سایت خبری پیام ما آنلاین | گزارش پیام ما فروش مواد مخدر و داروهای بازار سیاه در طولانی‌ترین بازار کشور/ راز میدان ارگ

گزارش پیام ما فروش مواد مخدر و داروهای بازار سیاه در طولانی‌ترین بازار کشور/ راز میدان ارگ





۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۰:۴۵

گزارش پیام ما فروش مواد مخدر و داروهای بازار سیاه در طولانی‌ترین بازار کشور/
راز میدان ارگ

بازار بزرگ کرمان از میدان ارگ تا مشتاقیه طولانی‌ترین راسته‌ی بازار ایران است که به‌واسطه‌ی چهارسوی بی‌نظیر گنجعلی‌خان و شاهکارهای معماری ایرانی مثل مدرسه‌ی بی‌بی‌حیاتی و بازارگنجعلی‌خان و کاروانسراها و چهارسوهای دیدنی و منحصر بفرد زبانزد خاص و عام است اما به تازگی یک مساله‌ی دیگر به این کشش‌ها و جلب توریسم کمک شایانی کرده. به قول توریست‌ها و غیر ایرانی‌ها “کرمان و راز کوچک‌ آن شهر زیبا” اما آیا واقعا این راز کوچکی‌است آیا کسی از این راز خبر ندارد؟ این طولانی‌ترین راسته‌ی بازار ایران چه رازهایی را در خود نهان کرده؟
چندی پیش تصویری در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌گشت و سوژه‌ی شوخی و خنده را فراهم می‌کرد، تصویر توریستی ایسلندی و میزبانی ایرانی که مشغول مهمان‌نوازی است و گویا مهمان‌نوازی را به مرحله‌ای جدید برده و در این تصویر به توریست کمک می‌کند که روش صحیح استفاده از وافور را بیاموزد و در تصویر بعدی هم گویا همگی تحت‌تاثیر مورفین دچار تلطیف احساسات شده‌اند و تصمیم می‌گیرند عکسی به یادگار از این لحظات شیرین بگیرند و همین دو عکس فضای مجازی را فتح می‌کنند، اما کافی‌است به وبلاگ این زوج (که نام جالبی هم دارد که معنی آن می‌شود از یخ تا ادویه که با نام ایسلند و ادویه‌های آسیای شرقی بازی کلامی کرده‌اند) سری بزنید تا ببینید که سفر آنها به تریاک و وافور خلاصه نمی‌شده و مهمان‌نوازی و مهربانی مردم کرمان برای آنها یک چیز کاملا منحصر بفرد بوده است و صد البته که شیفته‌ی معماری، کلوت‌ها، سکوت و آرامش آنجا و زیبایی‌های بی‌شمار کرمان شده‌بودند، اما کماکان مساله تغییری نکرده و این طولانی‌ترین راسته‌ی بازار ایران رازی دارد.
به میدان که رسیدم خود به خود متوجه نگاه‌های خیره‌ و کنج‌کاو برخی که دست فروشی می‌کردند و یا در آن حوالی قدم می‌زدند شدم هر از چندی کسی با چشم و ابرو و حرکت دستش می‌گفت: چی‌می‌خوای؟ یا بفرما؟
میدان را دور زدم و از ورودی بازار بزرگ هم عبور کردم که یکی دیگر از همان‌ها که آن اطراف قدم می‌زنند خیلی جدی جلوی من را گرفت و گفت: بفرما مهندس چی می‌خوای؟ من که بالاخره مهندس شده بودم با کمی استرس گفتم: هیچی داشتم رد می‌شدم.
– نترس مهندس تو از خودمونی، خلافت چیه؟ قرص؟ دوا؟چی می‌خوای؟
– چی دارین؟
ناگهان جدی شد و آن لحن مهربان کاملا جای خود را به لحن خشک و جدی داد: تو بگو چی می‌خوای متا ؟ ترا ؟ ریت؟
(باید اضافه کنم وقتی که روابط نزدیکی با داروها داشته باشید آنها را به اسم کوچک صدا می‌کنید و متادون می‌شود “متا” و ترامادول “ترا” و در آخر هم ریتالین می‌شود “ریت” )
گفتم: “من این‌کاره نیستم می‌خوام یه حالی بکنم ” و هنوز جمله‌ام تمام نشده بود که جوانی هیکل‌مند با جای زخمی روی صورت به سمت ما آمد و بدون حتی نیم نگاهی انداختن به من رو کرد به مرد میانسال و گفت: چی می‌خواد؟
مرد میانسال هم لبخندی تمام صورتش را گرفت و با پوزخندی گفت: می‌خواد حال کنه و جوان هم به زور لبخندی زد و گفت حاجی ۴۰ تومن می‌دی یه بسته متا می‌دمت می‌ری حال ردیفی می‌کنی البته اندکی سر قیمت و اینکه یک بسته زیاد است و من یک عدد بیشتر نمی‌خواهم و او هم می‌گفت ما فقط بسته می‌دهیم و غیره بحث کردیم و در پایان من به مردی که همان حوالی با یک قیچی کوچک قدم می‌زد و می‌رفت و برمی‌گشت اشاره کردم و گفتم ایشون که قرص رو دونه‌ای می‌فروشه ببین قیچی هم دستشه اگه نمی‌دی برم پیش اون. مراسم چانه زنی تمام شد و بر خلاف فرض من جوان قوی هیکل گفت:”برو حاجی تو این‌کاره نیستی ما رو هم حیرون کردی” و به من پشت کرد و سمت ستونی از ستون‌های تاریخی میدان ارگ به راه افتاد و آنجا به همان ستون تکیه داد و من هم که احساس می‌کردم بالاخره خلاص شدم آرام به راه افتادم و از بین پیشنهادها و سوال‌های چی‌می‌خوای و بفرما و گاهی حتی پیله‌کردن‌های بعضی از فروشندگان که: قرص، دارو همه رقم هرچی بخوای . گویی دلال‌های داروی کل استان متمرکز شده‌اند و در ورودی بازار بزرگ نمایشگاهی از توانایی‌ها و داروهای مختلف و جاهایی که می‌شود دارو را پنهان کرد و فروخت و راه‌های تبلیغات دارو را ارائه می‌کنند، همان فردی که با قیچی کوچکی قدم می‌زد پس از اینکه با جوانی چند کلامی رد و بدل کرد دوباره با او دست داد که این‌بار با این دست دادن اسکناسی هم دست به دست شد و فروشنده‌ی قیچی به دست هم اسکناس را در جیبش گذاشت و به سمت یکی دیگر از ستون‌های میدان ارگ به راه افتاد و با سر قیچی اندکی ملات ستون را کنار زد و یک بسته قرص با روکشی نقره‌ای رنگ را از ستون تاریخ و میراث فرهنگی بیرون آورد و به جوان مشتاق و علاقمند ارائه کرد و هرکدام به سمتی از بازار روانه شدند یکی به سمت خروجی و دیگری به ستون و تکیه‌گاه
قبلا هم بارها درباره‌ی مساله‌ی سومصرف دارو در پیام‌ما نوشته‌ایم و بارها این سوال را مطرح کردیم که این داروها از کجا وارد بازار می‌شود؟ در حال حاضر دروازه‌ی ورود به اعتیاد برای تعداد زیادی از جوانان ما تغییر کرده و اگر قبلا کسانی که آلوده‌ی مواد مخدر شده‌بودند برای ترک به داروهایی مثل متادون روی می‌آوردند در حال حاضر آنچنان این داروها فراگیر شده و از دست‌فروش تا سوپر مارکت و حتی ساندویچی‌هایی در همین شهر پیدا می‌شوند که به راحتی مشغول فروش شربت و قرص متادون هستند و دردناک‌تر اینکه تعداد اوردوزها و مرگ‌و میر و ضایعاتی که به بدنه‌ی جامعه‌ی می‌خورد هم تاثیری در این ماجرا ندارد و سن اعتیاد هم دائما پائین می‌آید و فکر نمی‌کنم بتوانیم از این‌ فروشنده‌ها توقع داشته باشیم که به مشتری‌های زیر ۲۰ سال دارو نفروشند، اما می‌توانیم از مسولین توقع داشته باشیم که نگاهی به فراگیری این داروها در جامعه بیاندازند،ذ ترک کردن با کمک این داروها مساله‌ای است کاملا جداگانه از فروش‌آنها در بازار سیاه، در این ارتباطات سازمان غذا و دارو به عنوان متولی توزیع متادون مدعی است که نشت متادون به بازار سیاه از طریق مراکز درمانی و کلینیک‌ها صورت می‌گیرد.
در مقابل مراکز درمانی نیز اعلام می‌کنند که متادون موجود در بازار سیاه بسیار بیشتر از سهمیه کل مراکز درمانی است و آنها نمی‌توانند همزمان به بیماران خود دارو دهند و در عین حال نیاز بازار سیاه را هم تأمین کنند.
ستاد مبارزه با موادمخدر نیز سخت به دنبال مشخص کردن محل نشت متادون است و به همین منظور طرحی را جهت هولوگرام‌دار کردن متادون به سازمان غذا و دارو ارائه کرد تا در تمام مراحل از کارخانه تا مراکز درمانی همه موظف باشند کد شناسایی تک تک متادون دریافتی را در سامانه مشخصی به ثبت برسانند تا ورودی و خروجی همه مراکز، کارخانه ها و دانشگاه‌های علوم پزشکی مشخص شود.
اما متأسفانه این طرح هرگز اجرایی نشد تا اینکه در چند هفته گذشته محمد آذرنیا، دبیر شورای مبارزه با موادمخدر استان تهران در جمع خبرنگاران خبر داد که سازمان غذا و دارو مراکز درمانی را محل نشت دانسته و در یک طرح قصد دارد نظارت را بر این مراکز سفت و سخت انجام دهد. در چنین شرایطی که سازمان غذا و دارو انگشت اتهام را به سوی مراکز درمانی نشانه رفته است، اتفاقی جالب نشان داد که محل نشت متادون، غیر از مراکز درمانی است.اکنون با وجود عدم توزیع قرص متادون 5 در 11 استان از سوی دانشگاه‌های علوم پزشکی این قرص در بازار سیاه به وفور یافت می‌شود.*
با وجود عدم توزیع قانونی متادون، قیمت قرص متادون 5 در بازار سیاه هیچ افزایشی نداشته و همچنان به وفور یافت می شود تا جاییکه مشاهده شده عطاری‌ها به مراکز درمانی پیشنهاد تأمین این قرص را می‌دهند.
*tabnak.ir

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *