پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | کاشت درخت برای نوزاد تلنگر یا اجبار

کاشت درخت برای نوزاد تلنگر یا اجبار





کاشت درخت برای نوزاد تلنگر یا اجبار

۱۰ آبان ۱۴۰۲، ۲۳:۰۷

«ریچارد تیلر»، اقتصاددان معروف و برنده نوبل اقتصاد، کتابی دارد با نام Nudge یا سُقلمه. او که به عنوان یکی از  اساتید برجسته اقتصاد رفتاری شناخته می‌شود، به نقش انتخاب انسان‌ها در وضعیت و تحولات، به‌ویژه در حوزهٔ اقتصاد می‌پردازد و با تمرکز روی ترجیحات فردی، پیشنهادهایی را برای قرار دادن مردم و جامعه در حالتی بهینه‌تر ارایه می‌کند تا از این طریق رفتارهای مردم را پیش‌بینی‌پذیر کند و اهداف اجتماعی و اقتصادی، به‌نحو موثرتری پیگیری شوند. باید توجه داشت که سقلمه‌ها حالت اجباری ندارند بلکه صرفاً پیشنهادهایی را برای تغییر رفتار آزادانه مطرح می‌کنند. یعنی کارهایی را شامل می‌شوند که مانند یک تلنگر کوچک، با اثرگذاری بالا هستند.

 

یکی از نمونه‌های موفق از این نوع،  تغییری است که دربارهٔ رفتارهای داوطلبانه در برخی کشورها ایجاد شده است. موضوع اهدای عضو و اعلام رضایت فرد و خانوادهٔ متوفی از مسائل چالش برانگیز است که با فرهنگ‌سازی و تبلیغات زیادی که در کشور ما انجام شده، وضعیت بهتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. اما در برخی کشورها، سقلمه به سادگی تغییر رفتار فراگیرتری را ایجاد کرده است. به این شکل که در آنها، اصل بر اهدای عضو قرار می‌گیرد مگر اینکه افرادی از جامعه مایل به آن نباشند و عدم تمایل و مخالفت خود را رسماً اعلام کنند. یعنی بدون اجبار و صرفاً با یک تغییر سازوکار ساده، شمار اهداکنندگان عضو به اندازهٔ جمعیت یک کشور افزایش می‌یابد و البته آنهایی که مایل به آن نیستند به‌راحتی می‌توانند انصراف خود را اعلام کنند. 

 

اینها را گفتم تا اشاره‌ای داشته باشم به خبری که از قول مدیرکل منابع طبیعی ایلام منتشر شده است. ایشان گفته‌اند بر اساس تفاهم‌نامه مشترک بین اداره کل منابع طبیعی استان و اداره ثبت احوال، مقرر شده اخذ شناسنامهٔ نوزادان منوط به کاشت نهال توسط خانواده شود و چنانچه خانواده‌ها نهال نکارند، نمی‌توانند شناسنامهٔ نوزاد خود را دریافت کنند.

 

به جنبه‌های مغایرت این اقدام با قوانین و حقوق شهروندی کاری ندارم. بلکه فکر می‌کنم فرهنگ‌سازی برای توسعهٔ فضای سبز و احترام و نکوداشت درخت امری بسیار مهم است و باید به آن توجه ویژه داشت و از قدم‌های کوچکی که در هر نقطهٔ کشور برای ترویج این فرهنگ برداشته می‌شود باید حمایت کرد. اما این قدم‌ها باید مختصاتی داشته باشند که ما و جامعهٔ ما را به سمت هدف رهنمون کنند. اگر کارکرد آنها ایجاد نارضایتی و توسعهٔ جنبه‌های اجباری باشد، قطعاً نتیجهٔ عکس خواهد داد. در همین مورد اخیر، فقط برای لحظه‌ای خود را به جای والدین آن نوزاد بگذارید. در زمانی که باید به انواع مسائل مربوط به دیدوبازدیدها و کنترل سلامتی نوزاد و مادر و حاشیه‌های اسم‌گذاری مشغول باشند، دغدغهٔ جدید کاشتن نهال هم اضافه می‌شود. این نهال هم قطعاً قرار نیست در باغچه منزلشان کاشته شود و حتماً نقاط خاصی از سوی منابع طبیعی مدنظر است. احتمالاً افرادی هم در این بین پیدا خواهند شد که با دریافت مبالغی این کار را انجام دهند و یا در نگاهی بدبینانه (اما واقع‌بینانه) با دریافت مبالغی گواهی لازم را برای والدین نوزاد دریافت کنند.

 

به همین سادگی، این چرخهٔ معیوب هم در کنار بقیهٔ سازوکارهای ناکارآمد حوزه اجتماع و محیط زیست قرار می‌گیرد و در نهایت هم سرانجامی بهتر از موارد مشابه قبلی نخواهد داشت. یعنی با تغییر مدیریتی یا تغییر در سیاست‌ها و روش‌ها و یا با ورود دستگاه قضایی و دیوان عدالت، این طرح متوقف خواهد شد.

اما چه باید کرد؟ درختکاری و توسعه فضای سبز و آرمان ایران سرسبز را چگونه باید پی گرفت و ترویج کرد؟ چرا نباید تجربه اجباری کردن کمربند ایمنی را در موارد دیگر نیز گسترش داد و با اجبارهایی از این دست، به جان انسان‌ها و محیط زیست کمک کرد؟

 

من پاسخ این سوال‌ها را در شیوهٔ نگاه به جامعه و پارادایم‌های ذهنی تصمیم‌گیران می‌بینم. اینکه فکر کنیم همه‌چیز می‌تواند به صورت دستوری حل‌وفصل شود و پیش رود. رویکردهای جدید، نگاه‌های متفاوتی را عرضه می‌دارند و توسعهٔ روش‌های مشارکت‌جویانه و داوطلبی را توصیه می‌کنند.

در همین موضوعی که مدیرکل محترم منابع طبیعی ایلام، با دلسوزی و احساس وظیفه مطرح و پیگیری کرده‌اند، می‌توانستند روش دیگری را پیش بگیرند و به‌جای تعریف این اجبار و ایجاد مزاحمت برای والدین نوزادان که با سیاست‌های تشویقی کشور در حوزهٔ جمعیت نیز همخوانی ندارد، ایده‌های بهتری مطرح می‌شد. ایده‌هایی با همان رویکردهایی که ریچارد تیلر و همکارانش توسعه داده‌اند. سقلمه‌ها و تلنگرهای کوچکی که اثرات گسترده‌ای را به دنبال داشته باشد.

 

مثلاً می‌توانست عنوان شود که در محل مشخصی، این امکان برای والدین وجود دارد که به نام نوزادشان، نهالی را بکارند و پلاکی هم که نام و تاریخ تولد نوزاد روی آن درج شده در کنارش نصب شود. این‌گونه، پدر و مادرها همزمان که برای بزرگ‌شدن و تعالی کودک خود تلاش می‌کنند، برای رشد نهالی که به نام اوست هم تلاش کنند. چند سال بعد، این نهال‌ها درختان بزرگی خواهند شد و آن نوزادها نیز جوانان آینده‌ساز کشور خواهند بود. اینکه آنها در تمام دورهٔ زندگی خود با رشد آن درخت‌ها همراه باشند از جنبه‌های مختلف مفید خواهد بود. مفهوم زندگی و رشد را بیشتر درک خواهند کرد، دوستدار محیط زیست خواهند بود و انسان‌های بهتری برای جامعه ما خواهند شد.

 

محیط زیست ما نیاز به رویکردهایی دارد که جامعه را همگرا، مسئول و علاقه‌مند کند. فعالان محیط زیست به‌ویژه سمن‌ها می‌توانند به توسعهٔ رویکردهای نوآورانه و خلاقانه کمک زیادی کنند. تلنگرهایی کوچک که اتفاقاتی بزرگ را رقم می‌زند و حتماً هم از سوی جامعه و هم دلسوزانی که در نهادهای دولتی هستند مورد استقبال و حمایت قرار خواهد گرفت.

 

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

هما

آقای بخشایش عزیز! دیدگاه تان جالب و نظرتان کاربردی می باشد. با امید به اینکه مدیران مسئول کارشناسانه تر مسایل را بررسی کرده و قوانین اجرایی تری وضع کنند. و بعد از اینها نظر کارشناسی محیط زیستی یک نویسنده و شاعر، برایم هیجان انگیز بود...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *