پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | چه آینده‌ای پیش روی ماست؟

چه آینده‌ای پیش روی ماست؟





چه آینده‌ای پیش روی ماست؟

۲۸ تیر ۱۴۰۱، ۰:۰۰

رخدادی که هم‌اکنون در غرب آسیا تجربه می‌شود، کمتر از 20 روز پیش در غرب اروپا آغاز شد؛ با حاکم‌ شدن امواج حرارتی، در شرایط اقلیمی مداخله شده و افزایش شدید دما در آلمان، فرانسه، ایتالیا، انگلستان، اسپانیا و یونان خبرساز و حتی به خودسوزی جنگل‌ها منتهی شد. اقلیم‌شناسان این نوع رخدادهای حدی (Extreme Events) را فقط به دلیل اینکه سابقه مستمری از آن ندیده‌اند، بدون تردید علائم دیگری از پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی می‌دانند. این در حالی است که نزدیک یک دهه و نیم است که بروز اینگونه رخدادهای حدی در جای جای کره زمین مشاهده می‌شود. با این همه، در بروز عوارض سوء تغییرات اقلیمی شرایط در غرب آسیا نسبت به میانگین کره زمین وضعیت بحرانی‌تر است.

اعدادی که مرجع رسمی ما، سازمان هواشناسی اعلام کرده، تصویر ملموس‌تری از بحران نشان می‌دهد: میانگین دمای سطحی کره زمین طی 170 سال گذشته 1.2 درجه سلسیوس افزایش یافته است، این در حالی است که در طول همین مدت (و حتی کوتاه‌تر) در غرب آسیا و به‌طور مشخص در ایران، افزایش دمای میانگین کمی بیش از 2 درجه سلسیوس را تجربه کردیم. یعنی غرب آسیا معادل 1.5 برابر میانگین افزایش دمای سطحی کره زمین شاهد افزایش دما بوده است.
تجربه حداقل دو درجه سلسیوس ازدیاد دمای سطحی باعث افزایش بیشتر تبخیر منابع آبی، نیاز بیشتر به منابع آبی، بروز صدمات به گیاهان و جانوران و حتی انسان‌ها می‌شود چرا که تغییر میزان تشعشعات ماورابنفش (UV) در سطح زمین، به یقین عوارض سوء بهداشتی چون انواع سرطان پوست و آسیب به بینایی را در پی خواهد داشت. امواج گرما گرچه ممکن است گذرا باشند اما این فقط پاره‌ای از عوارض آنهاست.
بدون تردید دورنمای مدل‌های GCM (General Circulation Model) – که در تلاش است آینده را برای دانشمندان و جامعه تخصصی ترسیم و پیش‌بینی کند- به ما نشان می‌دهد که در چه وضعیتی قرار می‌گیریم و آینده‌ مورد ترسیم این مدل‌ها، آینده خوبی نیست. در حالی که جامعه جهانی برای هدف فراتر نرفتن از دو درجه سلسیوس به عنوان میانگین دمای سطحی کره زمین تا سال 2100 میلادی را دنبال می‌کند، این افزایش دما اکنون- 78 سال زودتر از انتظار- فرا رسیده است. بنابراین دو درجه میانگین مورد انتظار می‌تواند به اعدادی نزدیک سه تا سه و نیم درجه سلسیون تا 2100 افزایش یابد که بسیار فراتر از نگرانی و بحران است. به همین دلیل به‌طور یقین ضروری است که راه‌ها و روش‌های بسیاری را دنبال کنیم، راهبرد و سیاست‌های درست را به‌کار گیریم و برنامه‌های اجرایی متناسبی داشته باشیم.
با این همه به نظر من متاسفانه مسئولان کشور با موضوع تغییرات اقلیمی با معیارهای علمی و تخصصی مواجه نشده‌اند. اگرچه درون جامعه تخصصی علمی و دانشگاهی به اثرات سوء این پدیده اشاره‌های قاطعی شده اما در عرصه تبیین و تدوین و دنبال کردن سیاست‌های متناسب به عنوان راهکارهای بهره‌مندی از دیپلماسی تغییرات اقلیمی، به نظر می‌آید که کشور دچار یک آشفتگی است. به‌طوری که حتی گاهی پاره‌ای از واقعیت‌ها انکار شده و مبانی غیرعلمی از جنس‌های تصوری و خیالی وارد شده و همین روند مانع از به وجود آمدن حرکت‌های جدی تطبیق و مقابله و عملا مانع تاب‌آوری ملی در مقابل تغییرات اقلیمی شده و هزینه اقتصادی و اجتماعی سازگاری با تغییرات اقلیمی را به مراتب گران‌تر و گزاف‌تر کرده است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر