شمسی خواهیم پرداخت.

به هر تقدیر، در بیان توضیح بیشتر علت صدور حکم برائت و آزادی بازداشت‌شدگان، همان گونه که ذکر نمودم، از دفتر بنی‌صدر دستور داده شده بود تا کلیه بازداشت‌شدگان توسط هواپیمایی که به کرمان آمده بود به تهران فرستاده شوند. اما با تحقیق و بررسی مشخص می‌گردد که این قضیه، قضیه ای سیاسی است و جریان توطئه و کودتا دروغ است. حجت‌الاسلام مرتضی فهیم، رییس دادگاه وقت دادگاه کرمان در این مورد آورده است: … الآن هواپیما روی باند فرودگاه نشسته است و باید همه این‌ها را آماده کنید و بفرستید. گفتم آن کسی که گفته، برای خودش گفته است. من اینجا استقلال قضایی دارم، نمی‌فرستم. اگر خواستید این‌ها را بفرستید آنجا، دادگاه را منحل کنید من را هم عوض کنید، آن وقت آن‌ها هر کاری خواستند بکنند ولی مادام که من اینجا باشم، نمی‌فرستم. هواپیمای فرستاده شده از طرف بنی‌صدر را که خالی به کرمان فرستاده بود این آقایان را به تهران بیاورد، بنده مخالفت کردم و هواپیما را خالی برگرداندم (1).
به هر تقدیر پس از یک هفته همگی ما آزاد شدیم و پس از بررسی و تحقیق کافی مسئولین در نهایت حکم برائت همگی صادر گردید».
در اینجا جهت اطلاع کامل خوانندگان از متن برائت دستگیرشدگان در مراسم مذکور، به رونوشت حکمی که از طرف دادسرای انقلاب اسلامی 1363 برای این جانب (محمد صنعتی) صادر گردیده، اشاره می‌گردد:
«[ متن سند]
جمهوری اسلامی ایران ـ دادسرای انقلاب اسلامی کرمان
شماره: 59/417/405 تاریخ: 24/7/63
بسمه تعالی
برادر آقای محمد علی ثمره طالبی دبیر محترم کمیته جنگل قائم
با ارسال سه برگ رونوشت قرار منع تعقیب در خصوص پرونده کلاسه 59/307، متمنی است رونوشت فوق را به اطلاع کلیه متهمین پرونده ذکر شده برسانید.
با تشکر: مدیر دفتر دادسرای انقلاب اسلامی کرمان
زنگی‌آبادی ـ 24/7/63
[حاشیه]:
جناب آقای حاج محمد صنعتی
رونوشت به ضمیمه سه برگ فتوکپی از قرار صادره جهت اطلاع آن جناب تقدیم می‌گردد. با تقدیم احترام: محمد علی ثمره طالبی
در تاریخ 1/ 7/ 63[13] پرونده تحت نظر است و با توجه به محتویات آن به شرح زیر اتخاذ تصمیم به عمل می‌آید. در این پرونده سپاه پاسداران انقلاب کرمان ملخصاً اعلام نموده است که در تاریخ 20/3/59 عده‌ای در محل جنگل قائم تحت عنوان مهمانی کشک و بادمجان اجتماع نموده و به طوری که از صورت اسامی دستگیرشدگان و ماهیت آنان بر می‌آید، برنامه‌ای در جهت مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران دارند و به اجتماع قریب به یقین با توطئه خنثی‌شده شب پنجشنبه (نوژه) در ارتباط باشند، که دادسرا ضمن تحقیقات معموله و استنطاق از افراد دستگیر شده به ترتیب حروف الفبا به اسامی ذیل: 1ـ حسن آگاه فرزند محمد 2ـ محمد اخباری فرزند محمد 3ـ ارسطو ایرانی کرمانی فرزند علی 4ـ محمود ایرانی کرمانی فرزند علی 5ـ مهدی امینایی فرزند جواد 6ـ علی ارجمند کرمانی فرزند حسین 7ـ هوشنگ ارجمند کرمانی فرزند محمد 8ـ حسین امینی فرزند علی 9ـ دکتر مظفر بقایی کرمانی فرزند میرزا شهاب … 81ـ ماشاءالله مجیدی‌زاده فرزند رجب‌علی.

که با توجه به محتویات پرونده و مدافعات متهمین بدین خلاصه که به مناسبت سالگرد مشروطیت حسب معمول سنواتی عده‌ای از مردم در محل پارک جنگل قائم دعوت شده و با غذای سنتی کرمانی یعنی کشک و بادمجان از آن‌ها پذیرائی می‌گردد و علت تعویق زمان مهمانی از 14 مرداد به بیستم مرداد مصادف بودن 14 مرداد با ماه مبارک رمضان بوده است و موضوع هیچ گونه ارتباطی با توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی نداشته است، بنا به مراتب به علت فقد دلیل کافی بر وقوع اتهام انتسابی به متهمین مذکور، قرار منع پیگرد صادر و اعلام می‌گردد.
دادستان انقلاب اسلامی کرمان ـ فلاح
رییس جمهور را دستگیر کنید و به دادگاه انقلاب معرفی نمایید
حجت‌الاسلام مرتضی فهیم در قسمتی از خاطرات خویش در خصوص جریان «کشک و بادمجان» آورده: «… یک روز متن تلگرامی را از دست استانداری محترم وقت به دست من دادند که جمله‌ای بدین مضمون در آن نوشته بود: طبق گزارشات محرمانه قرار است روز …. (روزش یادم نیست) در ایران کودتایی به نام کودتای «فارست» (جنگل) شکل بگیرد و برابر اطلاعات واصله، شاخه‌ای از این کودتا در کرمان خواهد بود.
پس از آن که متن تلگرام مطلع شدم، از من درخواست شد، باید نیروهای کمیته و سپاه برای برخورد با این مسئله به حال آماده باش درآیند!! راستش تلگرامی بسیار شگفت‌انگیز و بهت‌آور بود. هر چه به خودم فشار آوردم تا بفهمم کودتا در کرمان، یک شهر دور افتاده از مرکز چه مفهومی دارد نفهمیدم. اما در عین حال چون زمان، زمان پر تهیج و هیجان زده‌ای بود، آدم هیچ احتمالی را نمی‌توانست قاطعانه نادیده بگیرد، از طرفی چون محاسباتی که به عمل آوردیم، دیدیم کودتای جنگل درست منطبق بر همان روزی است که مرحوم دکتر مظفر بقایی کرمانی (لیدر حزب زحمتکشان) همه ساله اعضای حزب خود را از تمام کشور دعوت می‌کند و در جنگل قائم مسجد صاحب‌الزمان ـ که خودش مؤسس آن بود ـ به همه ناهار کشک و بادمجان می‌دهد. بر این اساس بنده به عنوان حاکم شرع استان کرمان به مسئول کمیته آن زمان دستور دادم در روز موعود نیروهای شما به طور نامحسوس در اطراف جنگل حضور داشته باشند تا اگر حرکت مشکوکی مشاهده کردند، فرد یا افراد مشکوک را دستگیر و به دادگاه انقلاب اسلامی معرفی نمایند.
پس از آن اطلاعی به ما داده نشد تا این که حدود دو ساعت به غروب دیدم دو اتوبوس وارد محوطه دادگاه شد که پر از دستگیرشدگان بود و شمارشان حدود هشتاد نفر می‌رسید!! در آن ضیق وقت و عدم امکانات و نبود بیش از یک بازپرس، امکان بازجویی و رسیدگی به یک یک آن‌ها نبود و چون بدون تفهیم اتهام نمی‌توانستیم همه را به زندان بفرستیم، لذا دستور داده شد فقط چند نفر ـ در حدود پنج یا شش نفر از آن‌ها ـ را بازجویی نمایند و به عنوان ادامه تحقیقات آن‌ها را در همان محل دادگاه نگه دارند و بقیه را با قرار التزام ـ که راحت‌ترین راه برای آزادی متهم است ـ آزاد کنند که هر وقت دادگاه لازم دانست و احضار کرد خودشان را به دادگاه معرفی کنند.
فردای آن روز در حالی که بازپرس مشغول بازجویی از بازداشت‌کنندگان بود، به ما خبر دادند یک نفر از تهران آمده و شما را می‌خواهد. پس از ورود و ادای مراسم لازم به من گفت: من از تهران آمده‌ام و به من مأموریت داده‌اند چون دستگیرشدگان در تهران نیز پرونده دارند، شما باید آن‌ها را در اختیار من بگذارید به تهران ببرم!
[گفتم]: چه کسی این مأموریت را به شما داده است؟ [گفت]: از مقامات بالا. [گفتم]: مقامات بالا چه کسانی هستند؟ حقیقی هستند یا حقوقی؟ [گفت]: نه، من فقط از طرف مقامات بالا مأمورم! [گفتم]: اسم و مشخصات شما چیست؟ [گفت]: من … مصدقی هستم و از طرف رییس جمهوری (بنی‌صدر) آمده‌ام، علاوه بر آن از طرف دادستان انقلاب جناب آقای «قدوسی» نیز حکم دارم.
نخست حکم دادستان کل را تقاضا کردم، دیدم هیچ ارتباطی با موضوع مورد ادعا نداشت. زیرا در آن نامه خود ایشان از آقای قدوسی تقاضا کرده بود در مورد مشکوکی که در شهر تهران مشاهده می‌شود بتواند اقدام کند. مرحوم قدوسی هم نوشته بود اگر در شهر تهران چنین مواردی مشاهده شد بتوانند اقدام کنند، غیر از این دیگر چیزی در آن نامه نبود. بنده پس از خواندن نامه آقای قدوسی، بدون این که بازتابی نشان دهم، پرسیدم: خوب از آقای بنی‌صدر چه حکمی دارید؟ بلیط دربست هواپیما و ساکی پر از دستبند را نشان داد و گفت: این هواپیما و این دستبندها را در اختیار من گذاشته است که بتوانم در اسرع وقت بازداشت‌شدگان را به تهران منتقل کنم.
سخن که به این جا رسید به او گفتم: شما بهتر است برگردید و به رییس جمهور بگویید دادگاه کرمان با من همکاری نکرد!
آن مأمور نادان و نپخته هنوز متوجه نشده بود که طرح اربابش لو رفته و حنایش رنگی ندارد. لذا خیلی صریح و با قدرت گفت: نخیر، من باید این کار را انجام دهم! وقتی این گونه موضع‌گیری کرد، به او گفتم: ببین، این جا حوزه قضایی من است و مادام که مرا عزل نکرده‌اند هیچ مقامی حق دخالت در قلمرو قضایی مرا ندارد، نه بنی‌صدر و نه غیر بنی‌صدر، تو هم اگر بخواهی بیش از این پافشاری کنی دستور می‌دهم به عنوان یکی از عوامل توطئه‌گر بازداشتت کنند. وقتی فهمید بد جایی قرار گرفته است، فرار را بر قرار ترجیح داد و به سوی اربابش پرواز کرد.
در همان ایام زلزله نسبتاًُ شدیدی شهر گلباف (گوک) را لرزاند و تلفات مالی و جانی فراوانی به بار آورد، رییس جمهوری تلگرامی به استانداری و فرمانداری مخابره کرده بود که از طرف من به مردم گلباف تسلیت بگویید و بگویید رییس جمهوری شما به زودی به سوی شما می‌شتابد.
وقتی که من از تلگرام آگاه شدم، نامه‌ای بسیار محرمانه به کمیته انقلاب نوشتم؛ به مجردی که رییس جمهوری در فرودگاه کرمان پیاده شد، او را دستگیر کنید و به دادگاه انقلاب معرفی نمایید، که خوشبختانه نه او فرصت آمدن به کرمان را پیدا کرد و نه نامه ما زمینه‌ای برای اجرا، زیرا در همان ایام مجلس عدم صلاحیت رییس جمهوری را تصویب کرد و او نیز پا به فرار گذاشت.
به خاطر پاره‌ای مسایل سیاسی و غیره که اکنون وقت گفتنش نیست، علی‌رغم میل باطنی خودم، من در انتخابات میان دوره‌ای مجلس شرکت کردم و با اعتمادی که مردم آن روز به من داشتند به مجلس شورای اسلامی راه یافتم، در آن جا با شماری از معاریف به ویژه «دکتر آیت» آشنا شدم. ایشان می‌فرمود: بنی‌صدر در نظر داشت از او (دکتر آیت)، بقایی و چند نفر دیگر که نامشان در پرونده «افشار طوس» بوده است، انتقام بگیرد، به همین منظور، توطئه کودتای جنگل را بهانه کرده بود که بتواند عده‌ای را به جوخه اعدام بسپارد. وقتی که موضع‌گیری مرا در برابر او [بنی‌صدر] متوجه شد، بی‌اندازه برایش تحسین‌آفرین بود …» (3).
آری، بدین ترتیب پرونده‌ی مفصل ماجرای جنجالی و کذایی میهمانی کشک و بادمجان تابستان سال 1359 ش. با تمام حواشی مفصل آن بسته شد.
در پایان به روح پر فتوح تمام دوستان و بزرگوارانی که از ابتدای تأسیس کمیته جنگل قائم (عج) کرمان و پیشرفت این طرح نقش و فعالیتی داشتند و اکثر آنان اکنون به دیار باقی شتافته‌اند، درود می‌فرستم.
آن چه رفته است، بد و خوب، به یک لحظه گذشت
و آن چه مانده است، به یک لحظه‌ی دیگر گذرد» (4)

پی نوشت:
(1) ـ اظهارات حجت‌الاسلام مرتضی فهیم در دفاع از اعتبارنامه خود در جلسه 204 مجلس شورای اسلامی، دوم شهریور 1360، به نقل از: محمدی، محمد: تاریخچه جنگل قائم کرمان، ص 29.
(2) ـ عکس مزبور در مجله خط فاصله، شماره 31، تیر ماه 1392، منتشر گردیده است.
(3) ـ برگرفته از مصاحبه‌ی حجت‌الاسلام حاج شیخ مرتضی فهیم کرمانی (این مُلک خدایی دارد) با مجله‌ی خط فاصله، ص 12.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *