پای صحبت یک پایان‌نامه نویس حرفه‌ای
پایان‌نامه
از ۸۰ هزار تومان

بازه‌ی زمانی زیادی نمی گذرد از وقتی که می‌گفتند فلانی لیسانس دارد، خوش به سعادت خانواده‌اش و یا پسر دایی جان فوق لیسانس گرفت، احتمالا وی در رشته‌ی تحصیلی اش پدر علم شده و از او مردی آگاه تر در این زمینه در کل طایفه‌ی ما موجود نیست و وای به روزی که کسی دکتری می‌گرفت دیگر زندگی او وارد فازی شده بود لبریز از مطالعه و تحقیق و احترام دیگران و کلا اگر تز دکتری او درباره‌ی تقسیم بندی آب و تاثیرش در اقتصاد خاورمیانه‌بود مسلما او تنها کسی بود که می‌توانست در این زمینه نظر کاملا کارشناسی بدهد و چنان بر موضوع اشراف داشت که دیگر کسی حتی ریسک نمی‌کرد به گفته‌های وی شک کند اما دریغ که امروز همه‌چیز تغییر کرده چندی پیش با دوستانی هم کلام شدم که فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد روانشناسی بودند و چند تن از ایشان اعتراف می‌کردند که: هنوز نفهمیدیم این عقده‌ی ادیب چیست ؟ که حالا تلفظ اشکال ندارد، چطور ادیپ را ادیب می‌خواندند؟ باعث تعجب من بود، بگذریم داستان پایین آمدن کیفیت تحصیلات در هر سطح و رشته‌ای داستان تکراری و تراژیکی است اما بحثی که بیشتر از سطح کیفی آزار دهنده شده خرید و فروش پایان‌نامه و تز دکتری و مقاله‌های مختلف است که این تجارت عجیب روز به روز بزرگ‌تر و فراگیرتر می‌شود و هر آئینه احتمال دارد به مرکز مشاوره‌ای بروید و مشاوری که آنجا مشغول خدمت به مردم است و مشاوره‌اش ممکن است راه زندگی شما را تغییر بدهد، پایان‌نامه‌اش را به مبلغ ۸۰ هزار تومان خریده باشد و آنچنان اطلاعی هم از محتویاتش نداشته باشد(که امیدواریم چنین فاجعه‌ای حداقل برای همشهریان عزیز کرمانی رخ ندهد)
جالب اینجاست که به تازگی مراکز مشاوره‌ی تحصیلی و مشاوره‌ی پژوهش هم رشد قارچ‌گونه‌ پیدا کرده‌اند که بعضا دیده شده آنقدر مشاوران دلسوزی هستند که تا پایان‌نامه و یا تز دکتری‌مراجعه کننده را ننویسند راضی نمی‌شوند و گاهی ابراز تمایل می‌کنند که در جلسه‌ی دفاع هم حضور داشته‌باشند تا به وی کمک‌های لازم را بکنند که نمره‌ی کافی را بگیرد و با خوبی و خوشی از مشاوره‌ی بسیار خوبی که گرفته‌ است برود و دیگران را هم تشویق کند که: فلانی چرا می‌خواهی عمرت را حرام کنی برای مطالعه و تحقیق و نوشتن پایان‌نامه؟ برو به فلان مشاور مراجعه کن هم مشکل را حل می‌کند و هم بدون مطالعه‌ی میدانی عدد سازی می‌کند و به شکل بسیار خلاقانه‌ای با کمک spss مثلا(بررسی رضایتمندی از ازدواج را بین متولدین ۷۰ و ۷۲ در شهر کرمان) را به دست می‌آورد بدون اینکه اتاقش را ترک کند و تازه به افتخارات ملی هم کمک می‌شود وشاید بخاطر چنین زحمت کشانی سهم ما در تولید علم آنچنان تفاوتی با آمریکا و ژاپن و دیگر کشورهای توسعه یافته ندارد .
برای پیگیری قیمت‌های پایان‌نامه و تز دکتری به لطف و واسطه‌گری یکی از دوستان با یکی از این مشاوران مهربان تماس گرفتیم و او قیمت‌ها را به راحتی اعلام کرد و از چند و چون این ماجرا مارا مطلع ساخت که هنوز هم باور نمی‌کنیم این ماجرا واقعیت داشته باشد و واقعا با کسی صحبت کردیم که امرار معاش وی از همین راه بوده، وی پس از احوال پرسی گفت: قیمت‌ها متفاوت است اگر موضوع را خودت انتخاب کرده باشی قاعدتا هزینه بیشتر می‌شود اما اگر موضوع را ما انتخاب کنیم هزینه‌ی تهیه‌ی پایان‌نامه‌ات اندکی کاهش می‌یابد.
حداقل و حداکثر هزینه‌های نگارش پایان نامه چقدر است؟
در واقع قیمت یک ملیون و دویست هزار تومن است اما خیلی جاها با ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان هم کار می‌کنند که خوب هر ارزانی بی دلیل نیست و قاعدتا آن پایان‌نامه‌ها از اینترنت خرید شده‌اند و یا قبلا در جایی ارائه شده‌اند.
ما تیم بسیار خوب و توانمندی داریم و هرچند من نمی‌توانم اسم ببرم ولی اساتید و مدرسین خوبی با ما همکاری می‌کنند و بعید نیست شاگرد همین همکاران ما باشید.
خوب فکر نمی‌کنی که اگر استاد من همکار شما باشد کل پروسه‌ی تحصیل در اکادمی بی معنی می‌شود؟
نه آقا چه حرفیه؟ اصلا خود دانشگاه هم حتما می‌دانند که بچه‌ها نمی‌توانند با این کیفیت پایان‌نامه بنویسند و یا اینکه شخصی که با سن بالا برای افزایش پایه‌ی حقوق حالا مشغول تحصیل در کارشناسی ارشد فلان دانشگاه غیر انتفاعی و خصوصی و غیره هست خوب طبیعتا نمی‌تواند پایان‌نامه‌ی درستی بنویسد و کسی باید این کار را برای او انجام بدهد و توی همان دانشگاه هم خیلی از اساتید راهنما معرفی می‌کنند و می‌گویند برو مشاوره‌ای از فلانی بگیر تا کمک خوبی به تو بدهد و شما هم که به فلانی مراجعه می‌کنی او می‌گویید خودم می‌نویسم.
دوست عزیز هنوز لایحه‌ی ممنوعیت در مجلس رای نیاورده و اگر رای بیاورد این ماجرا جرم تعریف می‌شود فکر نمی‌کنی در آن زمان دیگر با مشکلات زیادی مواجه می‌شوی؟
آنقدر این ماجرای پایان‌نامه و تز نوشتن با سیستم تحصیلی ما همخوانی دارد که اصلا راهی برای جلوگیری آن وجود ندارد چون وقتی ورودی دانشگاه‌ها این گونهخ راحت می‌شود و یا می‌بینید که ظرفیت دکتری در برخی مناطق ۵تا ۶ برابر افزایش داشته، مثلا در ۳۸ دانشگاه کشور دانشگاه آزاد دانشجوی روانشناسی می‌گیرد و وزارت علوم از سوی دیگر می‌گوید که این رشته‌محل‌ها غیر مجاز هستند، اساسا تحصیل مساله‌ی عجیبی هست. و دانشجویی که در دوره‌ی کارشناسی نتوانسته پایان‌نامه‌ را بنویسد قاعدتا در کارشناسی ارشد هم نمی‌تواند پایان‌نامه را بنویسد و تز دکتری راهم باید شخص دیگری برای وی بنویسد.
الآن پایان‌نامه لیسانس با ۴۰۰ هزارتومان ارشد با ۸۰۰ هزار تومان و دکتری تا ۸ میلیون خرید و فروش می شود که فاجعه هم همان پایان نامه‌ی دکتری است که می‌دهند تا کس دیگری برایشان بنویسد. این اتفاقی است که می‌افتد و این ماجرا فقط یک بخش اقتصاد حاشیه‌ی دانشگاه است الآن مهمتر از پایان نامه مقاله و ترجمه‌ی کتاب است که آن را واقعا نمی‌شود کنترل کرد تا جائی که الآن به سختی می‌شود انتشاراتی را پیدا کرد که زیر بار ترجمه‌ی کتاب برود، چرا که مثلا من ماهی چند میلیون درآمد دارم پس می‌توانم به راحتی کتابی را به دانشجویانی بدهم و بگویم برای هر بخش مثلا یک ملیون می‌دهم تا ترجمه‌اش کنید و آنها هم با کمال میل کتاب را ترجمه‌می‌کنند و در بهترین حالت خودم ویراستاری کتاب را به عهده‌می‌گیرم و بعد هم به انتشارات می‌دهم و حق‌تالیف می‌گیرم و رزومه راهم تپل تر می‌کنم،حالا مقاله نویسی و چاپ مقاله و دیگر مسائل بماند که آنها دیگر داستانی برای خودشان دارند.
مقاله نوشتن هم بازار سیاه دارد؟
دقیقا اینکه من مبلغی را از شما بگیرم تا مقاله‌ای برای شما بنویسم یک سویه‌ی ماجراست اما بخش جالب‌تری هم دارد و آن هم اینکه مبالغ هنگفتی که از مردم می‌گیرند به بهانه‌ی منتشر کردن مقاله‌ی ISI که در واقع مثلا من و شما نشستیم و یک سایتی درست کردیم به نام ژورنال بین‌المللی جامعه‌شناسی و مطالب را به انگلیسی از ایشان تحویل می‌گیریم و مارکی و یا لوگوی ساختگی سایت‌مان را کنارش می‌گذاریم و می‌گوییم مطلبت در این ژورنال بین‌المللی منتشر شده و جالب اینجاست که گوگل هم که شعور ندارد و وقتی طرف سرچ می‌کند همان سایت را با مقاله‌ی مورد نظر پیدا می‌کند و طرف مقابل هم خوشحال می‌شود که مطلبی در ژورنالی علمی و بین‌المللی به چاپ رسانده و با خیال راحت مبلغ را پرداخت می‌کند. و چون ۲ نمره از پایان‌نامه هم همین چاپ مقاله‌است در حال حاضر به شدت این ماجرا مد شده گریبانعده‌ی زیادی را هم گرفته. و از همه‌ی اینها بدتر هم اینکه آن کارمند بخش پژوهش دانشگاه هم که نمی‌داند ماجرا چیست و اوهم سوژه‌ی این کلاهبرداری می‌شود و نمره‌هم به دوست ما تعلق می‌گیرد.
پی نوشت:
در این رابطه خواستم با دکتر طاهر سرپرست دانشگاه باهنر صحبت کنم که بعد از بارها تماس گرفتن با شخصی از دفتر ایشان صحبت کردم و وی پس از دو روز با من تماس گرفت و با لحنی بسیار جدی و عجیب گفت که جناب آقای دکتر طاهر مایل به صحبت با شما نیستند؟ و وقتی پرسیدم که چرا گفتند نمی‌دانم و من هم مشتاق نبودم که دوروز دیگر منتظر جواب این چرا بمانم تشکر کردم و خداحافظی نمودم اما هنوز برایم بسیار جالب است که چطور استاندار کرمان در کمال فروتنی و اخلاق با رسانه‌ها و مردم همکلام می‌شود اما سرپرست دانشگاه دو روز زمان‌می‌برد تا خبرعدم تمایل به مصاحبه را ابلاغ نمایند.