سایت خبری پیام ما آنلاین | ده سال از خاموشی ناصر عبداللهی گذشت مرگ مبهم «ناصریا»

ده سال از خاموشی ناصر عبداللهی گذشت مرگ مبهم «ناصریا»





۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۲۲:۴۰

ده سال از خاموشی ناصر عبداللهی گذشت
مرگ مبهم «ناصریا»

زنده یاد ناصر عبداللهی، خالق «ناصریا» در دهم دی ماه ۱۳۴۹ در محله سید کامل شهر بندرعباس زاده شد، در هیجده سالگی با فهیمه غفوری اهل بندرعباس که سه سال از خودش بزرگتر است ازدواج و حاصل آن سه فرزند به نام های نوید، نازنین و نامی شد. نینا فرزند چهارم ناصر حاصل ازدواج او با فاطمه فهیمی است. کار حرفه‌ای را به طور جدی از سال ۱۳۷۴ خورشیدی آغاز کرد و نتیجه دوران کوتاه اما پربارهنری اش، 10 آلبوم مِه گِنوغُ، حکم طاع، در پی خدا، عیدانه، عشق است، دوستت دارم، بوی شرجی، هوای حوا، ماندگار و رخصت بود. آثار او همه ماندگارند اما شاید قطعه ناصریا تحسین برانگیز و ماندنی ترین ترانه او باشد، هرچند پس از ارائه این ترانه منتقدان ناصرعبداللهی گفتند که این کاری اسپانیولی است و از ملودی‌های جیپسی کینگ برگرفته شده‌است، اما وی معتقد بود که چنین نیست، و این کار ریتم عربی دارد، ریتمی که بارها با سازهای دیگری نظیر عود، دهل، و دف نواخته شده‌ بود. اما تاکنون هرگز با گیتار نواخته نشده ‌بود، اما عبداللهی این کار را انجام داد.
ملودی ترانه ناصریا سال ۱۳۷۶ ساخته شد. شعر این آهنگ به گویش بندری است و به گفته عبداللهی هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و نیز همدردی با ستمدیدگان جهان بوده‌است. بر اساس متن شعر ناصریا اگر کسی قصد یاری مظلومی را داشته‌باشد پس از تحمل سختی بسیار و دشواری‌های این راه در پایان پیروز خواهد شد.
این خواننده پاپ خطه جنوب، در 3 آذر 1385 به دلایل نامعلومی به کما رفت و 27 روز بعد درگذشت. با این که نزدیک به 10 سال از فوتش می گذرد اما هنوز دلایل مرگش برای همه تقریبا مبهم است.
گمان هایی از دلیل مرگ
باشگاه خبرنگاران جوان در مهر 93 و به نقل از مهدی براتی درباره مرگ ناصر نوشت؛
«هفت سال پیش همسر ناصر عبداللهی، بعد از یک جر و بحث مختصر با وی، به حالت قهر به منزل پدری اش میرود. ظهر همان روز ناصر برای بازگرداندن همسرش، سراغش می رود. مدت هاست که بین خانواده همسر وی و ناصر بحث هایی در مورد دلایل اجرای قطعه «یا فاطمه» رخ داده و دایی های همسر وی به شدت از این موضوع عصبانی اند. ظهر همان روز ناصر که برای بازگزداندن همسرش به محله سنی نشین پدر همسرش می رود، گویی وارد کارزاری شده و به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد.
بعد از این درگیری شدید، پیکر خون آلود ناصر به منزل اش برده می شود و در حیاط خانه و روی تخت رها می شود. نوید، پسر خانواده بعد از چند ساعت و بدون اطلاع از ماوقع به خانه می آید و با شنیدن صدای خِر خِر پدر توجه اش جلب می شود. به سمت پدرش می رود و با برگرداندن پدر به سمت خودش، متوجه آثار ضرب و شتم روی صورت پدر می شود. از پدر داستان را می پرسد و ناصر در جواب می گوید که از جایی سقوط کرده و مشکلی نیست».
عقیل برادر ناصر که صدابرداری کارهایی او را هم انجام می داد، 3 آذرماه به خانه ناصر رفت تا کار ترانه و صدابرداری را شروع کنند.
آن روزهمسرش در خانه نبود و به همراه نینا به خانه پدرش رفته بود. نوید و نازنین و نامی هم مدرسه بودند، ناصر در بالکن خوابیده بود.
ناصر بیدار نمی شود
عقیل از آنجا که می دانست ناصر روی خوابش خیلی حساس است و اگر او را از خواب بیدار کند ممکن است بداخلاق شود با دیدن خواب ناصر چند ساعت منتظر می ماند تا او بیدار شود ولی ناصر از خواب بیدار نشد و این مساله عقیل را نگران کرد. نسرین، خواهر ناصراز تماس عقیل می گوید: «عقیل با من تماس گرفت و گفت که چند ساعت است منتظر ناصر مانده اما ناصر بیدار نمی شود و حتی تکان هم نمی خورد، صدایم را هم می شنود ولی عکس العملی نشان نمی دهد، نفس می کشد ولی بی حرکت است، بیا و ببین چرا بیدار نمی شود».
نسرین خودش را به خانه ناصر می رساند و از ثانیه هایی که با بدن نیمه جان ناصر روبرو شد، می گوید: «نفسش را چک کردم، نفس می کشد اما تکان نمی خورد. چشمانش را باز کردم، سیاهی چشمانش به سمت بالا رفته بود، حدس زدم به کما رفته است. با اورژانس تماس گرفتم و ناصر را به بیمارستان خلیج فارس بندر عباس بردیم».
خودکشی در کار نبوده است
نسرین در تمام لحظه ها کنار ناصر بود. ناصر را برای شست و شوی معده به اتاق مخصوص بردند. نسرین ادامه می دهد:. پس از شست و شوی معده دکتر گفت که جز شکلات و کمی تنقلات چیز دیگری در معده ناصر بوده و هیچ دارو یا سمی هم در معده او یافت نشده است و با اطمینان جواب داد که خودکشی در کار نبوده است». دکترها پس از بررسی، کبودی ها و زخم های صورت و دیدن عکس ها و آزمایش های دیگر به او می گوید که ناصر در قسمت جمجمه و کتف و دنده شکستگی دارد.
تنها دختر خانواده عبداللهی تا صبح آن روز در بیمارستان خلیج فارس از طریق دکترها و پرستارها جویای احوال برادرش بود. بعد از انجام نمونه برداری ها و جواب آزمایشات دکتر به نسرین گفت که کلیه او رسوب کرده است و این نمونه فقط در زلزله بم دیده شده است که به خاطر آوار شدید، کلیه فرد رسوب کرده است.
نسرین از دکتر توضیحات بیشتری خواست: «با شنیدن این حرف لرزه به تنم افتاد. ناصر بیماری کلیه نداشت و امروز برگه آزمایشش نشان می داد که کلیه هایش رسوب زیاد و بی سابقه ای داشته است.»
آغاز شایعات عذاب آور
دیگر خبر در روزنامه ها چاپ شده بود و همه از به کما رفتن ناصر عبداللهی خبر داشتند. عده ای از طرفدارانش به بیمارستان زنگ می زدند و خیلی از آنها دم در بیمارستان آمده بودند.
از هر دکتری که می پرسیدم تشخیص نمی داد که برادرم به چه دلیل به کما رفته است. ناصر یک هنرمند مشهور بود و به همین خاطر شایعه ها شروع شده بود. خبرهای کذبی مانند خودکشی و یا دعوای ناصر. همه این شایعات کذب من و خانواده ام را بدجوری عذاب می داد، ما در وضع روحی خوبی نبودیم و این شایعات بیشتر آزارمان می داد. نسرین با صدایی بغض آلود می گوید ناصر حتی سیگار هم نمی کشید و بدترین شایعه ای که خانواده عبداللهی را مورد آزار قرار داد این بود که ناصر از داروهای روانگردان استفاده کرده است.
ناصر را به بیمارستان هاشمی نژاد تهران منتقل کردیم، وضعیت او هر روزبدتر می شد. تا اینکه یک روز که حال روحی ام یسیار به هم ریخته بود دکتر معالج ناصر به من زنگ زد و گفت که محکم باش چون ناصر در وضع مساعدی نیست و بهتر است خانواده را برای شنیدن خبر مرگ او آماده کنم، باورتان نمی شود چه کشیدم اما باید محکم و با درایت رفتار می کردم».
27 روز کما و سرانجام …
زنده یاد ناصر عبداللهی 27 روز در کما ماند و علی‌رغم تلاش های زیاد پزشکان، سرانجام در سن 36 سالگی در 29 آذر ماه 85 درگذشت و جسد او را دربهشت زهرای بندرعباس به خاک سپردند.
احسان علیخانی دو سال بعد در سالروز فوت این خواننده در برج میلاد با گفتن برخی جملات حاشیه‌های فراوانی را در رسانه‌ها باعث شد تا گمانه زنی‌ها بیشتر و بیشتر شوند: «نزدیک یک سال است که فهمیده‌ایم او به قتل رسیده است در صورتی که این موضوع مطرح نشده بود. همیشه دوست داشتیم این موضوع را بگوییم. صحبت کردن از علی (ع) ساده است، اما ناصر عبدالهی در جایی از امیرالمؤمنین صحبت کرد که سخت بود».
سال ها از مرگ مرحوم ناصر عبداللهی می گذرد هر چند این هنرمند برجسته، با هنر و صدای خود بین مردم زنده است اما هنوزدلیل مرگ او در هاله ای از ابهام قرار دارد و هیچ کس دلیل کما رفتن و مرگ او را نمی داند. آیا می توان این ادعا را پذیرفت که آن شب به سر، دنده و کتف هنرمند محبوب ایران ضربه ای وارد شده بود؟ چرا پس از شست و شوی معده اثری از مسمومیت دارویی دیده نشده بود؟ در حالی که در برگه پزشکی قانونی علت مرگ ناصر، مسمومیت دارویی و شکستگی جمجمه عنوان شده بود.
پیام ما صحت یا عدم صحت مطالب ارائه شده را تایید نکرده و تنها اقدام به باز نشر بعضی از مطالب فوق نموده است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *