پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تراژدی انسانی

تراژدی انسانی





تراژدی انسانی

۱ دی ۱۴۰۲، ۲۰:۱۷

برای نخستین‌بار نام «سباستیائو سالگادو» را به‌عنوان یک فعال محیط زیست شنیدم که همراه با همسرش زمینی ازدست‌رفته را به یک اکوسیستم کم‌­نظیر تبدیل کرده. زمینی که میراث پدرش بود و همگان از زنده‌شدن دوباره آن ناامید بودند. اما آنها با تلاش بسیار آن زمین خشک را به یک جنگل تبدیل کردند و در حال حاضر به‌عنوان یک پارک ملی در اختیار عموم مردم قرار دارد. کُنش او فراتر از یک حامی طبیعت بوده است. مدتها پیش یک عکس آخرالزمانی در یک گالری دیدم که تصویری از کارگرانی بود که در طبیعت خشن محو شده بودند. عکس بسیار حرفه‌­ای گرفته شده بود و عناصر درون آن، از یک عکاس با هوشِ بسیار بالا  خبر می‌داد. همین سبب شد تا عکس‌­های بیشتری ببینم و دربارهٔ سالگادو بیشتر تحقیق کنم.

 

سالگادو متولد ۱۹۴۴ در کشور برزیل است. هرچند دکتری اقتصاد دارد، اما دنیا او را با مجموعه عکس‌­هایش می‌شناسد. او یک طبیعت­گرای مردمی است که طرحی نو در مبحث فرا­تاریخ­‌گرایی بصری گشوده است. او  با عملکردش، تاریخ معاصر را به تصویر درآورده و رنج‌های عمیق بشر امروزی را در فرمت یک قاب سیاه‌وسفید ترجمه کرده است؛ عکس‌­هایی که نقاط تاریک دنیا را به نمایش درمی‌آورد و آدمی را به تفکر وامی‌دارد. همین سبب شد تا بعد از یک یا دو مجموعه‌عکس به مستندی برسم که کارگردانی شهیر دارد؛ «ویم وندرس» کارگردان و تهیه‌کننده متولد آلمان است که از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۳ فیلم­‌های بسیار مهمی را ساخته و از جشنوارهٔ کن تا لوکارنو تشویق و تحسین شده است. یکی از مستندهایی که کارگردانی کرده، «نمک زمین» است که در سال ۲۰۱۴ جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران در بخش نوعی نگاه را از آن خود کرد و در هشتاد‌وهفتمین دورهٔ جوایز اسکار هم نامزد جایزهٔ بهترین مستند بود.

 

در این مستند هم‌زمان که با زندگی سالگادو آشنا می­‌شویم، همراه او به سفرهای مختلف هم می­‌رویم. «نمک زمین» دربارهٔ زندگی، سفرها و عکس‌­های سباستیائو سالگادو است که در ۱۱۰ دقیقه تماشاگر را به میان دنیایی عجیب می‌برد که تاکنون فقط اسمی از رخدادهای هولناک طبیعی و انسانی شنیده است. در این مستند می‌­بینیم که عکاسی از زمین و انسان‌ها چگونه به یک بینش عمیق در مشاهدهٔ محیط اطراف تبدیل می‌شود. انسان در این مستند، نمک زمین است و سازندهٔ اثر با کسی همراه شده که طبیعت را آن‌گونه که هست، نمایش داده است. روایت با مجموعه‌عکس­‌های معدن طلا در برزیل آغاز و به مجموعهٔ پیدایش ختم می‌شود. در این بین خواهیم دید که چگونه یک عکاس اجتماعی به یک دوستدار طبیعت تبدیل می‌شود. لازم به ذکر است که در تیم کارگردانی، «ژولیانو» فرزند سباستیائو نیز حضور دارد. همین حضور سبب نزدیک شدن دوربین به عکاس داستان شده؛ زیرا در حالت عادی تصویربرداری از کسی که لنز را می‌شناسد، چندان آسان نیست.  

 

مستند با تصویری دقیق و تدوینی در خدمت روایت، انسانی را نشان می‌دهد که دغدغه‌­مند است و به‌نقل از خودش بسیار پیش آمده که دوربین را زمین گذاشته و برای سوژهٔ خود گریسته است؛ او روی زمین، دوزخ‌هایی را یافته که انسان‌ها مشغول بردگی هستند. از همان ابتدا، هجرت اجباری از برزیل دیکاتوری، سالگادوی جوان را به‌سمت سفرهای ماجراجویانه سوق می‌­دهد. سفر به آفریقا، آمریکای لاتین و سرزمین‌­های مختلف در آسیا از او یک مشاهده­‌گر نوع‌­دوست می‌سازد. او به‌خوبی جنگ و  قحطی و اتفاقات قرون وسطایی در پایان قرن بیستم را نشان می‌دهد.

 

مستند در کنار چنین عکاسی بسیار خوب عمل کرده است و توانسته با یک فرم جذاب روایتگر رنج‌­های انسان و طبیعت باشد. عکاس، تراژدی انسانی ثبت کرده و مستند آن را دراماتیک است. فرم در مستند کاملاً با حال‌وهوایی که سالگادو ثبت کرده، یکی شده و ذهن تماشاگر را تا مدت‌ها رها نخواهد کرد. این همان نکته‌­ای است که عکاس می‌گوید: «من امیدوارم شخصی که برای بازدید از نمایشگاه من می‌آید، با شخصی که از نمایشگاه خارج می‌شود، یکسان نباشد.»

 

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *