فرار دستها
۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۹:۲۳
افزایش قیمت و نبود امنیت شغلی هنرمندان صنایع دستی را به مهاجرت واداشته است
فرار دستها
سه هنرمند صنایع دستی در گفتوگو با «پیام ما» میگویند تصمیمشان به ترک وطن به دلیل گرانی مواد اولیه، بیتوجهی به تولیدات هنری و کپیشدن کارهایشان است.
کبریا حسینزاده | دستهایشان قدرت جادویی دارد. یکی از چوب خشکیده، ظرفهایی ساخته که پشت ویترین موزه صنایع دستی جزایر قناری جای گرفته و دیگری از خاک سرد، انارها و پستههای سفالی خلق کرده که خارجیها طالبش هستند. یکی دیگر هم نقاشیهایی روی فلز میکشد که فقط یک بار خلق میشوند. هر کدام برای جایگاه فعلیشان سالها تلاش کردهاند اما یا مجبور به مهاجرت شدهاند یا در حال جمعکردن کولهبارشان برای رفتن هستند.
بعضیشان هیچوقت به مهاجرت فکر نمیکردند اما وقتی چشمانداز آیندهشان را تاریک دیدند، با هزار اما و اگر یا همهچیز را گذاشتند و رفتند یا تصمیم به رفتن گرفتند. آنها میدانند که باید از صفر شروع کنند، میدانند که برای آنها در غربت فرش قرمز هم نمیاندازند اما برای رفتنشان دلیل دارند. آنچه میخوانید صحبتهای چند هنرمند صنایعدستی است که پرونده هنری آنها بهانه مهاجرتشان شده است.
روایت کیوان؛ کپی کردن دلم را شکست
کیوان فهری خالق معروف انارها و پستههای سرامیکی است که از طریق رزومه هنریاش برای مهاجرت اقدام کرد و حدود سه سال است که ساکن کانادا شده است. او کارگاه تولیدی سفال و سرامیک دارد و به شاگردان خارجی بسیاری آموزش میدهد و در حال حاضر هم از کارش راضی است.
او تصمیم نداشت مهاجرت کند اما با توجه به اوضاع اجتماعی و اقتصادی پیش آمده، تصمیم گرفت ایران را ترک کند زیرا که به گفته خودش هنرمندان همیشه این دلواپسی را دارند که آیا میتوانند در جایی با خلق هنر فردایی بهتر داشته باشند و زندگیشان را اداره کنند؟ به همین دلیل کسانی مثل او همیشه برای زندگی در محیطی دیگر، یک دریچه میسازند.
فهری هم برای مهاجرت دلیل دارد: «زمانی که این کار را انجام دادم بهترین درآمد را داشتم اما اختلاف طبقاتی، معیشت مردم و تفاوت قیمتها را نمیتوان کتمان کرد. بعد از معروفشدن انارهای سرامیکی، هنرمندان دیگر آن را کپی کردند و دلم شکست از اینکه برای هنرمند خالق یک اثر، قانون یا حقی برای کپیرایت وجود ندارد. این بسیار آزارم میداد. وقتی برای عرضه طرح کپی به گالریدار اعتراض میکردم، میگفت: «مگر در ایران حق کپی رایت وجود دارد؟» در حالی که معتقدم حتی اگر قانونی هم در این زمینه وجود نداشته باشد، این گالریدارها و هنرمندان هستند که باید فرهنگسازی کنند. در غیر این صورت هر چقدر که یک هنرمند دست به خلاقیت بزند، باز هم امنیت شغلی ندارد. از طرفی نوسان قیمتها هم احساس نبود امنیت شغلی را تشدید میکرد و هنرمند همیشه این سوالها را با خودش مطرح میکرد که آیا قیمتها تا سال آینده به همین شکل باقی میماند؟ آیا مواد اولیه ثبات قیمت دارد؟ شاید باورتان نشود اما بدون اغراق در این سه سال، بیش از 600 پیام درباره چگونگی مهاجرتم به کانادا داشتم و سوال همیشگی هنرمندان ساکن ایران این است «ما هم میخواهیم مهاجرت کنیم. چه کار کنیم؟» چرا باید شرایط طوری باشد که همکارانم آنقدر زیاد به مهاجرت تمایل نشان دهند؟ چرا یک هنرمند سالم باید مجبور شود در اوج شکوفایی کاریاش کوله بارش را جمع کند و از وطنش بیرون بزند و از همه مهمتر ثمره تمام تلاشهایش را به کشور دیگری ببرد؟ به عبارتی تمام افرادی که در ایران میتوانند سازنده باشند و آثارشان را با کیفیت بالایی تولید کنند و الگوی دیگران باشند تصمیم به مهاجرت میگیرند در حالی که افراد کپیکار که خلاقیتی ندارند در ایران میمانند.»
این هنرمند به تجربههای کاریش و رعایت حق کپی رایت در کانادا هم اشاره میکند: «موضوع در کانادا فرهنگی است و اگر فردی اثر یک هنرمند دیگر را کپی کند مصداق دزدی است، تبعات بدی برای او دارد و حتی گالری دارها هم با او کار نمیکنند. دولت کانادا کارگاه هنرمند کپیکار را تعطیل میکند.»
نگاه کردن از داخل ایران به خارج همیشه آرمانی بوده و بارها هنرمندان داخلی این جمله معروف را به زبان آوردهاند: «میرویم جایی که قدر هنر را بیشتر بدانند». آیا واقعا در خارج از ایران برای هنر ایرانی ارزش قائل هستند؟ کیوان فهری اینطور جواب میدهد: «خارج از کشور برای هنر حرفهای ایران ارزش قائل هستند.» او پرویز تناولی، مجسمهساز را مثال میزند که موزه آقاخان در تورنتو «صدها هزار دلار» برای خرید آثار او میپردازد. « این نشان میدهد که همه دنیا متوجه ارزش هنر حرفهای است. چرا؟ چون این هنرمند رزومه دارد به همین دلیل هم مجسمه ساختهشده به دست او، در محوطه موزه لندن قرار گرفته است. وقتی زحمت بکشید و صاحب برند و عنوان شوید در هر نقطه دنیا جای دارید.»
این هنرمند در 45 سالگی تصمیم به مهاجرت گرفت. سنی که کمتر کسی ترجیح میداد ریسک کند. حالا هنرش را در کانادا آموزش میدهد و در این سالها شاگردهای بسیاری تربیت کرده است: «دولت اینجا به افرادی که ایدهای دارند کمک زیادی میکند، وام دولتی بدون بازگشت میدهد که در واقع نوعی جایزه محسوب میشود. افرادی که ایده دارند، پروپوزال مینویسند و ارائه میدهند. داوران مربوطه بعد از بررسی جزئیات آن و بنا بر ایده ارائه شده، مبلغی به عنوان وام در نظر میگیرند. این وام از 5 هزار دلار شروع میشود. بسیاری از هنرجویانم با وام دولتی هنر سفال و سرامیک را یاد گرفتند.»
فهری درباره حمایتهای دولت کانادا از هنرمندان در دوران شیوع کرونا هم میگوید: «به طور کلی تمام کسانی که «پی آر» کارت یا اقامت دائم کانادا دارند و مالیات پرداخت میکنند، زمانی که اتفاقی برایشان بیفتد مطابق با درآمد سالانهشاند و میزان مالیاتی که میپردازند، در دوران بیکاری حدود دو هزار دلار از دولت میگیرند. کمکهای دیگر دولتی شامل تخفیف پول آب و برق هم میشود. همچنین دولت در دوران کرونا وبسایتی راهاندازی کرد که برای هنرمندان هیچ هزینهای ندارد و آنان میتوانند کارهایشان را به صورت آنلاین بفروشند، هرچند فروش آثار هنری در شرایط شیوع کرونا در همه جای دنیا تحت تاثیر قرار گرفته و بیشتر افراد جامعه به فکر تامین نیازهای اولیه خود هستند.»
روایت یاسر؛ میخواهم بروم
یاسر یامی، هنرمند فعال در حوزه خراطی و معرق چوب هم چند سالی است به فکر مهاجرت افتاده. حتی یک بار با شماره یکی از پیامکهای تبلیغاتی مهاجرتی تماس گرفت و از طریق رزومه کاریاش برای مهاجرت به کانادا اقدام کرد اما آن شرکت کلاهبردار از آب درآمد و بعد از گرفتن مبلغی پروندهاش را رها کرد و بعد از انصراف هم پولش را برنگرداند.
یامی متولد سال ۱۳۶۰ و فارغالتحصیل رشته عمران است. او 16 ساله بود که کارش را شروع کرد و از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ بر معرق چوب تمرکز کرد. رفتهرفته پیشرفت کرد و در سال ۱۳۹۵ به عنوان تنها نماینده آسیا به نمایشگاه صنایعدستی سه قاره اروپا، آفریقا و آمریکا که در شهر تنهریف (جزایر قناری اسپانیا) برگزار شد، دعوت و در حال حاضر نمونه کارهایش در موزه صنایعدستی این جزیره نگهداری میشود. یامی تا کنون چند نشان ملی گرفته و در رقابت بینالمللی صنایعدستی از سوی شورای جهانی (WCC) در سال ۱۳۹۳ کشور چین موفق به دریافت نشان نقره شد.
او بارها در نمایشگاههای مختلف خارجی شرکت کرده و با فرهنگهای گوناگون از نزدیک آشنا شده و در تمام این مدت به مهاجرت فکر نمیکرد تا اینکه مسائل اقتصادی باعث شد تصمیم به رفتن بگیرد اما با مشکل روبرو شد. «وقتی میبینی در جایی که زندگی میکنی که هیچ ثبات اقتصادی وجود ندارد قطعا به فکر مهاجرت میافتی. من کشور آمریکا را انتخاب کردم اما بعد به اروپا هم راضی شدم؛ با اینکه میدانم این روزها اروپا هم وضعیت چندان خوبی ندارد و باید برای پول درآوردن حسابی کار کرد.» او چند روز پیش برای خرید دو «مُغار» چهار میلیون و 500 هزار تومن هزینه کرد، به عبارتی 120 پوند. «این رقم برای کسانی که میخواهند کارگاهشان را تجهیز کنند بالاست. افرادی که قبل از این برای آموزش میآمدند میتوانستند با هشت میلیون تومان یک کارگاه را تجهیز کنند اما امروز واقعا نمیدانم قیمت تجهیز یک کارگاه چقدر آب میخورد. همیشه از کار و زندگی در کشورم راضی بودم و هیچ وقت ناشکر نیستم. زمانی که دلار 1000 تومان بود ماهی 10 میلیون تومان در میآوردم و حالا ماهی 40 میلیون تومان. اما با وضعیت قیمت دلار و گرانی همین درآمد هم جوابگو نیست. یک وقتی اره مویی برقی 150 هزار تومان میخریدم اما امروز قیمتش 12 میلیون تومان شده. یعنی یک جنس 120 برابر افزایش قیمت داشته.» این اعداد انگیزه یامی را برای مهاجرت بیشتر کرد. «با شرکتی به اسم «یونیکن» که مرتب پیامک تبلیغاتی مهاجرتی میفرستاد، تماس گرفتم. من از سه سال پیش و چند نفر از دوستان و همکارانم از چهار سال پیش اقدام کردیم.» سرِ شرکت آنقدر شلوغ بود که هر نیم ساعت وقت میداد و میگفت «ما شما را بدون مدرک آیلتس راهی کانادا میکنیم». یامی مدارکش را داد و در جواب گفتند: «ما برای خیلیها رزومهسازی میکنیم اما رزومه کاریتان خوب است. کار مهاجرت شما یک سال و نیم تا دو سال انجام خواهد شد.»
وقتی قیمت دلار هشت هزار تومان بود، او نصف هزینه مربوط به کار یعنی 18 میلیون و 600 هزار تومان را در چهار قسط به شرکت مربوطه پرداخت کرد. او این مبلغ را به ریال پرداخته اما یکی از دوستانش تمام هزینه کار را به دلار پرداخت کرده و با وجود اینکه چهار سال از اقدامش گذشته هنوز پروندهاش باز است و نتیجهای نگرفته.
یامی باقی ماجرا را اینطور روایت میکند: «چند ماهی از پرداخت پول گذشت اما دیدم هیچ خبری نیست و فقط برای دریافت قسطهای بعدی تماس میگیرند. یک بار با خانمی که پشتیبانم بود تماس گرفتم و گله کردم که چرا تماسی نمیگیرند و مرا در جریان مراحل کاری قرار نمیدهند و او پاسخ سربالا داد.» به گفته یامی این شرکت با کلاهبرداری از هنرمندان صنایعدستی پول میگیرد و از اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان تهران هم مجوز فعالیت گردشگری گرفته است. «بعد از چند بار پیگیری، با آقایی که دکتر صدایش میکردند صحبت کردم و خواستم پولم را پس بدهند، چون با خبر بودم که برای هیچ کدام از هنرمندان متقاضی مهاجرت کاری انجام نداده بودند. در نهایت گفتند «نمیتوانیم پول شما را برگردانیم و در عوض خدمات دیگری میدهیم. مثلا میتوانیم برای شما ویزای توریستی بگیریم.» که من قبول نکردم. باز گفتند به جایش به اعضای خانواده یا دوستانم خدمات میدهند. اما چطور ممکن بود وقتی کار خودم را انجام نداده بودند؟ در نهایت گفتند که یه قرارداد جدید مینویسند که دیگر قرار نیست پولی بدهید و هر وقت کار تمام شد، مابقی هزینه را پرداخت کنید. بعد هم قرارداد قبلی را پاره کردند و یک قرارداد جدید نوشتن که هیچ اشاره ای به پولی که به آنها داده بودم، نشده بود و بندهایی اضافه کردند که هیچکدام به نفعم نبود.» یامی بار دیگر برای پس گرفتن پول درخواست کرد اما الان یک سال گذشته و هیچ خبری نشده. «شرکت همچنان فعالیت میکند و معلوم نیست چند هنرمند دیگر مثل من را گرفتار کرده.»
این هنرمند با آگاهی به سختیهای مهاجرت، درباره تصمیم به رفتن با دوست هنرمندش که 40 سال پیش مهاجرت کرده مشورت کرده و از او شنیده که با رفتن به آنجا به هر حال شهروند درجه چندم به حساب میآیم. دوست هنرمندش تعریف کرده که یک بار زنی از او اثری خریده و بعد از مدتی که دوباره سر زده، گفته که «نمیدانستم ایرانی هستید، وگرنه چیزی از شما نمیخریدم.»
روایت نیما؛
باید از صفر شروع کنم
نیما نصیری، هنرمند دیگری است که حدود 15 سال در حوزه مینا، نگارگری و نقاشی ایرانی فعالیت میکند و مدتی است تصمیم به مهاجرت گرفته. اما کرونا برنامهریزیهایش را عقب انداخته است. میناهایی که او روی فلز خلق میکند، خلاف طرحهایی است که در میدان نقش جهان اصفهان دیده میشود. خلاقیت و بهروزرسانی، کارهایش را متمایز از هنرمندان دیگر کرده و برای به دست آوردن جایگاه متفاوتش گاهی یک شبانه روز کار کرده است. این هنرمند در سال 2010 نشان یونسکو و در سال 2012 مهر اصالت یونسکو را دریافت کرده و دارای مدرک درجه دو هنری است.
او حدود 6 سال پیش با توجه به سابقه بیمه مربوط به هنرمندان، حضور در نمایشگاههای مختلف داخلی و خارجی و تدریس، وکیل گرفت و از طریق هنرش برای مهاجرت اقدام کرده است.
این هنرمند در حال حاضر کارهایش را در صفحه شخصی اینستاگرامش عرضه میکند؛ کارهایی که تجاری و بازاری نیست و به صورت انبوه تولید نمیشود بلکه متقاضیان خاص دارد. او هم مثل هنرمندان دیگر از نبود ثبات اقتصادی و بازار گلایه میکند: «در بازار کمبود مواد اولیه نداریم اما قیمتها عجیب و غریبند. زمانی نه چندان دور با 350 هزار تومن، کلی جنس از بازار تهیه میکردم اما حالا با همان قیمت فقط میتوانم دو تا بشقاب بخرم. طبیعتا این تغییر، بر قیمت تمامشده کارم تاثیر میگذارد. حالا که قدرت خرید مردم پایین آمده، صنایعدستی دیگر جایگاهی ندارد. این روزها همه در فکر نان شباند، مگر اینکه کسی صنایعدستی را به عنوان هدیه انتخاب کند یا از قشر مرفه جامعه باشه. اما علت اصلی مهاجرت من فراتر از شرایط اقتصادی است. برای کارم در ایران چشماندازی نمیبینم. هرچه تلاش کردم متوجه شدم برای ما یک سقف رشد وجود دارد و نمیتوانیم فراتر از اون پیش برویم. از طرفی هر روز صبح با آشفتگی و یک اتفاق جدید از خواب بیدار میشویم. البته متوجهم که ما ایرانیها هر جای دنیا که برویم درگیر این موضوع هستیم.»
نصیری به دشواریهای مهاجرت آگاه است و درباره این کار با هنرمندان دیگری که مهاجرت کردهاند، مشورت کرده است: «میدانم در کانادا کسی برایم فرش قرمز نینداخته و باید از صفر شروع کنم. باید دوباره تلاش کنم تا بتوانم خودم را معرفی کنم. میدانم که کار در غربت آسان نیست.» او هنرمندانی با تحصیلات هنری میشناسد که بعد از مهاجرت به کشورهای دیگر کار هنری یا صنایعدستی را کنار گذاشتهاند. خودش هم هنوز یقین ندارد که بعد از مهاجرت، در حوزه هنریاش فعالیت کند. « تا آنجا که میدانم کسی در رشته میناکاری به صورت حرفهای تو کانادا فعالیت نمیکند اما از نظر روحی خودم را آماده کردهام که اگر در سالهای ابتدایی با مشکل روبرو شدم و نتوانستم شرایط لازم را فراهم کنم، بروم سراغ کارهای دیگر.»
برچسب ها:
مطالب مرتبط
مرمت و بازسازی «خانه شهر» کرمان به کجا میرسد؟
مجرمان در کرمان به جای زندان، درخت میکارند
محیط زیست کرمان: غازهای وحشی تلف شده در رفسنجان نمونهگیری میشود
آخرین وضعیت سفر در تعطیلات ۲۲ بهمن
ترافیک سنگین در قشم و گیلان و کمبود جا در بوشهر
۲۷ روز پس از حمله تروریستی کرمان
تعداد مجروحان بستری در بیمارستان به ۷ نفر رسید
شهادت نازنین آچکزهی یکی دیگر از مجروحان حادثه کرمان
۱۷ روز بعد از حادثه تروریستی کرمان
ترکشهایی که امکان خارج کردن آنها نیست
افزایش ۲۶ درصدی مرگهای منتسب به آلودگی هوا در ۱۴۰۱
۲۵ مجروح حادثه تروریستی کرمان همچنان بستریاند
وزیران گردشگری ۳۵ کشور آسیایی در راه یزد
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید