پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | زرتشتیان کرمان سده را جشن گرفتند آتش شکوه

زرتشتیان کرمان سده را جشن گرفتند آتش شکوه





۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۲۳:۱۰

زرتشتیان کرمان سده را جشن گرفتند
آتش شکوه

سده؛ جشن کهن ایرانیان
پایان چله خون خوار.

هنوز هم سخن از چله بزرگ و چله کوچک است. هنوز هم بزرگ ترهای ما چله بزرگ را «چله خونخوار» می نامند و از آسمان انتظار برف و باران دارند. و اگر مثل امسال و این چند ساله برف و باران چندانی در کار نباشد، هر چه به دهم بهمن نزدیک تر می شویم، نگرانی ها بیش تر و بیش تر می شود. تا این که می گویند سده را سوختند و آسمان هم نبارید.
بعد از آن نوبت چله کوچک است که از دهم بهمن آغاز می شود و هر چه به طرف نوروز می رود، زمین گرم تر و گرم تر می شود. این باور عامیانه وجود دارد که با سوزاندن سده زهر سرما می‌سوزد.
زرتشتیان هر ساله روز سده را گرامی می دارند و با افروختن آتش این روز را جشن می گیرند. تنگ غروب دهم بهمن ماه که خورشید آخرین ذرات جیوه ای خود را بر کوه ها می پاشد، آتش بر تپه ای از هیزم که از پیش فراهم شده، افروخته می شود. حین آتش افروزی دعاهایی نیز توسط موبدان آن ها خوانده می شود.
این آیین در کرمان به طرز باشکوهی با مدیریت شهروندان زرتشتی اجرا می شود. روستاهای استان کرمان هم از این مراسم ها بهره ای دارند. در بسیاری از روستاهای بردسیر، بافت، سیرجان و… جشن سده توسط روستاییان برگزار می گردد.
به این ترتیب که کشاورزان با جمع آوری هیزم و برافروختن آن و شادی و هلهله در کنار آتش آیین سده را به فرجام می رسانند. جشن سده در روستاهای این مناطق توسط هر خانواده و یا اهالی هر محله انجام می شود.
جشن سده پیشینه ای طولانی در بین ایرانیان دارد و جزو جشن های باشکوه دوران باستان بوده است.
«به حساب قدیم، جشن سده در دهم بهمن ماه که «آبان روز» نام داشت برگزار می شد. در این روز که پنجاه و پنج روز پیش از نوروز قرار می گرفت، هوشنگ شاه، آتش را به دست آورده بود و وجه تسمیه آن به «سده» آن است که با روز صدم از چهره دوم سال انطباق داشت. ایرانیان قدیم سال را به دو بخش تقسیم می کردند و هر بخش را یک چهره می نامیدند.
چهره نخست از اول فروردین تا آخر مهر که هفت ماه بود. آن را تابستان می گفتند و چهره دوم از اول آبان ماه تا آخر اسفند یعنی مدت پنج ماه که آن را زمستان می خوانده اند. در این روز مردم آتش افروخته بر گرد آن دور می زدند و سرود می خواندند و شادی می کردند. نظر به این که در گذشته ماه ها عموماً سی روز بود جشن سده در دهم بهمن واقع می شد.» (تاریخ ده هزارساله ایران،، عبدالعظیم رضایی، جلد اول، چاپ یازدهم، ص82)
باوری در بین عوام مبنی بر آتش پرستی زرتشتیان وجود دارد؛ اما پژوهش ها گویای واقعیت های دیگری است.
«بر خلاف آن چه که شایع شده است زرتشتیان، آتش پرست نیستند بلکه از آن جا که آتش بزرگ ترین پاک کننده و در عین حال پاک ترین عنصر است. آن را رمز و سمبل اهورامزدا می دانند.
فردوسی در این باره چنین می گوید:
نگویی که آتش پرستان بدند/ پرستنده پاک یزدان بدند
زرتشت با انتخاب آتش به عنوان نشانه کیش خویش از پیروان خود خواسته است که؛
1- همچون آتش، پاک و درخشنده باشند.
2- همان گونه که پیوسته شعله های آتش رو به بالا می رود، پیروان وی نیز به سوی بالا یعنی به طرف روحانیت، انسانیت و ترقی و تعالی عروج یابند.
3- بدان سان که زبانه های آتش هیچ گاه به سوی پایین میل نمی کنند، آن ها نیز بکوشند تا مجذوب خواهش های نفسانی نشوند و پیوسته آمال بزرگ و معنوی را مد نظر داشته باشند.
4- همان طور که آتش چیزهای ناپاک را پاک می کند و خود، آلوده نمی شود، آن ها نیز با بدی بستیزند بی آن که خود را به آن بیالایند.
5- آتش با هر چه برخورد کند، آن را نیز چون خود درخشان می سازد. به همین گونه زرتشتی نیز باید پس از برخورداری از فروغ دانش و بینش، دیگران را از فروغ نیکی«اشا» بهره مند گرداند.
6- آتش منبع زیبایی و اساس حیات و فعال و بی قرار است و تا بازپسین دم حیات لحظه ای از کوشش باز نمی ایستد. انسان نیز باید یکپارچه شور و شوق باشد و دمی از کار و کوشش دست نکشد. آتشی که درون آدمی را از آلودگی پاک می کند چیزی جز«اشا» نیست که از طریق رعایت اصول سه گانه(اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک) به دست می آید.
در ایران باستان آتشکده ها تنها جای عبادت نبوده بلکه به عنوان دانشگاه، درمانگاه و دبستان نیز از آن ها استفاده می شد. در آتشکده ها موبدان به دادرسی می پرداختند و بیماران روحی و جسمی علاج می شدند. علاوه بر این ها آتشکده مجهز به کتابخانه ای جامع بود و در آن جا کودکان دروس دینی را فرا می گرفتند.»(تاریخ ده هزار ساله ایران ص 85-84)

یاسر سیستانی

——————————————————————————-

مهمان جشنی جهانی باشیم

روایت برگزاری جشن سده در کرمان و حواشی مهم‌تر از متن اش

دیروز بعد از گذشتن از ترافیک سنگین با خیل جمعیت مواجه شدم که از هر طبقه‌ای و فرهنگی اطراف زمینی جمع شده بودند که وسط آن کپه‌ی بزرگی از هیزم روی هم انباشته بود و قرار بود که این هیزم‌ها را بسوزانند تا جشن سده با همین سوزاندن هیزم‌ها کامل شود و از این سوختن، زمین گرم شود و سرما بار سفر ببندد و هوا رو به بهبودی رود اما در این جشن مسائلی برای من بسیار جالب بود که یکی از این مسائل حضور زرتشتی‌ها و غیر زرتشتی‌ها در کنار یکدیگر در این مراسم بود و در عین حال حضور پر رنگ نیروی انتظامی از آغاز تا انجام مراسم بود و تشکر پیاپی مجری جشن از ایشان بود که در همان مراسم هم از عده‌ای از دست‌اندرکاران سبزپوش نیروی انتظامی تشکر و تقدیر شد و به رسم یادبود هم شاخه گلی به ایشان داده شد و همه‌‌ی اینها طبیعی و عادی بود به جز فریادهای مجری که اصرار می‌کرد دست بزنید، نه این صدای این جمعیت نیست و با متدهای مختلف دستور می‌داد که دست بزنید و بیشتر و محکم‌تر و ومن صدای زنان را در اطرافم می‌شنیدم که می‌گفتند هوا سرد است دستهایمان را احساس نمی‌کنیم این دوستمان هم دست‌بردار نیست و تاکید دارد که دست بزنید و تشویق کنید و غیره.
از گزارش مراسم دور نشویم، زمینه‌ی تاریخی و در واقع اسطوره‌ای جشن سده‌ برمی‌گردد به پیش از ظهور زرتشت که هوشنگ پیشدادی که مشغول عبور از یکی از دشت‌های اطراف کرمان بوده ماری بسیار بزرگ و با چشم‌های وحشتناک می‌بیند و تیری و یا سنگی به سمت آن هیولا پرتاب می‌کند و چون تیر خطا می‌رود به سنگی برخورد می‌کند و جرقه‌ای از آن سنگ می‌جهد و بته‌ای را آتش می‌زند و اینگونه آتش در اساطیر ایران توسط هوشنگ پیشدادی کشف می‌شود و پس از آن همه‌ساله آن روز را به شادی این کشف مهم جشن می‌گیرند و به شادی می‌گذرانند.
اما برای ما کرمانی‌ها مهم‌تر از این روایت اساطیری موقعیت کرمان است که در گذشته پایتخت کتابت ایران‌زمین بوده و اکثر کتبی که از آن دوران باقی مانده در کرمان به رشته‌ی تحریر در آمده اند و شاید به همین دلیل آن کس که کتاب را می‌نوشته ذکر کرده که هوشنگ در حوالی کرمان آتش را کشف کرده (که نمی‌شود حکم دقیقی در این رابطه صادر کرد ) خلاصه کرمانیان از قدیم الایام این جشن را برگزار می‌کردند و کسانی که سن‌شان اجازه می‌دهد به یاد می‌آورند که حتی بیست و اندی سال پیش هم این جشن در سراسر کرمان توسط خود مردم برگزار می‌شد و در هر محله‌ای که فضایی باز و مناسب برای این کار بود مردم هیزم جمع‌آوری می‌نمودند و حتی عده‌ای هیزم نذر می‌کردند تا با سوزاندن سده زمین گرم و آماده‌ی کشت و زرع شود.
این مایه‌ی مباهات کرمانیان است که هیچ جایی از دنیا این جشن‌را تمامی مردم در کنار هم برگزار نمی‌کنند و دقیقا همین جشن‌ها هم در هند و یا کشورهای دیگر که زرتشتیان در آنها ساکن هستند بیشتر باعث جدایی و تفاوت بین مردم از ادیان مختلف می‌شود و چه بسا که برگزاری این جشن‌ها خشونت‌گرایان مذاهب دیگر را هم تحریک کند که با ایشان به گونه‌ای برخورد کنند اما در کرمان از قرنها پیش تا امروز این جشن هویت فرا مذهبی و قومیتی خود را حفظ کرده و جشنی‌است برای مردمی نه بیشتر و نه کمتر، و فکر می‌کنم در این وانفسا که به هر طرف که می‌نگریم داعش و طالبانی سر برمی آورد و خشونت‌های دهشتناکی از جهال سر می‌زند چنین جشن و سرورهایی باعث نزدیکی مردم به هم می گردد و شادی و پویایی در جامعه شکوفاتر می‌شود.
جالب اینجاست که در کرمان هنوز آن اعتقاد قدیمی نفس می‌کشد که باید این جشن برگزار شود تا زمین گرم شود و به سمت بهار برویم واکثر ما به یاد می‌آوریم که پدربزرگ‌هایمان چطور وقتی سرما زیاد آزارشان می‌داد می‌گفتند: کی باشه سده رو بسوزونن زهر سرما گرفته بشه.
در مناطق دیگر ایران هم مثل کردستان جشن «همت‌پت‌مدم» (که تلفظ‌های گوناگونی دارد) همیشه برگزار می‌شده و امروزه در مناطق دیگر به نام چهارشنبه سوری آن را برگزار می‌کنند. البته مراسم سده به آتش افروختن خلاصه نمی‌شود و امسال هم توفیق اجباری پیش آمد که سالنی که معمولا مراسم در آن آغاز می‌شد مشکل داشت و بالاجبار جشن را همانگونه که رسم بوده در فضای باز برگزار کردند وطبق همان رسوم (تا آنجا که بخاطر دارم ) به این ترتیب مراسم را برگزار کنند که ابتدا اوستا خوانی و اجرای موسیقی زنده با هنرمندی جوانان زرتشتی وسپس بازهم اوستا خوانی و بعد هم جوانان زرتشتی با فاصله‌ای منظم از یکدیگر و از هیزم‌ها می‌ایستند و با گفتار موبد باید جلوتر بروند و آتش را بر افروزند و تا آتش بر پاست دور آتش باید شادی کنند و خوراکی‌های مختلفی مثل انواع نان و روغن جوشی‌های گوناگون و لرک( که بعدها شد آجیل مشکل گشا ) و چند نمونه آش و دیگر خوراک‌های اصیل کرمانی در این جشن‌ها مصرف می‌شده. (البته این رسوم پیش از زرتشت در دوران ساسانی با تغییراتی مواجه شده‌اند که برای مثال اوستا خوانی به آن‌ها اضافه شده‌است) دقیقا به همین منوال مراسم سده در کرمان هم برگزار شد و مورد استقبال اقشار مختلف مردم فهیم و فرهنگ دوست کرمان واقع شد.
اتفاق خوشایندی که امروز افتاد این بود که مراسم بیرون از سالن و در فضای باز برگزار شد که این جشن را کرمانی‌تر نمود و در تمام طول جشن همه‌ی مردم حضور داشتند اما بخش مهم دیگر که باید به آن توجه کرد این است که این جشن با این همه‌ استقبال مردمی و علاقه‌ای که مردم کرمان به آن دارند و همکاری بین سازمانی که انجام می‌شود تا این مراسم به خوبی و بدون هیچ مشکلی برگزار شود، اگر مثلا در اصفهان یا یزد برگزار می‌شد و نصف این تعداد مردم استقبال می‌شد و یک دهم جشن سده سابقه‌ی تاریخی و یا حتی زمینه‌ی اسطوره‌ای هم نداشت اصفهانی‌ها آن را به عنوان یک جشن ملی به ثبت جهانی‌می‌رساندند و هر سال تعداد زیادی توریست و علاقمند را از سراسر جهان و ایران به اصفهان می‌کشیدند و حداقل برای مردم آسیب پذیری که شاید ساکن حوالی همین باغچه‌ی بداغ‌آباد باشند ایجا اشتغال و یا حتی اشتغال فصلی خلق می‌کردند و تا آنجا که می‌توانستند از آوردن توریست‌های مختلف در دوره‌ی برگزاری این جشن کسب در آمد می‌کردند که آرزوی بقیه‌استان‌ها می‌شد که ای کاش چنین موقعیتی می‌داشتند، اما افسوس که از جشن سده‌ی کرمان تا ثبت جهانی آن فاصله‌ی بسیاری هست که امید ما این‌است که با همکاری‌ها و پشتکار استاندار توسعه طلب‌مان و دیگر دست اندرکارن آبادی استان بزودی شاهد ثبت جهانی این جشن بزرگ باشیم و روزی فرابرسد که تمام مردم جهان حداقل یک‌بار در سال بدون در نظر گرفتن دین،‌قومیت و یا حتی جنسیت دور هم جمع شوند و جشن بگیرند و همانند اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر ابداع کننده‌ی چنین عملی نیز ما ایرانیان باشیم.

عرفان زارعی

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *