پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بن بست مهندسی ژنتیک در کشاورزی! ده واقعیت درباره جایگاه کشاورزی با بذرهای تراریخته

بن بست مهندسی ژنتیک در کشاورزی! ده واقعیت درباره جایگاه کشاورزی با بذرهای تراریخته





۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۲۲:۳۳

بن بست مهندسی ژنتیک در کشاورزی!

ده واقعیت درباره جایگاه کشاورزی با بذرهای تراریخته

 

محمد درویش مدیر کل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت از محیط زیست در کانال تلگرام خود به قلم دکتر «دیرک زیمرمن» یادداشتی را منتشر کرد که در تاریخ ۱۶ ژوئن ۲۰۱۶ در تارنمای سازمان جهانی صلح سبز آلمان هم با عنوان : « ده واقعیت درباره جایگاه کشاورزی با بذرهای تراریخته» انتشار یافته بود.

در این یادداشت آمده است : برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ بذرهای تراریخته برای هدفهای تجاری کاشته شدند. از آن زمان مساحتی که برای کشت آنها مورد استفاده قرار می گیرد به مرور افزایش پیدا کرد. لیکن اینک گزارش شده که یک درصد مساحت کشت این بذرها در سال ۲۰۱۵ در مقایسه با سال ۲۰۱۴ کاهش یافته و این روند کاهنده احتمالا در سال جاری هم ادامه خواهد یافت.

مساحتی نزدیک به ۱۸۰ میلیون هکتار برای کشت بذرهای تراریخته وجود دارد که 13 درصد از مساحت زمینهای کشاورزی در دنیا را شامل می شود. کاهش یک درصدی کشت موجب نارضایتی مافیای حاکم بر صنعت محصولات دستکاری شده ژنتیکی را فراهم کرده؛ اما این نکته تنها دلیلی نیست که این بخش از لابی و صنعت بیوتکنولوژی را ناراضی می کند. در طول سالهایی هم که مساحت مورد استفاده برای کشت بذرهای تراریخته رو به افزایش بود، موفقیتهای مورد نظر صاحبان این صنعت بدست نیامد:

۱- در اروپا کاهش مساحت کشت به مقدار ۱۸ درصد بسیار شدید بوده است. تنها ۱۱۶,۸۷۰ هکتار از زمینهای کشاورزی اتحادیه اروپا که حدود ۰,۰۷درصد‏ از کل اراضی را شامل می شوند، در سال ۲۰۱۵ به کشت بذرهای تراریخته اختصاص داده شده اند.

۲-بذرهای تراریخته هنوز هم تنها در ۲۸ کشور دنیا کاشته می شوند؛ از آنها فقط پنج کشور در اتحادیه اروپا (اسپانیا، پرتغال، جمهوری چک، رومانی و اسلواکی). این بدان معناست که اغلب کشورها، علی رغم تلاش های فراوان شرکتهای مربوطه، هنوز هم زمینهای کشاورزی خود را از بذرهای تراریخته دور نگاه می دارند.

۳- دو سوم از کشت این نوع بذرها در قاره آمریکای شمالی و جنوبی ( ایالات متحده، برزیل و آرژانتین) انجام می گیرد.

۴-در کشورهایی هم که بذرهای تراریخته کاشته می شوند، مساحت آنها در مقایسه بسیار ناچیز بشمار می آید. بطور مثال در رومانی، جمهوری چک، بنگلادش و یا شیلی به کمتر از ۵۰۰۰۰ هکتار می رسد.

۵-بذرهای مورد استفاده نیز بسیار محدود هستند. در ۵۱ درصد ‏ از مساحت زمینهای کشاورزی دنیا تنها سویا کاشته می شود. همراه با آن، ذرت، پنبه و کلزا چهار بذری هستند که در مجموع ۹۹ درصد ‏ از کشت با بذرهای تراریخته را شامل می شوند. بذرهایی که دست آخر یا به معده جانوران ختم می شوند، یا برای سوخت ارگانیک مورد استفاده قرار می گیرند و یا مانند پنبه کلا برای تغذیه مصرف نمی شوند. به عبارت دیگر بذرهای تراریخته در امر تغذیه مردم دنیا نقشی بازی نمی کنند.

۶- از بذرهای تراریخته کار خاصی برنمی آید (بازده خاصی ندارند). آنها یا همچنان در برابر علف کش ها مقاوم هستند و یا حشره کش های خاص خود را تولید می کنند که به معنای ورود سموم از این راه به زمینهای کشاورزی می باشد. ترکیب این دو ویژگی در یک بذر با مهندسی ژنتیکی(stacked events) به مرور افزایش پیدا کرده. آنها در حال حاضر ۳۳ درصد ‏ از گیاهان تراریخته را تشکیل می دهند.

۷-گیاهان تراریخته اما در عمل شکست می خورند. علف های هرز در برابر علف کشها مقاومت پیدا می کنند. پاسخ صنعت به این روند، تغییر ژنتیکی گیاه و مقاوم کردن آن در برابر دیگر علف کشها می باشد. حتی گیاهانی که با پروتئین در مبارزه با حشرات مجهز شده اند، به مرور سبب مقاوم شدن حشرات در برابر این سم می شوند.

۸-پنبه تراریخته نیز که از آن معمولا به عنوان یک محصول موفق مهندسی ژنتیکی برای کشاورزی های کوچک نام برده می شود، هر چه بیشتر با شکست روبرو شده است. چندی پیش دو ایالت در هندوستان اعلام کردند که از بکار بردن پنبه تراریخته بدلیل مقاوم شدن حشرات در برابر آنها خودداری خواهند کرد و به کشت پنبه معمولی باز خواهند گشت. تصمیمی که از جانب کشور بورکینا فاسو هم در غرب آفریقا به دلیل کیفیت نامناسب محصول به اجرا گذاشته خواهد شد.

۹- مقاومت در برابر محصولات تراریخته هنوز هم کلا بسیار شدید است. ۱۷ کشور از ۲۸ عضو اتحادیه اروپا، از جمله آلمان، در سال ۲۰۱۵ کشت ذرت تراریخته را فعلا در خاک خود ممنوع اعلام کرده اند. حتی در ایالات متحده به مرور تردید در این زمینه در حال افزایش است. از جهتی هم مباحثه های اخیر بر سر (ضررهای احتمالی و خطر سرطانزا بودن) وجهه گیاهان تراریخته را بسیار تحت الشعاع قرار داده است.

۱۰- ادعای گروه ذی نفوذ کشاورزی با محصولات تراریخته (ISAAA) که استفاده از چنین بذرهایی را به ویژه کمک بزرگی به کشاورزی های کوچک با امکانات محدود می داند، قابل تایید نیست. حتی اگر ارقام ارایه شده مبنی بر اینکه ۹۰ درصد ‏ از ۱۸ میلیون کشاورز مصرف کننده بذرهای تراریخته، صاحب کشاورزیهای کوچک هستند، صحت داشته باشد، باز هم این گروه تنها حدود ۳ درصد ‏ از پانصد میلیون کشاورزیهای کوچک در سراسر دنیا را شامل می شود که به این ترتیب رقم بسیار ناچیزی بشمار می آید. به عبارت دیگر ۹۷ درصد ‏ از کشاورزیهای کوچک بدون بذرهای تراریخته کار می کنند. اغلب بذرهای تراریخته با مقیاسهای صنعتی طراحی می شوند و دقیقا برای همان محدوده هم قابل استفاده هستند.

اینکه مهندسی ژنتیکی در محدوده کشاورزی به یک بن بست برخورد کرده است، واقعیتی است که به مرور آشکارتر می شود. راه حل برای رهایی از این بن بست مدتهاست که وجود دارد: کشاورزی اکولوژیکی بدون مصرف بذرهای تراریخته. حتی استفاده از smart breeding (روشی که امکان آنالیز دی اِن اِی گیاه و شناخت خواص آن مانند مقاومت در برابر گرما را به کشاورزان می دهد، تا از راه اصلاح نباتات به هدف مورد نظر خود برسند) تا کنون نتایجی ارائه داده اند که مهندسی ژنتیکی به پای آنها نمی رسد.

در این میان اما از کشت چهار هزار هکتاری موفقیت آمیز کلزا با روشهای جدید مهندسی ژنتیکی در آمریکا گفتگوست. مساله مهم البته باز هم مقاومت این گیاه در برابر علف کشها است که در حال حاضر در اتحادیه اروپا نیز مورد بحث است.

از گزارشات همچنین می توان دریافت که چه چیز برای صنعت نقش اساسی را بازی می کند: بر روی تنها ۱۳درصد‏ از زمینهای کشاورزی دنیا گیاهان تراریخته کشت می شوند، فروش بذرها اما در دنیا ۳۴ درصد ‏ از درآمد شرکت ها را تامین می کند. و این حقیقتی بسیار قابل توجه و تامل برانگیز است! چرا که بازار علف کشها نیز عمدتا در دست چنین شرکتهای فروشنده بذرهای تراریخته است و در نتیجه مصلحت یا انگیزه ای برای یافتن راه حلهای اکولوژیکی پایا در زمینه کشاورزی وجود ندارد!

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *