پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | چند کلمه‌ای برای آشنا شدن با محمد تاجران و پروژه‌ی بسیار جالب او درخت می کاریم و رکاب می‌زنیم دنیا را

چند کلمه‌ای برای آشنا شدن با محمد تاجران و پروژه‌ی بسیار جالب او درخت می کاریم و رکاب می‌زنیم دنیا را





۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۲۱:۳۹

چند کلمه‌ای برای آشنا شدن با محمد تاجران و پروژه‌ی بسیار جالب او
درخت می کاریم و رکاب می‌زنیم دنیا را

سرویس سفر پیام‌ما چند وقتی‌است که بخشی از زمان خود را بر روی آشنایی با توریست‌ها و جهانگردانی گذاشته که به ایران آمده‌اند و تجربیات خاصی داشته‌اند و مهربانی و مهمان نوازی ما(علی‌الخصوص کرمانی‌ها) طرز فکر ایشان را درباره‌ی ایران تغییر داده و عملا تلاش‌های رسانه‌های مغرض و بدپندار را بی تاثیر کرده و هرچند تعداد ایشان کم است اما هر کدام از ایشان نقش رسانه‌ی قوی و تاثیر گذاری را بازی می‌کنند و به روشن شدن اندیشه‌ی افراد زیادی کمک می‌کنند، اما لازم است یادآوری کنم که از نظر ما خیلی هم مرغ همسایه غاز نیست و باید زمانی هم به هموطنانی به پردازیم که وقت و انرژی خود را برای طبیعت، صلح و نشان دادن شخصیت واقعی مردم‌ما گذاشته‌اند و در این راه طولانی و پر پیچ‌وخم از هیچ تلاش و از جان‌گذشتگی دریغ نمی‌کنند و ما و فرهنگ‌ما به شدت به امثال ایشان بدهکاریم یکی از این انسان‌های بسیار عزیز محمد تاجران است، سن او از ۳۷ نمی‌گذرد و در مشهد به دنیا آمده، وی از طبیعت‌ دوستان و اهل سفر مشهور ایرانی ‌است که پروژه‌ی بسیار زیبایی را آغاز کرد به نام “ما به درختان نیاز داریم” وی برای اجرای این پروژه با دوچرخه دورتادور ایران و جهان را رکاب می‌زند و درخت می‌کارد و مردم را تشویق می‌کند به درختکاری و در عین حال هر کس که محمد را ببیند و با روحیه‌و اخلاقیات وی آشنا بشود خود به خود شیفته‌ی ایران و ایرانیان می‌شود و سفر به ایران را در گوشه‌ای از برنامه‌های آینده‌ی خود می‌گنجاند. او همچنان، به دنبال خواسته اش که صلح، حفظ محیط زیست و امنیت کودکان است، می‌گردد. با محمد تاجران در دفتر ارکیدمهر گفت و گو کرده‌اند و بواسطه‌ی اینکه ما نتوانستیم وی را پیدا کنیم تا مصاحبه‌ای از طرف پیام‌ما با وی ترتیب بدهیم از آن مصاحبه برای آشنایی بیشتر با وی در این صفحه استفاده می‌کنیم اما ایمیلی برای وی ارسال کردیم و امیدواریم که به زودی او نیز به مهمان‌های ما اضافه شود.
از آغاز سفر، قصد شما جهانگردی بود و مقصد اینقدر دور؟
خیر اول یک سفر پنج روزه در ایران داشتم، بعد از آن سفرم به دور دنیا را با دوچرخه شروع کردم.
جهانگردی را از کجا شروع کردید؟
از سمت آسیا شروع کردم تا تجربه کسب کنم و بعد به اروپا بروم.
چرا؟
اروپا، جای سعی و خطا نیست و باید بدانم که دقیقا چه کار باید بکنم. اما زمانی که به اروپا رفتم، بیشتر در خانه دوستانم اقامت داشتم و فقط چند روز درهتل بودم.
چه شد که این نوع سفر کردن را انتخاب کردید؟
همه‌ی آدم‌ها میل به دیده شدن دارند که مهم ترین انگیزه انسان برای انجام کارهاست. زمانی که کوهنوردی هم می‌کردم برایم مهم بود که کوهنورد خوبی باشم، تا دیده شوم.
تنها سفر می‌کنید؟
یاد گرفتم که خودم را قوی کنم، کسی مثل من اگر دو روز جایی بماند باید ریشه بدواند و بتواند با آدم های دور و برش رابطه برقرار کند. شاید فکر کنید که اگر قرار بر دل کندن است پس دل نبستن راه ساده تری است. اما اگر دل نبندیم لذت و عمق رابطه و عشق و دوستی را دیگر حس نمی‌کنیم.
هر چند وقت به ایران می‌آ یید؟
من سالی یک بار به ایران می‌آیم تا خانواده ام را ببینم چون به مادرم قول داده ام که هرسال پیش او باشم.
به کجاها رفته اید؟
تا به حال به 37 کشور رفته ام. به 12 کشور اروپایی، 23 کشور آسیایی و به استرالیا سفر کرده ام. کشورهای امریکایی و افریقایی را هنوز شروع نکرده ام. ممکن است از سال 2014 شروع کنم.
در مجموع چند کیلومتر رکاب زدید؟
در این هفت سال نزد کی به 44000 کیلومتر رکاب زدم.
در سفرها، کجا اتراق می‌کنید؟
اگر آدم‌ها نباشند، در جاهای قشنگ و خوش منظره چادر میزنم، اما در جایی که انسان‌ها زندگی می‌کنند، نزدیک آنها چادر میزنم تا مراقبم باشند و بتوانم با آن ها ارتباط برقرار کنم.
تا به حال دچار مشکل یا حادثه ای جدی نشده اید؟
نه! خوشبختانه برایم اتفاق بدی نیفتاده است.
عکاسی را کجا آموختید؟
عکاسی را از یکی از بهترین عکاسها یعنی ابراهیم صافی، یاد گرفتم. وقتی که عکاسی را یاد گرفتم او به من پیشنهاد همکاری داد. هر چند قبول نکردم اما فهمیدم که عکاس خوبی هستم که چنین پیشنهادی به من داده شده.
عکاسی باید برایتان منبع درآمد خوبی باشد.
من عکس هایم را نمی‌فروشم. اما اگر کسی بخواهد مجانی میدهم.
به نظر می‌رسد کسانی که مثل شما سفر می‌کنند، افراد مرفهی هستند و نیازمالی ندارند؟
من سه سال داشتم که پدرم را از دست دادم، با توجه به اینکه مادرم خانه دار بود،از نظر اقتصادی شرایط متوسطی داشتیم. سفر کردن با دوچرخه نشانه مرفه بودن نیست. اول اعتماد به نفس خود را بازیافتم و بعد به سفر رفتن پرداختم.
پس هزینه سفرتان را چگونه تامین میکنید؟
من بر روی یک پروژه آموزشی کار می کنم با عنوان ما به درخت ها نیاز داریم. بر اساس این پروژه، در شهرهای مختلف به مدارس می روم و کلاس های آموزشی با هدف بالا بردن آگاهی بچه ها نسبت به محیط زیست اطرافشان برای آن ها برگزار می کنم. یک سری از انسان ها در جاهای مختلف دنیا به این پروژه علاقمندند و به من برای هزینه سفرم کمک می کنند.
در مشهد هم مردم دوچرخه سوارمیشوند؟
در شهر مشهد نه تنها مردها بلکه خانم‌ها هم دوچرخه سواری می‌کنند. امکان ندارد روزی بیرون بروید و دوچرخه سوار خانم نبینید.
به یاد ماندنی‌ترین خاطره در سفرهایت کدام است؟
در اروپا برای تدریس به مدرسه ای می‌رفتم. ۱۰ ماه بعد از این که از اروپاخارج شده بودم، بچه ها کتاب های دست دوم را از خانه هاشان جمع کردند، بعضی از مادرها هم شیرینی پختند و در مدارس شیرینی‌ها وکتاب ها را در بین خود فروختند و پولش را برای ادامه سفرم فرستادند.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *