در حاشیهی دیدار سفیر نروژ و استاندار کرمان/ از کلیه فروش افغان تا همکاریهای سازمان پناهندگان نروژ
۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۲۲:۲۸
در حاشیهی دیدار سفیر نروژ و استاندار کرمان
از کلیه فروش افغان تا همکاریهای سازمان پناهندگان نروژ
میگویند روایت را باید از ابتدای داستان شروع کرد، دیروز برگهی آگهی روبهروی بیمارستان شهید باهنر به پایهی پل عابر چسبانده بودند که متن آن به این شرح بود:
کلیه فروشی گروه خونی ب مثبت شمارهی تماس:۱۶۰۴****0914
با فروشنده تماس گرفتم و گفت که جوانی است بیست و سه ساله و مشغول به شغل بنایی که بواسطهی مشکلات مالی تصمیم به فروش کلیهی خود گرفته، هرچند قبلا هم یکی دوباره پیگیر مسائل اینچنینی در استان بودهام، ولی چه میشود کرد جز اطلاع رسانی به مردم و مطالبه از مسولین؟ خلاصه با جوان کلیه فروش هم صحبت شدم و از قیمتهم با یکدیگر صحبت کردیم و گفت امیدوار است بتواند تا ۳۰ میلیون عضو بدنش را بفروشد و گفت دوستانی دارد که همهی آنها هم عضو فرختهاند و توانستهاند با قیمت بالا این کار را بکنند(حالا این که ۳۰ میلیون برای وی قیمت بالایی بود خودش بحث دیگری است) در پایان وی درخواستی داشت که با من من و خجالت گفت فقط باید آشنایی داشته باشید و یا یک راهی پیدا کنید که من بتوانم عضو را اهدا کنم، وقتی که پرسیدم چرا؟ گفت : من ایرانی نیستم و شهروندان افغان نمیتوانند عمل اهدای عضو را در ایران انجام بدهند. ناگهان کل افکاری را که دربارهی فقر و مشکلات همشهریان و جوانان کرمانی در ذهنم داشتم، از هم پاره شد و اندکی طول کشید تا بهخود بیایم و بفهمم که من هم با این همه شعار و کتاب و مقاله خواندن و مدعی بودن دربارهی برابری طلبی و روشنفکری ناخودآگاه به خودم میگویم: خوب این مسالهی ما نیست مشکل افغانها و مسولین مربوطه است که به این مشکلات رسیدگی کنند. گویی افغانها انسان نیستند و یا مهاجر و آواره بودن خود بهخود این مجوز را میدهد که به زیستن در بدترین شرایط محکوم شوند و از فقر و گرسنگی و دیگر مشکلات مجبور به فروختن اعضای بدنشان بشوند و تازه دنبال راهی برای دور زدن قانون و پنهانی تن به عمل دادن هم باشند و نگرانیهای مختلفی تا آخرین لحظات زندگی کامشان را تلخ کنند.
ذهنم درگیر همین ماجراها بود که گفتند سفیر نروژ به کرمان آمده و با استاندار جلسه دارد و فلانی تو باید بروی که اگر لازم شد به انگلیسی مصاحبه را برگزار کنی.
خودم را به استانداری رساندم و اودیسه نورهیم سفیر نروژ با هیئت همراه که متشکل از فعالین NRC و پرسنل سفارت نروژ بود را در حضور استاندار کرمان دیدم که مشغول صحبت از وضعیت اقتصادی ایران و فرداهای روشن و رنگی بودند و اودیسه نورهیم میگفت: شرکتهای مختلفی در نروژ ابراز تمایل کردهاند که در کرمان سرمایهگذاری کنند و در زمینههای مختلف از معادن گرفته تا تولید و کارخانههای مختلف به این استان بیایند و شرکای جدید کرمانیها بشوند.
وی اضافه کرد: بنا به روابط دو جانبه ایران و نروژ، وزیر امور خارجه نروژ بعد از 12 سال به ایران آمد و این قدم اول زیاد شدن روابط اقتصادی دو کشور بود.پارسال وقتی برنامه کاری سال 2016 را در سفارت تنظیم می کردیم، تصمیم بر آن شد که امور اقتصادی را در رتبه نزدیک به صدر کارها قرار دهیم.ایران با جمعیت حدود 80 میلیون نفری که از سطح سواد بالایی هم برخوردار هستند، بازار بزرگی محسوب می شود.نورهیم گفت: نقش دولت نروژ این است که شرکت های نروژی را برای کار و سرمایه گذاری در ایران ترغیب کند و ما اطلاعات و کمک را در اختیار آنها قرار می دهیم. وی افزود: دفعه گذشته که به کرمان سفر کردم درباره امید خود و اینکه مذاکرات به توافق خواهد رسید صحبت کردیم و آرزوهای ما محقق و برجام امضا شد و اوایل این سال میلادی هم تحریم های اقتصادی برداشته شد.
هرچند متاسفانه یکی از مهمترین گفتههای زرمحسینی استاندار کرمان خوب ترجمه نشد و وقتی که گفت: امیدواریم شما بتوانید در دورهای که در ایران خدمت میکنید بتوانید کارنامهی خوبی در زمینهی فعالیتهای اقتصادی و آوردن شرکتهای نروژی به کرمان برای خودتان و کشور نروژ رقم بزنید که متاسفانه مترجم ترجمه کرد : امیدواریم در دورهای که شما سفیر هستید بتوانیم همکاریهای اقتصادی خوبی داشته باشیم با نروژ، که اگر به ادبیات سیاسی آشنایی داشت مطمئنا چنین اشتباهی نمیکرد.
با خودم میگفتم خوب همه چیز که خوب است پس این شمارهها که آگهی فروش اعضای بدن میدهند از کجا میآیند مگر نروژی ها ادعا ندارند که به ما در نگهداری، اسکان، بهداشت، آموزش و دیگر خدمات مهم و حیاتی که باید به مهاجرین و آوارگان جنگ و درگیری در کشورهای همسایه است کمک میکنند؟ مگر قرار نیست این مشکل فقط مشکل ما نباشد و به گفتهی دبیر کل سازمان ملل متحد: این مشکل به همهی کشورهای منطقه و حتی کشورهای دور ارتباط مستقیم دارد و وظیفهی انسانی همهی ماست که در این امر(کمک به مهاجران و آوارگان افغان)مشارکت کنیم.
جالب اینجاست که دقیقا در همین بین بحث رزم حسینی و نورهان به همین مساله رسید و استاندار کرمان گفت: مسالهی مهاجرین هزینههای مختلفی را به دولت ایران تحمیل کرده است که برخی هزینهها قابل دیدن و اندازهگیری هستند مثل هزینههای بهداشتی آموزشی و یا اسکان که برای مثال در همین دولت فقط ۲۵۰۰ دانشآموز افغان در کرمان جذب مدارس شدند و اما مشکلات و هزینههای دیگری هست که استان کرمان با آنها دستو پنجه نرم میکند اما نمیشود آنها را اندازه گرفت و دقیقا تعیین کرد چه مبلغی را به صورت روزشمار ما هزینه میکنیم برای مهمان ناخواندهیمان مثلا مشکلاتی امنیتی که پیشمیآید و نیروی انتظامی و مردم درگیر آنها میشوند و یا مشاغلی که از دست کرمانیها در میآید و مهاجران افغان در آن مشاغل سرگرم میشوند و بیکاری کرمانیها بالا میرود و حتی هزینههای بهداشتی و مسائل فراوان دیگری که اصلا مشهود نیست و نمیتوان اندازه گرفت که چقدر ما برای این مسائل تا امروز هزینه پرداخت کردهایم.
سفیر نروژ در ایران گفت: قدردان شیوه ایران هستیم که حجم زیاد پناهندگان را با وجود همه چالش هایی که برای کشور میزبان، استان میزبان و خود پناهندگان وجود دارد، پذیرفت.
وی با اشاره به اینکه مشکل افغانستان مشکل ساده ای برای حل کردن نیست افزود: برخی از پناهندگان در ایران به دنیا آمده اند و بچه های آنها نیز در این کشور به دنیا آمده اند و این موارد حل مشکلات را سخت تر می کند.
سفیر نروژ با اشاره به ایجاد بحران های مختلف در دنیا گفت: مساله پناهندگی در صدر لیست تامین اعتبار نیست. وی با بیان اینکه اروپا هم با موضوع پناهندگی مواجه شده است افزود: حمایت مالی خود از کار NRC در ایران را ادامه خواهیم داد و همکاری ایران با NRC بسیار خوب است.
اودیسه دورهیم در پایان هدیهای به رسم یادبود از رزم حسینی دریافت کرد و به سمت بردسیر راهی شد تا از کمپ افاغنهی بردسیر بازدید کند و عملکرد مشترک ما و NRC را از نزدیک ببیند که گزارش این بازدید را همکارم سیستانی در صفحهی ۴ همین شماره روایت کرده است. پس از بازگشت از بردسیر وی به کمپ دشت زحمتکشان و سپس منطقهی سیمخاردار رفت تا وضعیت افاغنه در آن مناطق را هم ببیند و کارکرد انجی او ی پناهندگان نروژ را هم بسنجد و پیام ما هم طبق معمول در جاهایی حضور دارد که خبرنگار دیگری نیست، در نتیجه خودم را به خارج از شهر رساندم و با هماهنگی پرسنل ادارهی اتباع جائی را به چشم دیدم که اصلا فکر نمیکرد کرمان تا آن منطقه گسترش پیدا کرده باشد. کافی است وارد مسیر شرفآباد شوید و از زنگیآبادهم عبور کنید و در یکی از خیابانهایی که به کورهای برای ساختن آجر سفال ختم میشود، به ساختمانی برمیخورید که مرکزی فرهنگی است که برای افاغنه ساخته شده. اطراف ساختمان و در ورودی آن جمع کثیری از مهاجرین جمع شدهبودندو به شدت هم با یکدیگر به رقابت میپرداختند و سر و صدای آنها و تقسیم کنندگان به هوا بود و وقتی که پرسیدم داستان چیست گفتند مشغول تقسیم اقلام مورد نیاز خانوارهایی هستند که کارت دارند. از عادل منصفی برابری فعال NRC ماجرا را پرسیدم که گفت: امروز فقط به اندازهی ۵۰ خانوار اقلام مصرفی برای تقسیم آوردهایم اما در واقع تعداد بسیار بیشتری آماده کردیم که در روزهای آینده بین ایشان تقسیم خواهد شد،این بسته شامل پتو مواد غذایی و بهداشتی مثل مسواک و خمیردندان و … و مقداری اقلام مصرفی مورد نیاز مانند چند متر پلاستیک برای عایق کردن سقف وغیره ( جای تعجب ندارد وضعیت زیستن بسیار سخت بود در آن مناطق و همین پلاستیک میتواند باعث شود نفس راحتی بکشند).
اودیسه دورهیم و تیم همراه در دشت زحمتکشان با دهدار منطقه و اهالی آنجا همصحبت شدند و مشکلات و مصائب ایشان را از زبان خودشان شنیدند که میگفتند نیاز به مدرسه داریم و آب آشامیدنی مشکل دارد و وضعیت خانهها هم که رنگ رخساره خبر میدهد از سر ضمیر. پس از بررسی مشکلات آن منطقه به سیمخاردار رفتیم که آنجا دیگر فاقد یک مرکز فرهنگی هم بود و خانهها و آب آشامیدنی هم در وضعیت رقتباری بودند و اکثر اهالی آن منطقه از آلودگی آب آشامیدنی و نزدیکی فاضلاب به چاههای آب شکایت میکردند. جالب اینجاست که با وجود همهی این مشکلات بیشتری خواستهی ایشان مدرسه بود و میگفتند از دادن شهریهی سالانه ۶۰۰ هزار تومان برای بچهها ناتوانیم و مجبور شدیم اکثر بچهها را از تحصیل بگیریم.
این داستان مفصل است و هرچند دولت جمهوری اسلامی با وجود مشکلات زیاد اقتصادی و تحریمها و غیره تا امروز مهماننوازی کرده و سازمان نروژی کمپ پناهندگان و سازمان ملل و سازمانهای مختلف دیگری شعارها و برنامههایی در این باره دارند اما برای مثال فعالیت نروژیها به ۵ سال نمیرسد اما ورودهای بدون مجوز و قاچاق انسان و تولید مواد مخدر در افغانستان و ورود این محصول سمی به ایران و جنگ در جبهههای مختلف اقتصادی و فرهنگی وغیره واقعا کار را به جائی رسانده که به عنوان یک شاهد این وضعیت خوشحالم که کشورهای دیگر به این مردم آسیب دیده کمک میکنند اما توقع بیش از اینها میرود و امیدواریم که به زودی شاهد رونق زندگی ایشان هم باشیم چه اشکالی دارد حالا که کمپانیهای نروژی جشنگرفتهاند که به کرمان بیایند اندکیهم از سود خود را به این مردم اختصاص دهند و وجدان خودشان را هم راحتتر کنند.
پی نوشت: البته روایت مهمان های ما در شرف اباد و مناطق حاشیه در شمارههای بعدی نیز پیش کش نظرتان می شود
برچسب ها:
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید