فقدان «شیده» یکساله شد
۲۸ دی ۱۴۰۰، ۰:۰۰
شیده میمیرد و در رسانهها اعلام میشود یکی از روزنامهنگاران صاحب سبک ایران به دلیل گاز گرفتگی مرده است. درست می شود ۳۶۵ روز.
۳۶۵ بار فکر کردن. ۳۶۵ بار مثل مار به خود پیچیدن. ۳۶۵ بار چرا پرسیدنهای بیپایان. شاید باید همه ما دست به یکی می کردیم. مثلا من، نرگس، زهرا، افشین، ثمانه، فروغ، طلیعه، حسن، زری. باید شبانه میریختیم کاغذ روز بیست و هفتم را از تمام تقویمها پاره میکردیم. بعد فردا که میشد، چون روز نامشخصی بود، مرگ راهش را گم میکرد. میرفت جایی دیگر. یا نه. اصلا هیچ کجا نمیرفت. آن وقت روز ۲۷ دی ماه ۱۳۹۹ یک روز جهانی در تمام تقویمهای دنیا میشد. روزی که شیده و هیچ کس دیگری در آن نمرده بود. بعد فردای روز بیست و هفتم، منتظر شیده میشدیم که مثل همه روزهای دیگر بیاید روزنامه و گزارش بنویسد و خبرهای شورای شهر را چک کند و افشین زنگ بزند که بیا بالا صفحهات را ببند.
همه چیز به همین سادگی میتوانست باشد. حتی میشد برای جمعه قرار کوه گذاشت. یا پنجشنبهاش قرار آرایشگاه برای مرتب کردن ناخنها. یا دیدن فیلم یا انجام دادن آخرین کارهای پروژه یا هر کار معمولی دیگر.
حتی میشد شیده زنگ بزند به مادرش گیتی و مثل همیشه بگوید کجایی جوجه؟ نروی بیرون در این کرونا و گیتی چه احساس خوشبختی عمیقی داشت که جوجه شیده باشد. حتی میشد شیده زنگ بزند که بعد از روزنامه برای شام میآیم خانه و از گیتی بخواهد برایش پلو قرمز، دمپختک، مرغ یا هر غذای دیگری درست کند که شیده دوست دارد. حتی میشد قرار شمال بگذارند دسته جمعی با شهروز و شهاب و گیتی بروند حال و هوایشان عوض شود، از بس دو سال خودشان را حبس کرده بودند خانه. شاید سر راه پشمک را میبرد دامپزشکی برای واکسن. گیتی می گفت میومیوهایش یک جوری است که انگار دارد می گوید مامان و شیده می خندید. و چشم های سبزش برق می افتاد.
فردا روز سیصد و شصت و پنجم است و همه ما میخواهیم خودمان را جایی قایم کنیم. دلمان میخواهد گوشهایمان چیزی نشنود. بلد نباشیم چیزی بخوانیم یا بنویسیم. ما چشمهایمان خسته است. از بس خبرهای بد تماشا کردیم. از بس روز ۲۷ دی ۱۳۹۹ مردیم و زنده شدیم. هی گوشی تلفن برداشتیم و هی شماره گرفتیم و هی جیغ کشیدیم و گریه کردیم. و چقدر آرزو کردیم کاش این شیده که حالا تیتر خبرها شده، شیده دیگری باشد. یک مشابهت اسمی و بعد غر بزنیم که یعنی چه که عکس شیده ما را اشتباهی برای کس دیگری گذاشته اند و هی خودمان را بزنیم به آن راه که انگار شیده نمرده است و شیده زنده است و حالاست که در آسانسور باز شود و وارد تحریریه شود….
تا چند ساعت دیگر دوباره خواهی مرد و من میدانم گیتی تمام امشب را بیدار خواهد ماند. گیتی فکر میکند باید جوری جلوی زمان را بگیرد. فکر میکند بشود عقربهها را به عقب کشاند. به ۲۷ دیماه سال ۹۹. فکر می کند میتواند تو را نگه دارد. یا از تقدیر بخواهد تو را پشیمان کند.
کاش هنوز بودی. خانه بی تو چقدر خالی است. پنجرهها کمتر باز شدهاند و دیگر تو نبودی که پردهها را کنار بزنی و از ضلع شمال غربی خانه، و از طبقه هفتم برج سامان، برج دیگری را نگاه کنی و بگویی چقدر قشنگ است برج میلاد از این دور. خانه خلوت است. صدایی نیست و تو تمام این روزها را بیصدا و در سکوت، در خانه راه رفتهای. کشوهای میز آرایشت را نگاه کردهای، کمد لباس هایت را و ظرفهای آشپزخانه که انگار دارند کم کم از یاد میروند. و گاز خاموش. اگر به من باشد دلم می خواهد این گاز لعنتی را از همین طبقه هفتم پرت کنم پایین تا نابود شود. اصلا بعد از رفتن تو گیتی تا ماهها دستش به هیچ گازی نمیرفت. کنار تمام گازها تو نشسته بودی و گیتی را نگاه میکردی. جوجهات را. میگویم چه عجیب به جای اینکه شیده جوجه شما باشد، شما جوجه او بودید. و گیتی می خندد و از چشم هایش آب شور میریزد. و من سعی میکنم اسم یک ماهی را به یاد بیاورم که فقط می تواند در آب های شور زندگی کند.
اگر یک سال قبل بود، در این ساعتها تو باید خواب بوده باشی. با آن همه قرصی که خورده بودی باید بیهوش شده باشی. هنوز به آن ساعت تلخ مانده. به آن لحظهای که بیوقتترین وقت رفتنت شد.
گیتی آن موقع کجا بود؟ چه کاری داشت انجام می داد؟ مگر کاری مهم تر از تو در تمام دنیا داشت؟
پرت میگویم. خستهام. میخواهم تو را از گورخوابی فراری دهم بکشانمت سمت خودمان. اینجا آدمهای زیادی منتظرند. من یکی از آنهایم. که فکر می کنم هنوز میشود به معجزه ایمان داشت و تو برخواهی گشت. در جایی دوباره گیتی فرصت میکند تو را در آغوش بگیرد و زیر گلویت را ببوید و برایت تعریف کند زندگی بدون تو برایش تا چه اندازه بی معنا و غمبار بوده است.
شیده ممکن است الان اینجا باشی؟ درست همین لحظه؟
غیرممکن است نباشی. میدانم که هستی. من بوی تو را احساس میکنم.
برچسب ها:
مطالب مرتبط
بارش برف و باران امروز ادامه دارد
۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه میکنند
انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان
گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوریهای نوین در صنایع خلاق
اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسبوکاری مردم و نوآوران
گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر میاندازند
مسافران قطار مرگ
دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد
چتر سیاه بر آسمان اهواز
کشمکش بین ارگانهای دولتی و تولیدکنندگان کمبود شیرخشک را تشدید کرد
مداخلهٔ بینتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک
وزیر نیرو و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با معاون رئیسالوزرای طالبان دیدار کردند
موضعگیری دوگانه دربارهٔ حقابهٔ هیرمند
فعالان جهانی هشدار میدهند
میراث «غزه» زیر بمباران
پیگیری برای ثبت یک میراث ناملموس ادامه دارد
فصل انارچینی
بیماران «آتروفی عضلانی نخاعی» معطل پاسکاری وزارت بهداشت برای تدوین پروتکلهای توزیع دارو هستند
توزیع قطرهچکانی داروهای بیماران SMA
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید