پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نثر

نثر





۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰:۱۵

گروه فرهنگ و هنر- عباس محمودیان داستان نویس و روزنامه نگار متولد سیرجان و همکار ما در دو ماه نامه ادبی «پیام داستان» است.او برگزیده اول بخش نثر ششمین دوره جشنواره استانی طنز خارستان شده است. نثرهای برگزیده « کشف و شهود در دفتر تلفن» و « می خند؟!» از او را می خوانیم:
کشف و شهود در دفتر تلفن
من یک خبرنگارم و اسامی افراد را در مخاطبان تلفن همراهم با سمت‌شان دخیره می‌کنم. از آن‌جایی که طبق قانون بقای مدیران، یک مدیر هیچ‌گاه از مدیریت کنار نمی‌رود و تنها از یک اداره به اداره دیگری منتقل می‌شود، پس به شکل مرتب این اسامی در دفتر تلفن من تغییر می‌کند. اما من همیشه پست جدید را در پرانتز به پست قبلی فرد اضافه می‌کنم تا روزی مثل امروز بتوانم سیر صعودی و نزولی مدیرانی را که می‌شناسم بررسی کنم. خلاصه‌ای از اسلامی دفتر تلفن به این شرح است (البته شرح و بسط مراحل صعود و نزول برعهده خواننده خواهد بود):
حاجی ادیب (معاون استاندار) (رییس ستاد حاجی در انتخابات) (معاون وزیر تعاون)
حاج محمد منصوری (معلم) (روابط‌عمومی آموزش و پرورش) (حراست آموزش و پرورش) (مدیرکل جهاد کشاورزی استان) (معاون استاندار)
محمود اکبرپور (فوتبالیست) (عضو شورای شهر) (متهم اختلاس)
هوشنگ خبره زاده (رییس اداره ارشاد) (مسول بایگانی اداره کل ارشاد) (کارشناس مراتع اداره امور عشایری)
حاج حسین آبدیده (شهردار) (نماینده مجلس)
رضا نادرنژاد (دوست مهدی) (دوست مهندس نکویی نظام مهندسی) (داماد معاون شهردار) (رییس دفتر شهردار) (رییس ستاد حاج حسین آبدیده) (رییس اداره مسکن و شهرسازی)
اکبر رضاپور (کاندیدای شورا) (شریک حاجی آبدیده) (مدیرعامل کارخانه لاستیک) (کاندید شورا) (عضو شورا)
صادق عباسلو (مشکوک) (مشاور اداری استاندار) (معاون وزیر نیرو)
مهدی قاسمی (رییس دانشکده پزشکی) (املاک توسعه) (موسس رادیولوژی) (مدیرعامل برج بلند آسمان) (مدیر اجرایی بیمارستان خصوصی) (بنگاه ماشین‌های خارجی)
حاج صادق صادق‌نژاد (روابط عمومی اداره ثبت احوال) (معاون مدیرکل ثبت احوال) (معاون وزیر رفاه) (معاون مدیرکل میراث فرهنگی) (معاون اداره ثبت احوال) (روابط عمومی اداره ثبت احوال) (مرحوم شد)

می‌خند؟!
امسال هم فوتبال‌مان از رفتن به المپیک باز ماند تا حسرت رفتن تیم فوتبال به المپیک 44 ساله شود. حالا به این‌که چرا این‌طور شد که این‌طور شد، کاری نداریم. این‌جا یک سوال دیگر مطرح است: اگر این اتفاق در دیگر کشورها می‌افتاد، آن‌ها چه عکس‌العملی نشان می‌دادند؟
آلمان: بعد از دو دوره ناکامی، نسل جدیدی از فوتبالیست‌ها را از خردسالی تربیت می‌کردند و بعد از رسیدن این خردسالان به سن المپیک، قهرمان المپیک می‌شوند.
کلمبیا: وزیر ورزش و رییس‌های فدراسیون فوتبال در سال‌های این ناکامی در یک رستوران توسط مردان مسلح خشن تبدیل به آبکش می‌شوند.
فرانسه: با فیفا وارد مذاکره می‌شوند.
برزیل: بعد از ناکامی اول عزای عمومی اعلام می‌شود. بعد از ناکامی دوم همه مسئولان ورزشی استعفا می‌دهند. بعد از ناکامی سوم همه مسئولان غیر ورزشی استعفا می‌دهند. بعد از ناکامی چهارم همه فوتبالیست‌ها استعفا می‌دهند و به کارگری در مزارع قهوه می‌روند. بعد از ناکامی پنجم خودشان را مستعمره آرژانتین اعلام می‌کنند و مشترکا قهرمان المپیک می‌شوند.
کره شمالی: در کره شمالی واژه‌ی «ناکامی» وجود ندارد. کره شمالی سال‌هاست قهرمان جام جهانی و المپیک است.
کره جنوبی: رییس جمهور و اعضای کابینه دسته‌جمعی جلوی دوربین‌های تلویزیونی زانو می‌زنند و گریه می‌کنند. بعد هم دسته‌جمعی استعفا می‌دهند.
ژاپن: هاراگیری.
عراق: مردم از خودشان می‌پرسند: این تیم فوتبال ما وسط این آدم‌خورهای داعش کی فرصت کرد تمرین کند؟ واقعا رفتیم المپیک؟
ایران: دوربین روی خنده‌های کفاشیان فید می‌شود، عادل فردوسی‌پور به دوربین نگاه می‌کند و می‌گوید: جااااااان؟! می‌خند؟!

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر