پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | رزمنده دفاع مقدس در گفت و گو با پیام ما: چهل روز از مرگ پدرم بی خبر بودم

رزمنده دفاع مقدس در گفت و گو با پیام ما: چهل روز از مرگ پدرم بی خبر بودم





۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۳:۱۳

رزمنده دفاع مقدس در گفت و گو با پیام ما:
چهل روز از مرگ پدرم بی خبر بودم

زهرا پهلوانی-
اصغر ایران منش یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است. وی سال ها در کوران جنگ و آتش و دود در مناطق نظامی خدمت کرده است. او هم مثل دیگر همرزمانش یک شب، خواب راحت نداشته است. او نیز از جمله کسانی بوده که با حضور در جبهه های جنگ، از زمین و زمان بی خبر بوده تا حدی که هفته ها از مرگ پدرش نیز بی خبر می ماند.
به مناسبت هفته دفاع مقدس گفت و گویی با وی انجام داده ایم که خواندن آن را به جوانان توصیه می کنیم.
اصغر ایرانمنش می گوید که در سال 1332در کرمان به دنیا آمدم. پدر مرحومم خرما فروش بود. بساط خرما فروشی را در بازار پهن می کرد. چهار خواهر و برادر بودیم. دو برادر و یک خواهر.
برادرم در شرکت زغال سنگ کار می کرد. تحصیلاتم را تا ششم ابتدایی در دبستان کوروش واقع در خیابان زریسف ادامه دادم.
بعد به آپاراتی و خیاطی مشغول شدم. در سن 18 سالگی وارد ارتش شدم و از پادگان کرمان به پادگان افرا آباد ژاله اعزام شدم. 6 ماه دوره آموزشی را گذراندم. مابقی دوره را در توپخانه ضد هوایی اصفهان خدمت کردم و به درجه گروهبان سومی نائل شدم.
دوران انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی مدتی را در شیراز خدمت کردم. 2 سال پس از انقلاب، جنگ تحمیلی شروع شد. ما در حال آماده باش کامل بودیم. در مناطق نفتی خرمشهر و تمامی مناطق نفتی و پالایشگاه شیراز، اصفهان، بید بلند، منطقه فلات قاره، بهرگان (نزدیک جزیره خارک بوشهر) و کلیه مناطق گجساران در حالت آماده باش بودیم و یک شب خواب راحت نداشتیم.
اعزام به خرمشهر
ما را به خرمشهر اعزام کردند. من در شلمچه در پدافند ضد هوایی توپخانه مشغول به خدمت شدم. یک روز از تمامی قشرها اعم از روحانی، نظامی، نیروی دریایی برای بازرسی منطقه آمدند. آن ها به دیدن ما آمدند و از من سوال کردند اگر هواپیماهای عراقی حمله کنند، چه مدت زمان طول می کشد که با آن ها در گیر شوید؟ گفتم: ثانیه ای طول نخواهد کشید که با هواپیماها درگیر می شویم و ما 24 ساعته آماده شلیک و تیر اندازی هستیم. دو روز بعد ما را به سنندج منتقل کردند. 5 روز بعد ما علناً وارد جنگ تحمیلی شدیم. جنگ ما جنگ داخلی هم بود. منافقین زیادی در بین ما بودند. بعد از 10 روز دوباره مرا به صورت انفرادی به مأموریت خرمشهر فرستادند.
اولین برخورد با دشمن
من تنها به آبادان رفتم. جاده خرمشهر در دست دشمن بود. به سختی خود را به خرمشهر رساندم. جلوی مسجد جامع خرمشهر از همه می پرسیدم توپخانه کجا رفته؟ هیچ کس اطلاعی نداشت. در شهر با لباس شخصی دنبال محل توپخانه می گشتم. دشمن ایستگاه قطار راه آهن را به آتش کشیده بود و در آتش می سوخت. وضع بسیار بدی بود. به هر سختی و مشقتی که بود، توپخانه را پیدا کردم. توپخانه به بیابان های بیرون از شهر منتقل شده بود. کار ما این بود که روزها مرز ایران و عراق را بمباران می کردیم و شب بر می گشتیم. تا این که مهمات ما تمام شد. مجدداً عراق به خرمشهر حمله و این شهر را تصرف کرد. ما در آن جا محاصره شده بودیم. سه طرف ما عراقی ها و پشت سر هم رودخانه کارون بود. همه چیز درهم و برهم شده بود. عراقی، ایرانی، منافقین به سختی از هم تشخیص داده می شد. روز بعد عراقی ها با تانک و هواپیما به منطقه حمله ور شدند .این اولین برخورد من با دشمن بود.
ما با هواپیماهای عراقی درگیر شدیم. عراقی ها ما را به رگبار بستند. همه پرسنل مان زخمی شدند. ولی دست از تلاش برنداشتیم.
هواپیماها رفتند و طولی نکشید که برگشتند. خوشبختانه نتوانستند توپخانه را بمباران کنند. ما راه فراری نداشتیم تا این که شناوری تهیه شد که ما را از آن مخمصه نجات دادند.
نیروهای عراقی تا 40 کیلومتری اهواز پیش آمده بودند. ارتش اجازه نداد که عراق اهواز را بگیرد. ما 13 روز در محاصره بودیم و هیچ غذایی برای خوردن نداشتیم. اولین غذایی که گرفتیم در قوطی های مهمات بود. تا نشستیم که بخوریم عراقی ها حمله کردند و من -از وسط به اصطلاح سفره- دویدم و پشت توپخانه نشستم.
خون دل ها خورده ایم
از همان ابتدای جنگ درگیر ماجراهای آن بودم. من در طول این سال ها به دور از خانواده ام بودم. در مناطق جنگی از جمله خرمشهر، اهواز، مهران، ایلام، سومار، کردستان، مریوان، بانه و مناطق نفوذی داخل عراق و کلیه پالایشگاه های حیاتی جنوب خدمت کردم.
ایرانمنش می گوید زمانی که پدرم از دنیا رفت، کنار خانواده ام نبودم. سال 64عملیات والفجر 4شروع شده بود. کارها خیلی سخت و بحرانی بود و من حدود دو ماه نتوانستم به مرخصی بیایم. وقتی به مرخصی آمدم توسط فرزند کوچکم باخبر شدم که پدرم را از دست داده ام. 100ماه در مناطق نظامی خدمت کردم و افتخار می کنم که به غیر خدا از هیچ کس نترسیدم. دوست داشتم یکی از فرزندانم جزو نظامیان میهن باشد؛ اما متاسفانه نخواستند. سه فرزند پسر دارم که شغل آزاد دارند و دخترم خانه دار است. از جوانان عزیز می خواهم قدر انقلاب را بدانند. این انقلاب یک شبه به دست نیامده است. ما و امثال من خون دل ها خورده ایم.

کرمون- هشت سال جنگ تحمیلی با همه سختی ها و مرارت های آن گذشت. هشت سال جراحت، هشت سال شهادت و اسارت و…
هشت سالی که با یتیم شدن کودکان همراه بود. با آوارگی هم وطنان، خانواده هایی مضطر و… هشت سالی که سال به سال گلزارهای شهدایمان وسیع و وسیع تر شد و مادران بیش تری با شیشه گلاب بر مزار فرزندان خود به سوگ نشستند.
بیست و هشت سال از پایان جنگ می گذرد. بسیاری از پدران و مادران شهدا از دنیا رفته اند و شاید در قبرستانی در کنار مزار شهدا آرام گرفته باشند. فرزندان شهدا بزرگ و بزرگ تر شده اند و نوه های شان هم به دنیا آمده اند. اما نوه هایی که هیچ خاطره ای از پدربزرگ های خود ندارند و تنها شاید قاب عکسی قدیمی و سیاه و سفید از آن ها بر دیوار خانه شان آویزان باشد و شاید هم شرح رشادت های پدر بزرگ هایشان را از زبان این و آن شنیده باشند.
جنگ تمام شده. بیست و هشت سال است که تمام شده. اما هر سال خاطرات آن سال ها تجدید می شود. هنوز مردانی از آن قبیله باقی مانده اند که بگویند در آن وانفسای جنگ تحمیلی چه گذشت. هنوز هستند مردانی که ددمنشی ارتش منحوس بعث را روایت کنند و از مظلومیت فرزندان میهن مان سخن بگویند.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

تعداد داوطلبان انتخابات مجلس به ۱۲هزار و ۷۱۱نفر رسید

تعداد داوطلبان انتخابات مجلس به ۱۲هزار و ۷۱۱نفر رسید

تایید افزایش سن بازنشستگی توسط شورای نگهبان

سخنگوی شورای نگهبان مطرح کرد:

تایید افزایش سن بازنشستگی توسط شورای نگهبان

باز می‌خواهند رقیب نامزد اصلی انتخاب آرای باطله باشد؟

حسن روحانی در مراسم هفتمین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی مطرح کرد:

باز می‌خواهند رقیب نامزد اصلی انتخاب آرای باطله باشد؟

وزیر کشور: ۳۰ درصد کاندیداها احراز صلاحیت نشدند، چون فرصت رسیدگی نداشتیم

وزیر کشور: ۳۰ درصد کاندیداها احراز صلاحیت نشدند، چون فرصت رسیدگی نداشتیم

انتخابات جلوی دیکتاتوری را می‌گیرد

رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مردم استان‌های کرمان و خوزستان:

انتخابات جلوی دیکتاتوری را می‌گیرد

برخی‌ مدیران مسائل کشور را حل نمی‌کنند تا گردن رهبری بیفتد

اسحاق جهانگیری، سیاستمدار اصلاح‌طلب با مرور بر کارنامه انقلاب اسلامی گفت:

برخی‌ مدیران مسائل کشور را حل نمی‌کنند تا گردن رهبری بیفتد

لزوم بازگشت به حقوق اساسی شهروندان

کمال‌الدین پیرموذن، نماینده پیشین مجلس در گفت‌وگو با «پیام ما» از الگوی تحقق مطالبات اجتماعی و پاسخ به معترضان روزهای اخیر سخن گفت

لزوم بازگشت به حقوق اساسی شهروندان

آشوراده را به مردم پس دهید

«پیام ما» در گزارشی میدانی از آخرین وضعیت تنها جزیره ایرانی خزر گزارش می‌دهد

آشوراده را به مردم پس دهید

طرح «نظامنامه مدیریت محله» مشارکت محلی را تهدید می‌کند

نامه شورایاران و کنشگران شهری به اعضای شورای شهر تهران:

طرح «نظامنامه مدیریت محله» مشارکت محلی را تهدید می‌کند

شهردردست بچه‌ها

مشارکت کودکان و نوجوانان در شهر دوستدار کودک چگونه ممکن است؟

شهردردست بچه‌ها

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *