پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بافت در گذر زمان

بافت در گذر زمان





۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰:۰۴

بافت در گذر زمان

حمید هرندی
در دوره نادری ساکنان بافت (طوایف اقطاع و افشار) از حمایت نادر شاه نه تنها بهره نجستند، بلکه گرفتار نادرشاه شدند و همین بس وقتی که نادر به کرمان آمد، چون خاندان قلی بیگ افشار را فربه دید،‌ فربه بودن خاندان قلی بیگ را بهانه قرار داد و سر او را در سوراخ تنگی در دیوار گذاشتند و با طناب و دو گاو سر از تن خاندان قلی بیگ جدا کردند.
پس از بی مهری های نادرِ نادر شاه به بافت، تاریخ شهرمان به زندیه رسید. در این دوره 8 هزار سوار و تفنگچی کریم خان زند به سرکردگی نصیرخان لاری حاکم لار که قصد تصرف کرمان را داشت، ابتدا وارد ارزوئیه و از آنجا به اقطاع آمدند و سپس به قصد تصرف کرمان از بافت برفتند.
و اما در دوره قاجار و قاجاریه، بافت به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد و هر ناحیه اش برای خود کلانتر و یا کدخدایی داشته است.
میرزا حسین وزیر، علی محمد خان، عدل السلطان، ملا غلامحسین خان بافتی(امین الرعایا)، صمداله شیبانی(امین دیوان) و مرآت اسفندیاری از آن جمله حاکمان و کلانتران بوده اند.
در اواخر همین دوره بخش وسیعی از بافت تحت نفوذ غنجعلی خان افشار، ایلخان بزرگ قرار گرفت و بعد از او حاکمیت اقطاع و افشار به برادرش ه‍ژبر السلطنه واگذار شد.
افراد دیگری مانند مرتضی قلی خان سرهنگ، میرزا خان سرتیپ و فرزندش احمد علی خان ایلخانی نیزحاکم بافت بوده اند.
خلاصه آنکه در دوره قاجاریه، افشارها نقش مهمی در حکومت داشتند و در سال 1207 ه.ق به دستور آقا محمد خان قاجار، فتحعلی شاه به قصد تصرف کرمان عازم می شود و نخست به سیرجان و از آنجا به بافت ورود پیدا می کنند.
گروهی از ریش سپیدان و بزرگان منجمله:آخوند ملا محمد صالح بافتی، حیدر خان هشونی و امیر باقر گوغری به گرمی از او و سپاهش استقبال کردند تا اینکه فتحعلی شاه حکمرانی بافت را به میرزا حسین پسر آقا علی واگذار کرد و به رابر حمله ور شد. مردم رابر به سختی با او مقابله کردند ولی در نهایت قلعه رابر به محاصره و تصرف فتحعلی شاه در آمد.
در رابر فاطمه خانم دختر عسکر کفشدوز دل فتحعلی شاه را ربود و درست در شب قتل آغا محمد خان مراسم عروسی فاطمه خانم که بعداً سنبل باجی نامیدندش در کاخ گلستان برگزار شد.
سنبل باجی از فتحعلی شاه صاحب فرزندان زیادی شد، فرزندان سنبل باجی برادر او علی اکبرخان رابری را خالو (دایی) خطاب می کردند و بر اساس همین خالو گفتن ها، علی اکبرخان رابری و اولاد و نبیره هایش به خالویی ملقب شدند و طایفه خالویی شکل گرفت.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *