پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نگاهی به زندگی شاه نعمت الله ولی؛ … و ما اهل دلیم

نگاهی به زندگی شاه نعمت الله ولی؛ … و ما اهل دلیم





۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰:۵۵

نگاهی به زندگی شاه نعمت الله ولی؛
… و ما اهل دلیم

کرمان دارالامان است. شهری زیبا با مردمانی آرام، خوش سخن، همت کرده کوله باری کوچک به دوش و دوربینی در دست راهی شدم. گروه، گروه عکاسی بود و بحث کلوت های شهداد اما جذبه کرمان برای من بیش از این‌ها بود. گروه راهی کویر شد و من کرمان ماندم. پیش از ظهر به مشتاق علی شاه رفته و چرخی در فضای زیبای آن جا زده و سپس راهی ماهان شدم.
ابتدا به باغ شاهزاده رفتم. یکی از هفت باغ عجیب ایران و پس از آن با راهنمایی پیرمردی مهربان در خود شهر ماهان به روضه با صفای دیگر وارد شدم که هفت درب دارد و هفت حیاط. از درب کنار باغ وارد شدم. دربی خاتم کاری شده با عباراتی عجیب بر بالایش: «هر کس که از این درب وارد شد در امان است.»
پیرمردی آن جا می چرخید. او را به حرف گرفتم که این جا مدفن کیست؟ ساعتی سخن گفت و گردش کنان فضای عمارت را دور زدیم. از مهربانی شاه نعمت الله ولی گفت و از غریب نوازی مردم ماهان که این جا دار القرباست و جایگاه مسافران راه. تا همین چندی پیش آشپزخانه ای دایر بوده و غذای مختصری به مسافران می دادند تا اواخر دوره قاجار مجرمان دولتی به این جا پناه می آوردند و حکام قجری با آن همه خبث و کینه با مجرمان به مهربانی و ملاطفت برخورد می کردند که فضای دارالامانی این مکان مورد تعرض قرار نگیرد.
با راهنمایی پیرمرد به چله خانه شاه نعمت الله رفتیم که سراسر ذکر خدا بود و آیات قرآنی و یک سنگ قبر ساده که به گفته آن پیرمرد، مرشد شاه نعمت الله ولی بوده است. آمدم خداحافظی کنم که پیرمرد دستم را گرفت و به خانه کوچکی در مجاورت مقبره شاه نعمت الله برای صرف ناهاری ساده راهنمایی کرد. پیرمرد با همسرش تنها زندگی می کردند. من شرمسار از آن همه لطف و کرم یاد عبارت خود شاه نعمت الله افتادم:
هر چند که از روی کریمان خجلیم/ غم نیست که پرورده این آب و گلیم/ در روی زمین نیست چو کرمان جایی/ کرمان دل عالم است و ما اهل دلیم
… و آن پیرمرد اهل دل بود.
سید نور الدین شاه نعمت الله ولی فرزند عبدالله از اقطاب بزرگ و معروف تصوف در قرن هشتم و نهم هجری است. تولد وی را در سال های 730 و 731 هجری قمری روایت می کنند. وی در کودکی شعر گفتن را آغاز کرد و در پنج سالگی به آموزش علم و فن و همچنین حفظ قرآن مجید اهتمام نمود. مقدمات علوم را نزد پدرش و شیخ رکن الدین شیرازی فراگرفت و در مکتب سایر استادان زمان، به آموزش بلاغت، کلام الهی، فقه و اصول و… پرداخت و در سن 24 سالگی بر علوم متداول آن زمان آگاهی یافت. در جستجوی مرشدی کامل که آتش طلب وی را فرو نشاند. مدت ها به سیاحت و تجسس پرداخت تا این که پس از سال ها تلاش و در بدری در مکه با شیخ عبدالله آشنا و به مدت 7 سال خدمت و طلب فیض و دانش از شیخ کرد.
از شاه نعمت الله ولی بالغ بر یکصد رساله نام می برند که قسمتی از آن ها به مرور زمان از بین رفته و بقیه هم به طور پراکنده موجود است. اما دیوان شهر وی که مشتمل بر 14 هزار بیت است به خط میرزا کاظم خان نعمت الهی کرمانی و به تصحیح سید ابوالقاسم وفی علی سیرجانی برای نخستین بار به چاپ رسید و پس از آن بارها تجدید چاپ گردیده است.
وی در شعر و شاعری هدفش بیش تر ارشاد مردم به زبان نظم بود. در دیوانش جز دقایق معنوی و حقایق توحیدی مطالب دیگری نیست. تقریبا همه اشعار او در اطراف مساله وحدت می چرخد.
شاه نعمت الله در نطق و بیان و ریاضت سرآمد بود. از خودپرستی و خشونت دوری می کرد. از عنفوان جوانی تا پایان عمر در مجالس اکثراً رو به قبله و دو زانو می نشست و سخنانش خالی از نیرنگ و ریا بود. بعد از غروب آفتاب با خدای خود خلوت می نمود. بعد از همه می خوابید و زودتر از همه بیدار می شد. اگر مریدی یا طالبی جهت ملاقات وی می آمد، همان دم او را به حضور می پذیرفت. از همه لحاظ اخلاق و رفتارش زبانزد خاص و عام بود. به گونه ای که خود در اشعارش می گوید: از من به همه عمر یکی مور نرنجید/ تا بود بر آن بودم و تا هست بر آنم
شاه نعمت الله در پنج شنبه 23 رجب سال 834 در حالی که بیش از یکصد سال از عمرش می گذشت در کرمان از دنیا رفت. جنازه اش را به مسجد جامع کرمان منتقل و نمازش را امیر شمس الدین محمد بمی به جا آورد و خادمان، درویشان، اکابر و اهالی کرمان به اتفاق شمس بمی بر دوش گرفته و پیاده تا ماهان بردند و در آن جا به خاک سپردند.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

حمیدصابرماهانی

شعر دستکاری شده اعتبار شما را خدشه دار مینماید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *