گزارش پیام ما از وضعیت مطبوعات کرمان در جستجوی مخاطب
۹ تیر ۱۳۹۵، ۰:۲۴
گزارش پیام ما از وضعیت مطبوعات کرمان
در جستجوی مخاطب
وضعیت مطبوعات کرمان خوب نیست، این حقیقت تلخیاست که تمام اصحاب رسانهی ساکن کرمان به آن اعتراف میکنند و البته نیار نیست که شما یک متخصص در زمنیهی رسانه یا اقتصاد رسانه و جامعه شناسی باشید تا متوجه اوضاع بد(اگر نگویم دردناک) مطبوعات کرمان بشوید اما مشکل دقیقا چیست؟ و چه مسائلی دست به دست یکدیگر دادهاند تا روزنامه را از دست مردم بگیرند؟ و چرا؟
در مطلب پیش رو تلاش کردیم با تعدادی از نویسندگان و خبرنگاران با سابقهی استان همکلام بشویم و با هم دنبال پاسخ این سوالات بگردیم: معمولا وقتی کسی از من میپرسد شغل شما چیست؟( که متاسفانه خیلی هم عادی شده و نشان دهندهی نگاه اقتصادی مردم ما به دیگر انسانها است) میگویم نویسنده و خبرنگار هستم و با تعجب آنان مواجه میشوم و بعد از اینکه چندبار میپرسند تا مطمئن شوند که درست شنیدهاند، می گویند خوب از چه راهی امرار معاش میکنی و گویا باورش برای مردم ما اندکی سخت است که کسی از راه نوشتن در روزنامه روزگار بگذراند.
البته من بسیار آدم قانعی هستم و زندگی سادهای هم دارم و مدتها پیش با خودم عهد کردم که دیگر تن به هیچکاری جز نوشتن نخواهم داد و اگر از گرسنگی بمیرم هم دیگر از طریق هیچ کاری مگر نوشتن امرار معاش نخواهم کرد و قاعدتا جوینده، یابنده است. اما در بارهی دیگران داستان به این شکل نیست و آنان که عیالوار هستند و خرج و زن و بچه دارند از وضعیت در آمد روزنامه نگاران به شدت شاکی هستند و اکثرا صاحب شغل دیگری نیز هستند و نوشتن بیشتر شبیه به یک سرگرمی و یا شغل دوم است تا یک کار حرفهای. یکی از همکاران ما که نمونهی بارز روزنامه نگاران صاحب چند شغل است میگوید: مطبوعات کرمان مخاطب خود را از دست داده و تیراژ به شدت پائین آمده چون که خود ما حرفهای نیستیم و رویکرد مدیران مطبوعات حرفهای نیست،برای مثال به یاد دارم که خبرنگاری از تهران برای پوشش اخبار سفر ریاست جمهوری به کرمان آمده بود و میگفت از طرف روزنامه بلیط رفت و برگشت هواپیما برای من گرفتهاند و حداقل روزی ۱۵۰ هزار تومان حق ماموریت دریافت میکنم و طبیعتا آن روزنامه حق دارد انتظار مطالبی خوب و حرفهای از این خبرنگار داشته باشد و آن خبرنگار هم از آنجایی که دغدغهای جز نوشتن و پوشش خبری این سفر را ندارد، بهترین کیفیت را ارائه میدهد و همین کیفیت موجب جذب مخاطب میشود. خود من از مربیگری آموزشگاه رانندگی انجام دادهام تا گلفروشی، اما همیشه در کنار همهی این کارها دغدغهی نوشتن را داشتم و برای روزنامههای مختلفی نوشتهام اما نمیتوانم به روزنامه نگاری به عنوان یک شغل تمام وقت و کار اصلی خودم نگاه کنم چرا که مشکلات اقتصادی اجازهی این کار را نمیدهد. اکثر ما روزنامه نگارها چند شغلهایم چرا که نوشتن را از صمیم قلب دوست داریم و دغدغهی خدمت از راه مطبوعات را هم داریم اما باید زنده بمانیم و امرار معاش کنیم و هزینههای خانواده را تامین کنیم که با درآمد اندک روزنامهنگاری نمیشود همهی اینکارها را انجام داد.
همکار دیگری میگوید: اولین مساله این است که اقتصاد با فرهنگ در یک رابطهی مستقیم هستند، قیمت یک روزنامه را هزارتومان در نظر بگیرید، حالا کسی که بخواهد هر روز روزنامهای را بخواند باید ماهیانه ۲۶ هزار تومان را هزینهی روزنامه بکند و متاسفانه در حال حاضر که تعداد زیادی از مردم با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند طبیعتا ترجیح میدهند این ۲۶ هزارتومان را صرف خرید یک کیلو مرغ یا ماهی بکنند و به بچههای خود اندکی پروتئین برسانند به جای روزنامه خواندن. به یاد دارم که در سال۷۸ مردم برای خرید روزنامه توی صف میایستادند و خود من هم هر روز توی همین صفها میایستادم تا روزنامههایی مثل صبح امروز و خرداد را تهیه کنم و جالبتر اینکه روزنامهای مثل صبح امروز آنچنان کیفیت بالایی داشت که تمام مطالب آنرا میخواندم و در پایان حتی یک ستون از آن روزنامه را نخوانده نمیگذاشتم و البته مردم هم توان مالی خوبی داشتند و راحت پول روزنامه را میدادند اما در حال حاضر مثلا ماهنامهی بخارا حداقل ۱۲ هزار تومان است، چه کسی امروزه هر ماه ۱۲ هزارتومان صرف یک ماهنامه میکند؟
و دوم اینکه متاسفانه در حال حاضر روزنامه نگاران آنچنان وقتی نمیگذارند و به قول معروف از دل و جان کار نمیکنند چرا که میدانند پول کافی از نوشتن نصیبشان نمیشود و از سوی دیگر هم مخاطب از آنجایی که میداند به محتوای دلخواه خود در روزنامههای محلی نمیرسد طبیعتا آن روزنامه را نمیخرد.
جوانترین همکار مطبوعاتی که با او صحبت کردم میگفت: در دوران دانشجویی هر روز روزنامه میخریدم و هر ماه هم مخاطب مهرنامه و صدا بودم، اما الآن تقریبا دو سال میشود که نمیتوانم دیگر از پس هزینههای بالای خرید مجلات بربیایم و برای مثال باید ماهانه حدود ۶۰ هزارتومان برای خرید مجله و روزنامه کنار بگذارم که با درآمد ما نمیشود و در نتیجه به خواندن همان مطالب در اینترنت بسنده میکنم.
از بین دوستانی که سوالهای مرا پاسخ دادند تنها کسی که به طور آکادمیک روزنامه نگاری را تعقیب کرده بود گفت: در حال حاضر در تمام کشور مطبوعات با مشکل از دست دادن مخاطب دست و پنجه نرم میکنند که به نظر من تاثیر فضای مجازی است و از طرفی مطبوعات ما نتوانستهاند خودشان را با سلیقهی مخاطب و سرعت بالای تبادل اطلاعات در این زمانه وفق بدهند و تولید محتوا با سلیقهی مخاطب همخوانی ندارد و نیروی فنی هم به شدت ضعیف عمل میکند از گرافیک ضعیف بگیر تا عکاسی و دیگر مسائل
یکی از عکاسان خوب مطبوعات استان هم به چنگ ما افتاد و مجبور شد اوهم سوالات مارا پاسخ بدهد: مردم اعتمادشان را نسبت به مطبوعات از دست دادهاند از ضعفهای تکنیکی که بگذریم وقتی که مردم میبینند بیشتر صفحات تعدادی از مطبوعات به تعریف و تمجید از عملکرد فلان اداره و بهمان ارگان اختصاص داده شدهاست و درمییابند که در واقع نه یک روزنامه که مشغول مطالعهی بولتن خبری ادارات هستند و آن مطالبی هم که دربارهی ادارات نیست کپیهای سخیف از اینترنت است که چگونه در یک ساعت پولدار شویم و یا چگونه در یک دقیقه مدیر خوبی بشویم وغیره، طبیعتا تعداد مخاطب ریزش میکند و حالا جلب دوبارهی اعتماد مردم واقعا کار سختیاست.
در پایان هم یکی از سردبیران و مدیران نشریات استان که سالهاست در دنیای مطبوعات نفس میکشد مسائل را اینگونه بیان کرد: قبل از هرچیز مدیران مسول نشریات به رسالت تاریخی خود عملنکردهاند و هیچ حمایتی از جوانان علاقمند انجام ندادند و عملا هرکسی که میخواست چیزی یاد بگیرد از تلاش و پیگیری خودش یادگرفت نه از کمک و آموزش همکاران و از لحاظ آکادمیک هم که اصلا خبری از آموزش آکادمیک در کرمان نیست و از این بحثها که بگذریم متاسفانه شعار مطبوعات کرمان مرگ بر گرافیک است و واقعا وضعیت طراحی و صفحهبندی رقتبار است که فکر میکنم زمینهی اقتصادی دارد و مدیران مسول سعی میکنند در این زمینه صرفه جویی کنند و تا جائی که میشود یا خودشان اینکارها را بکنند و یا صرفا کسی را پیدا کنند که حداقل حقالعمل را طلب میکند و در نتیجه کار را به متخصص آن نمیدهند و از سوی دیگر از آنجایی که مردم به مطبوعات اعتماد نمیکنند بازاری حول محور مطبوعات شکل نمیگیرد و درآمد نشریات از فروش و آگهی نیست و در نتیجه تعدادی از این نشریات وابستهی سیستم دولتی میشوند و تمام تلاششان را میکنند تا با جذب آگهی و رپورتاژ کسب درآمد کنند، و خوب قاعدتا بواسطهی تبدیل شدن به ارگان غیررسمی سازمانها و ادارات دولتی، بولتن ادارات را چاپ میکنند و مخاطب را از دست میدهند.
به نظر من تنها راه بیرون آمدن از بنبست فعلی این است که مطبوعات درآمد مستقلی داشته باشند و بتوانند این پول را صرف آموزش پرسنل و تربیت نیروی متخصص بکنند و نه تنها تحریریه بلکه از پرسنلی که وظیفهی عکاسی و طراحی و گرافیک را به عهده دارند به شکلی کاملا تخصصی به انجام وظیفه مشغول شوند و قاعدتا در چنین شرایطی هم نشریاتی که از سطح بالای کیفی برخوردار هستند مسلما مخاطب خود را پیدا میکنند و شاهد آشتی مردم با مطبوعات خواهیم بود، چرا که در واقع مردم با مطبوعات قهر نیستند بلکه مطبوعات ضعیف و بی کیفیت را مطالعه نمیکنند.
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- بیماری هاشیموتو چیست؟ علائم و راهکارهای درمان
- نورپردازی کابینت آشپزخانه چه تاثیری بر روحیه افراد دارد؟
- سفر به پوکت بهترین مقصد گرمسیری آسیا با تور تایلند آرزوی سفر
- بورس شمش گلدن ارت ( خانی )
- مقایسه گچبری پیش ساخته پلی یورتان و گچبری پیش ساخته پلی استایرن
- عطر بدون سردرد – 11 عطر مخصوص افراد میگرنی
- گیلکی کناری، پژوهشگر برتر متافیزیک ایرانی بر سکوهای بینالمللی
- چرا رزرو هتلهای 4 ستاره استانبول ارزشمند است؟
- کدام شاخص اقتصادی بیشترین تاثیر را روی پیشبینی قیمت انس طلا دارد؟
- محبوبترین تورهای ترکیه کدامند؟ بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
آشکارشدن گورهای ماقبلتاریخ هنگام ساخت بزرگراه
3
«بمو» را تکهتکه کردند
4
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
5
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
دیدگاهتان را بنویسید