پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | انتقاد به برنامه «دور همی» با هشتگ #حق _طلاق دادن حق طلاق به زنان به معنای گرفتن این حق از مردان نیست

انتقاد به برنامه «دور همی» با هشتگ #حق _طلاق دادن حق طلاق به زنان به معنای گرفتن این حق از مردان نیست





۲۳ آذر ۱۳۹۵، ۲۲:۳۴

انتقاد به برنامه «دور همی» با هشتگ #حق _طلاق
دادن حق طلاق به زنان به معنای گرفتن این حق از مردان نیست

فهیمه حسن میری
«جوگیر» و «مظلوم»؛ این‌ها عباراتی بودند که از سوی مهران مدیری مجری و کارگردان برنامه «دورهمی» به مردانی لقب داده‌شده که به همسرانشان حق طلاق می‌دهند. او با روی صحنه آوردن خانواده‌ای که زن حق طلاق را به دست آورده بود به‌نوعی به تمسخر این موضوع پرداخت و همین موضوع باعث شد موج اعتراض‌ها به این برنامه بالا بگیرد. این اعتراض‌ها با #حق _طلاق در شبکه‌های مختلف اجتماعی به‌ویژه توییتر هنوز هم ادامه دارد و این در حالی است که از سوی سازندگان این برنامه هیچ توضیح یا توجیهی به همراه نداشته و آن‌ها هنوز واکنشی به این حجم انتقاد نشان نداده‌اند. بااین‌حال با نگاه کردن به نیمه‌پر لیوان می‌توان این‌طور گفت این شرایط فرصت خوبی را فراهم کرده تا در خانواده‌ها درباره حق طلاق زنان و به‌طورکلی شروط ضمن عقد حرف زده شود و ابعاد مختلف داشتن یا نداشتن این شروط برای کسانی که در آستانه ازدواج هستند روشن‌تر شود؛ موضوعی که هدی عمید، وکیل پایه‌یک دادگستری درباره‌ی آن توضیح می‌دهد. این گفت‌وگو را در ادامه به نقل از خبرآنلاین بخوانید:
در شرایط فعلی چرا داشتن حق طلاق برای زنان مهم است؟
این روزها از حق طلاق به‌عنوان یکی از حقوق اساسی انسان یاد می‌کنند و در اسناد مهم حقوق بشر به این موضوع پرداخته‌شده است. برای مثال میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز به آن پیوسته دولت‌ها را موظف می‌کند تدابیر لازم به‌منظور ایجاد تساوی میان زوجین در ازدواج و انحلال اتخاذ کنند. از سوی دیگر تغییرات جامعه و ساختار خانواده در طول چند دهه گذشته نشان داده است قوانین فعلی در خصوص طلاق به‌هیچ‌عنوان پاسخگو نیست.
چرا این قوانین کافی نیست؟
بر طبق قوانین فعلی زنان تنها در شرایطی می‌توانند از دادگاه درخواست طلاق کنند که یا همسرشان نفقه نپردازد یا اینکه بتوانند عسر و حرج را اثبات کنند. این موضوع سه مشکل جدی بر سر راه زنان قرار داده است . اولاً اثبات آنچه در زندگی زناشویی می‌گذرد بسیار سخت است. زندگی خانوادگی به دلیل ساختار ویژه و خاصی که دارد به‌ویژه در جوامعی مانند کشور ما با ابزاری به نام «آبرو» بسیار کنترل می‌شود و درواقع زنان تا حد ممکن از طرح مشکلاتشان در بیرون از خانواده خودداری می‌کنند. زنان زیادی هستند که بارها و بارها مورد ضرب و شتم همسرانشان قرارگرفته‌اند و اگرچه خشونت خانگی از مصادیق عسر و حرج محسوب می‌شود اما نتوانسته‌اند دلایل اثباتی کافی به دادگاه ارائه کنند و دادگاه دادخواست طلاق آن‌ها را رد کرده است. مشکل دوم این است که موارد زیادی هستند که اگرچه واقعاً زندگی را برای زنان سخت و غیرقابل‌تحمل می‌کنند اما از سوی دادگاه به‌عنوان مصادیق عسر و حرج پذیرفته نمی‌شود. برای مثال خیانت همسر( اگر به شکل ازدواج قانونی یا شرعی نباشد) نه قابل‌اثبات است و نه از سوی اکثر محاکم به‌عنوان عسر و حرج پذیرفته می‌شود و یا این مورد که عدم علاقه به شوهر یا تنفر از شوهر را تقریباً هیچ دادگاهی به‌عنوان دلیل برای صدور اجازه طلاق کافی نمی‌داند. مشکل سوم این است که اختیار تصمیم‌گیری با قاضی است و درنتیجه پرونده‌های مشابه در دادگاه‌های متفاوت با آرای متفاوتی روبرو می‌شوند. درواقع موضوعی می‌تواند در یک دادگاه منجر به صدور رأی طلاق به نفع زن شود و در دادگاه دیگری همان دلیل پذیرفته نشود. مجموعه‌ی این شرایط در کنار فرایند دادرسی طولانی و پرهزینه در دادگاه‌ها طلاق را برای زنانی که در شرایط نامطلوبی زندگی می‌کنند تبدیل به یک فرایند سخت و طاقت‌فرسا می‌کند. این در حالی است که مرد بر اساس قوانین برای طلاق نیاز به اثبات دلیل خاصی ندارد و اگرچه موظف است به دادگاه مراجعه و فرایند دادرسی را طی کند اما می‌داند که درنهایت دادگاه به طلاق رأی خواهد داد.
راهکاری برای حل این مشکل وجود دارد؟
حقوقدان‌ها به زنان توصیه می‌کنند از امکان قانونی شروط ضمن عقد استفاده کرده و اقدام به اخذ «وکالت در طلاق» کنند یا آنچه در بین عامه مردم به‌حق طلاق مشهور است. با اخذ وکالت در طلاق زنان هم درست مانند مردان می‌توانند هرزمانی که تمایل داشتند بدون اثبات موضوعی برای طلاق اقدام کنند.
وکالت در طلاق مغایرتی با قوانین موجود ندارد؟
خیر، به‌هیچ‌عنوان. بر اساس ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی طرفین عقد ازدواج می‌توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر مطرح کنند. درنتیجه وکالت در طلاق کاملاً قانونی است. شروط ضمن عقد که وکالت در طلاق نیز یکی از آن‌هاست کاملاً در فناوری شرعی پذیرفته‌شده هستند و نمونه‌هایی از همین شروط حتی در تاریخ اسلام هم دیده می‌شود.
داشتن حق طلاق زنان می‌تواند نگرانی برای مردان و بنیاد خانواده ایجاد کند؟ چرا این‌طور با مخالفت مواجه می‌شود؟
طبیعی است که وقتی امتیاز ویژه‌ای به قدمت تاریخ به گروهی از افراد داده‌شده باشد از دست دادن آن با مقاومت‌هایی روبرو شود. اما این مخالفت‌ها عمدتاً ریشه در دو تصور اشتباه دارد؛ اولاً دادن وکالت در طلاق به زنان به معنای گرفتن حق طلاق از مردان نیست. به‌عبارت‌دیگر در این حالت زن و مرد هر دو به ‌یک میزان حق‌دارند رابطه زوجیت را خاتمه دهند. دوم آنکه وجود وکالت در طلاق زن و مرد را در موقعیت برابر حقوقی قرار می‌دهد و این یعنی آنکه مرد به همسر خود درست به ‌اندازه خودش اعتماد دارد و برای وجوه انسانی او به‌اندازه خودش احترام قائل است. درواقع مردی که وکالت در طلاق را به همسرش می‌دهد این پیغام را منتقل می‌کند که خودش را برتر نمی‌بیند و همسرش را یک همراه و همقدم با خودش می‌داند. قطعاً در چنین شرایطی زنان نیز با اعتماد و همدلی بیشتری زندگی مشترک را شروع می‌کنند و هرگز خود را یک زندانی نمی‌دانند که باید بسوزند و بسازند. این نوع آغاز زندگی بی‌شک به نفع هر دو خواهد بود.
عده‌ای در مخالفت با حق طلاق مهریه زنان را مطرح می‌کنند. این استدلال درست است؟
استناد به مهریه به‌عنوان ضمانت اجرای نداشتن حق طلاق برای زنان بسیار اشتباه است. دلیل این اشتباه این است که اولاً بسیاری تصور می‌کنند اگر زنی به دادگاه مراجعه کند و از مهریه و سایر حقوق مالی خود گذشت کند می‌تواند طلاق بگیرد. این تصور کاملاً اشتباه است و زن فقط در صورت اثبات مواردی که قبلاً اشاره شد می‌تواند طلاق بگیرد. ثانیاً مهریه یک حق مالی است که به دلیل ضمانت نداشتن حقوق مالی دیگر برای زنان در نظر گرفته‌شده است. بر اساس قوانین خانواده مرد می‌تواند تحت شرایطی مانع اشتغال همسرش شود و از سوی دیگر زن موظف به تمکین است. ارث زن از شوهر یک‌هشتم اموال است و امثال این قواعد را در قوانین می‌بینیم. در چنین ساختاری قانون برای حمایت مالی از زنان مهریه را در نظر گرفته است. اگرچه زنان در مواردی مجبور می‌شوند از مهریه به‌عنوان یک ابزار برای کسب موافقت همسر با طلاق استفاده کنند اما در عمل با تغییر مقررات مهریه این امکان هم خیلی وجود ندارد.
گاهی هم گفته می‌شود زنان احساساتی هستند و ممکن است از داشتن حق طلاق سوءاستفاده کنند. شما به‌عنوان یک حقوقدان با چنین مواردی که ناشی از احساساتی شدن زنان برای استفاده از این حق باشد مواجه شده‌اید؟
این‌یکی از قدیمی‌ترین استدلال‌هایی است که ما بارها شنیده‌ایم و متأسفانه هیچ بار عقلایی و منطقی ندارد. اولاً اگر زنان آن‌قدر احساساتی باشند که نتوانند در مورد موضوع مهمی مانند خاتمه دادن به ازدواجشان تصمیم بگیرند چگونه برای آغاز آن صلاحیت‌ دارند؟ یا چگونه ممکن است این زنان در سمت‌های مدیریتی در سطح کلان کشور قرار بگیرند؟ ثانیاً آنچه من در سال‌های وکالت خود دیده و شنیده‌ام بیانگر این است که اغلب زنان تمام تلاش خود را برای حفظ زندگی مشترک خود می‌کنند آن‌ها از همه‌ی راه‌های ممکن مانند پادرمیانی بزرگ‌ترها و نصیحت آن‌ها گرفته تا مراجعه به روانشناس و مشاوران خانواده استفاده می‌کنند تا زندگی خانوادگی‌شان از هم نپاشد. این تلاش به‌ویژه وقتی فرزندان مشترکی وجود دارد چند برابر می‌شود. به همین دلیل اینکه زنان احساساتی هستند پس نمی‌تواند حق طلاق داشته باشند را به‌شدت رد می‌کنم و حتی اگر فرض اولیه یعنی احساساتی بودن را هم صحیح بدانیم شاید همین احساسات سبب می‌شود زنان تا جایی که می‌توانند برای حفظ خانواده تلاش کنند. ضمن اینکه همه افرادی که طبق قانون حقی دارند ممکن است از آن حق سؤاستفاده کنند و یا به‌اشتباه و ناحق از آن حق استفاده کنند. کما این‌که مردان زیادی از اینکه حق طلاق یک‌طرفه در اختیار آن‌هاست سوءاستفاده می‌کنند و همسرانشان را آزار می‌دهند. اما این دلیلی برای اینکه حق طلاق را از مردان بگیریم نیست. زنان هم نمی‌توانند از این قاعده مستثنا باشند و برفرض که زنانی هم سریع در مورد طلاق تصمیم بگیرند یا اشتباه کنند راه مقابله با این نوع اشتباهات قطعاً اجبار قانونی به طلاق نگرفتن نیست. بلکه راه‌حل افزایش مهارت‌های زندگی و توانمند کردن زوجین به دانش و آگاهی لازم برای حفظ یک زندگی مشترک است.
در صورت تمایل زوجین دفترخانه‌ها حق طلاق و شروط ضمن عقد را به‌راحتی ثبت می‌کنند؟
دفترخانه‌های ازدواج و نیز دفترخانه‌های اسناد رسمی موظف به تنظیم چنین اسنادی هستند اما متأسفانه بسیاری از آن‌ها به دلایل بسیار بی‌پایه و اساس از این امر خودداری می‌کنند و البته کار آن‌ها تخلف محسوب می‌شود. نکته مهم این است که توصیه می‌شود زوجین حتماً قبل از تنظیم این اسناد با وکیل مشورت کنند زیرا نحوه نگارش این شروط ازلحاظ حقوقی اهمیت زیادی دارد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *