پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | پهلوان حیدرذاکری، کهن کسوت و پیر ورزش باستانی ایران و کرمان: پهلوانان نمی میرند

پهلوان حیدرذاکری، کهن کسوت و پیر ورزش باستانی ایران و کرمان: پهلوانان نمی میرند





۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۲۰:۰۷

پهلوان حیدرذاکری، کهن کسوت و پیر ورزش باستانی ایران و کرمان:
پهلوانان نمی میرند
فرشته بهره دار.نازنین سعید
گزنفون می‌نویسد: «ایرانیان اقسام دانستنی‌های ورزشی را فرا می‌گرفتند و چون تمام این مراحل را می‌گذراندند به خصال پهلوانی متمایز می‌گشتند و آنان را گُردَک یعنی جوان گُرد می‌نامیدند»
زورخانه، که مکان ورزشی باستانی مقدس ایرانیان و جایگاه زور و قدرت است، عنوان محلی تاریخی است که در آن کشتی گیران ایرانی تحت تعلیم و تعلم قرار می گیرند. این ورزش در نگاه اول شبیه حرکات نامتعارف بدن سازی و آئروبیک به نظر می رسد. اما حرکات باستانی کاران، ترکیبی از حرکات چرخشی دراویش همراه با ضربات آهنگین و وزنه های چوبی سنگینی است که آن را در داخل گود چرخانده و به هوا پرتاب می کنند.
در یکی از زورخانه های شمال تهران با ورزشکاری برخورد کردم که می گفت: این ورزش برای ما بسیار مقدس است و ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک می کند. او می گفت: برای این که بتوانی وارد گود هشت گوشه ی زورخانه که درست در نقطه ی مرکزی زورخانه واقع شده بشوی باید یک سری مراسم مشترک را به اتفاق دیگر ورزشکاران انجام دهی.
به اعتقاد او این ورزش باستانی و این زورخانه است که نیروی کشتی گیران ایرانی و رشته کشتی را تامین میکند و در واقع کشتی ایران هر چه دارد از همین ورزش زورخانه ای است. با وجودی که رشته ی ورزشی کشتی، یکی از ورزشهایی است که از جایگاه بین المللی برخوردار است اما در مقایسه با ورزش باستانی رشته ای خسته کننده و کسل کننده است.
ورزش و انجام حرکات پهلوانی جز فعالیتهای اصلی روزمره ایرانیان در دوران باستان بوده‌است. جامعه آن زمان ارزش خاصی برای ورزشکارانی قائل می‌شد که برای قدرت بدنی و شجاعت روحی که دراختیار داشتند، شکرگزار بوده‌اند.بر پایه تاریخ، زورخانه در حدود هفتصد سال پیش (قرن 7خورشیدی) بوسیله محمود معروف به پوریای ولی به صورت امروزی بازسازماندهی شد. با این حال بر پایه رفتار و منش تاریخی و اسطوره‌های ایران زورخانه می‌تواند حداقل در ایران تاریخی بسیار کهن‌تر داشته باشد.
پیدایش زورخانه بر می گردد به زمانهای خیلی قدیم که جنگ های تن به تن انجام می شد و تعلیم فنون جنگی در آن عصر به سبک و شیوه مخصوص انجام می گرفت زیرا عملیات جنگی آن روز عبارت بود از اسب سواری ، چوگان بازی، تیر اندازی و کشتی که تعلیمات آن برای هر مملکتی ضروری بود.
در ورزش باستانی، اداوات کاربردی، الهام گرفته شده از ادوات جنگی است، مثلاً «میل» صورت تغییر یافته گرز است، «کباده» همان «کمان» است، «سنگ زورخانه» همان «سپر» است و «طبل زورخانه» یادآور طبل جنگی یا همان کوس است و گود زورخونه محلی برای پرورش تن و روح اما در این میان خواندن اشعار هم حکم همان رجزخوانی میادین جنگی را به خوبی ایفا کرده است با این تفاوت که در اشعار رجزخوانی هدف ترساندن حریف و غلبه بر او بوده، اما در اشعار زورخانه ها هدف القای توان و نیرو به ورزش کاران است که در این میان اشعار مورد نظر را با چاشنی پند و اندرز در مسیر غلبه بر نفس در نظر گرفتند.
مرشد در زورخانه حکم صوفی یا عارفی را دارد که با خواندن اشعاری حماسی هدفش القای توان و نیروی ورزش است. یکی از این پهلوانان نامی و قدیمی ایران، حیدر ذاکری است.
او که اصالتش ازعشایر فارس وایل بصیری,قشقایی است و به گفته خودش، این ایل مردان بزن بهادرزیادی داشت که هروقت ایران در تنگنا قرار میگرفت این ایل بصیری بود,که به کمک آنها می شتافت.از 10 سالگی ورزش را در اصفهان شروع کرد و خیلی زود جذب گود زورخانه و ورزش باستانی شد. وی دارای دو لیسانس ادبیات فارسی وتربیت بدنی هست و به دو زبان روسی وفارسی تسلط کامل دارد ضمن اینکه کتاب شعری را در دست چاپ دارد.وی که از قدیمی ترین باستان کاران ایران محسوب می شود، با 105 سال سن، هنوز هم خیلی سرحال و قبراق است و ورزش را کنار نگذاشته است. همین همت والا و اخلاق خوبش دلیلی شد تا پای صحبت های این پهلوان نامی بنشینیم و تا اززیر و خم ورزش باستانی برای ما بگوید،
ابتدا برایمان از چگونگی ورودش به این ورزش این چنین گفت: به وسیله پدرم که خان بود به اصفهان آمدیم، برای درس خواندن و درآنجا ساکن شدیم و همان جا کم کم با گود زورخانه آشنا شدم.زورخانه ای در اصفهان که از انجا شروع کردم و هنوز هم به نام خودم است(زورخانه دروازه حسن آباد) و اکثراصفهانی ها با نام و نشان بنده آشنایی دارند,کارهای بسیار زیادی را با عنوان پهلوانی و به صورت خیریه انجام می دادم، برنامه هایی مختلف مثل: نگه داشتن ماشینهای سنگین, خم کردن آهن با چشم و…. که درآمد همه اینها صرف امور خیریه و مردم می شد. به دلیل اینکه همه زندگیم را صرف مردم کردم بسیار دیر ازدواج کردم,در مدارس بسیاری بصورت رایگان تدریس کردم به علت قدرت جسمانی بسیار زیاد و خدادای که دارم هیچ وقت به خودم مغرور نشدم چون این یک قدرت الهی است.
در ادامه از دلیل مهاجرتش به کرمان و ساکن شدنش در این استان می گوید که دررفسنجان دو کارخانه سنگ بری و سنگ کوبی داشتم برای رسیدگی به امورات آنها به رفسنجان آمدم و با دست خالی همانجا ازدواج کردم و خدا 10 فرزند (5دختر و5پسر)به من بخشید که همگی به ورزش علاقه دارند ولی ورزش پهلوانی را ادامه ندادند. به جوان های امروزی توصیه میکنم که به زور و بازوی جوانی خود غره نشوند و اخلاق و منش را از پهلوانان نامی و قدیمی یاد بگیرند.
وقتی از پهلوان حیدر پرسیدیم که چندسال است وارد گود زورخانه شده و ازپهلوانان کرمان چه کسانی را میشناسد؟ او در پاسخ می گوید:105سال سن دارم و تقریبا 90سال است که ورزش پهلوانی میکنم. خدا رحمت کند همه پهلوانان قدیم کرمان را.من خیلی دیربه کرمان آمدم اما تعریف پهلوان عطایی را زیاد شنیده ام.اینها که می گویم لاف و منم کردن نیست، ورزش در زمانهای قدیم به این صورت توسعه نداشت این رسانه ها وجود نداشتند مثلا یک نفر یک میله بلند میکرد و آوازه پهلوانی اش در دنیا می پیچید.یکی از کارهایی که من در سن 25 سالگی انجام دادم و باعث شد آوازه ام در دنیا بپیچد این بود,که سنگ آسیاب را مثل النگو در دستم کردم و به ته قنات رفتم و بادست دیگرم آب خوردم و بالا آمدم .اینها همه نیروهای خدادادی و الهی است یا در سرعین اردبیل به صورت پل شدم و 4تن وزنه را روی سینه ام تحمل کردم.
به نظر شما افرادی که می خواهند وارد این ورزش شوند چه خصوصیاتی باید داشته باشند؟ این ورزش مانند دریایی است. مردانگی ز لذت دنیا گذشتن است/نامرد و مرد را بحدی که میتوان شناخت. اگرما و جوانان ما که مسلمان هستیم، طبق قرآن عمل کنیم چون قران کلام خداست و بی حکمت نیست، حتما در این رشته موفق خواهند شد. من معتقدم که این یک بخش الهی است,خداوند به یکی زیبایی می دهد و به یکی قدرت و به دیگری ثروت، اگرمن کمرم را به دیوار تکیه میزدم دیوار می افتاد با اینکه قدرت بدنی,زیادی داشتم ولی,هیچ وقت منم منم نکردم و همیشه تواضع را پیش گرفتم. بازهم میگویم همه اینها نیروهای الهی هستند در این ورزش باید فروتنی زیادی داشته باشی.
او اخلاق و منش را در پهلوانی حرف اول می داند و معتقد است: کسانی که در این رشته فعالیت می کنند مرام و معرفت و منش جوانمردی,باید در آنها وجود داشته باشد و این یک امر ذاتی است.صفات پهلوانی را صفاتی بس نکو باشد/به عزت زندگانی کن که حفظ آبرو باشد. زبان گر می گشایی سعی کن که از دل سخن گویی/زبان بی خبرازدل، زمردان دورو باشد.انسان نمی تواند بگوید که من ازهر گناهی مبری هستم و اگر به موقع به خودش تکانی بدهد، می تواند توبه کند وبرگردد. انسان جایزالخطاست و یک زمانی,بیدار خواهد شد.من تا اکنون چند بار، تا حد مرگ رفتم که خداوند مرا نجات داد من هرچه دارم از این اخلاق و منش پهلوانی دارم ، برای اینکه هرچه را که برای خودم بد می دانم برای دیگران هم بد است وآنچه که برای خودم خوب وپسندیده می بینم برای دیگران هم همینطوراست.این خصلت ها باید در خون و ذات انسان وجود داشته باشد.
به نظر او آداب ورود و خروج به گود زورخانه خیلی مهم است و هر مقامی به طریقی واردش می شود، پهلوان یک جور وارد گود میشود,پیش کسوت به شکل دیگر,کهن کسوت یک جور وارد میشودو تازه کار به طریق دیگر باید وارد شود,مثلا پهلوان که فقط پهلوان نیست و خوی پهلونی هم دارد با 3 زنگ وارد گود میشود,یعنی در اصل، ثابت مرد است که پهلوان است.پهلوانان دیگر با زنگ و ضرب وارد گود میشوند,برای کهن کسوت که خیلی سال در ورزش زحمت کشیده است، زنگ و ضرب با هم زده میشود و خوش آمد هم گفته میشود,تازه کار هم که به اسم نوچه یا نو خواسته وارد شوند میگویند خوش آمدیدوسپس برای پهلوان صلوات فرستاده میشود.در اصل عنوان پهلوانی را خدا باید بدهدمن وقتی که به خیابان میروم و مردم دورم را میگیرند با خودم میگویم این زنگی است که در دل مردم زده میشود و برای من ارزشش از,زنگ زورخانه خیلی بیشتر است این یعنی من از طرف مردم به عنوان یک پهلوان واقعی شناخته شده ام واین جای شکر دارد.
از او درباره مراسم هایی مانند گل ریزان که در گودزورخانه انجام میشوند می گوید:در مراسم گلریزان اگر می خواستند کسی را که منش پهلوانی دارد در خفا و بدون اینکه شخص بفهمد کمک ازطرف چه کسی است، انجام می شد، مخصوصا برای زندانیان نیازمند,خداوند هم سمیع است و هم بصیر,اگر کمکی از ته دل باشد و ریا نباشد خداوند همه را می بیند و می شنود.خودنمایی نباید در این گونه مراسم ها باشد.کمک نباید,به طریقی باشد که آبروی طرف و خانواده اش برود.همچنین مراسم هایی مانند تقدیر ازپهلوان – تقدیر از مرشد و دهها مراسم دیگرکه با گذشت زمان کم کم منسوخ شده اند.
پهلوان حیدر معتقد است که رعایت ادب در این ورزش سخت تر از سنگ و میل و کباده زدن است واین قطعه شعر را می خواند:ای خوشا در زور خانه پاس حرمت داشتن/مهره کذب و ریا بیرون در بگذاشتن.به گفته وی: پهلوان قبل ازبرداشتن میل و کباده وسنگ باید اصالت و ادب داشته باشند، اداب پهلوانی, بسیار سخت و سنگین است.
این پیش کسوت ورزش باستانی اضافه می کند: این رتبه بندی جدیدا آمده ودر قدیم به این صورت نبود، عنوان پهلوانی به این شکل داده میشد که در میدان مبارزه وقتی حق به حقدار می رسید و برنده مشخص می شد به آن شخص عنوان پهلوانی میدادند و این عنوان، خواه ناخواه بر دل مردم اثر می کردو توقعاتی که مردم از یک پهلوان داشتند باعث می شد که آن شخص کم کم خوی و منش پهلوانی در او رشد کند وشکل بگیرد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *