پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سرنوشت «زاگرس» مسئلۀ ملی نشده است

«رحیم ملک‌نیا» استاد دانشگاه در گفت‌وگو با «پیام ما»:

سرنوشت «زاگرس» مسئلۀ ملی نشده است

۹۵ درصد آتش‌سوزی‌ها منشأ انسانی دارد، چرا روی عامل ایجاد آن تمرکز نمی‌کنیم؟





سرنوشت «زاگرس» مسئلۀ ملی نشده است

۱ تیر ۱۴۰۳، ۲۱:۰۰

«قابل توجه مسئولان استان لرستان، آقای استاندار، آقای بخشدار چگنی، آقای فرماندار؛ دَه روز از آتش‌سوزی جنگل‌ها و مراتع چگنی می‌گذرد و هیچ‌کس این‌جا سر نزده است.» این جمله‌ را یکی از داوطلبان مقابله با آتش‌سوزی می‌گوید؛ گفته‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی همه‌گیر شده و نموداری از وضعیت زاگرس است. یک گام به عقب برویم؛ آن زمان که باران‌های خوبی در بهار بارید و همه می‌دانستند امسال آتش‌سوزی‌ها بیشتر خواهد بود! یا چند گام پیش‌ازآن؛ به سال قبل و سال‌های قبل‌تر که زاگرس بارها و بارها هم خود سوخت و هم جان داوطلبانی که برای خاموش‌کردن آن رفته بودند را گرفت و به این پرسش برسیم که آیا می‌شد زاگرس طعمۀ حریق نشده و انسان‌هایی هم برای اطفای حریق آن، جان‌ عزیزشان را از دست ندهند؟ در گفت‌وگو با دکتر «رحیم ملک‌نیا» از او دربارۀ راه‌حل حریق در زاگرس پرسیدیم. او در این مصاحبه بیش‌ازپیش بر پیشگیری تأکید کرد و خواستار تبدیل زاگرس به یک مسئلۀ ملی شد.

 این روزها در لرستان،‌ فارس و سایر استان‌های زاگرس‌نشین،‌ جنگل‌ها درحال سوختن هستند. آیا باتوجه‌به وضعیت بارش‌ها، احتمال داده نمی‌شد که آتش‌سوزی داریم؟

در زاگرس هرساله و به تناوب به‌واسطۀ عوامل انسانی در دو شکل سهوی و عمدی، آتش‌سوزی‌ها را در عرصه‌های جنگلی و مرتعی داریم. امسال به‌واسطۀ بارندگی‌های زیادی که اتفاق افتاد و پوشش گیاهی انبوهی که در این عرصه‌ها وجود داشت، انتظار می‌رفت آتش‌سوزی‌ها نسبت به سال‌های قبل گسترده‌تر و شدیدتر باشند و حتی شروع آن‌ها هم جلو بیفتد. در واقعیت نیز این اتفاق افتاده و از نیمۀ خرداد شاهد حریق‌های متعدد در عرصه‌های زاگرس هستیم. چنین روندی بیانگر آن است که وقتی مشکلی سال‌ها و سال‌ها تکرار می‌شود، به شکل خودبه‌خودی مرتفع نخواهد شد و بایستی برای آن راه‌حلی پیدا کنیم.

 

 زمانی که کارشناسانی مثل شما از حل این مشکل صحبت می‌کنید، آیا به تهیۀ وسایل و تجهیزات اطفای آتش اشاره دارید؟  همچنان که بسیاری از فعالان محیط‌زیست بر آن تأکید می‌کنند، یا فراتر از این موضوع مدنظرتان است؟

بحث پیشگیری و اطفای آتش دو مسئلۀ جدا از هم هستند. در مسئلۀ آتش‌سوزی در عرصه‌های جنگلی در ایران تمرکز بیشتر روی اطفای آن است؛ ازهمین‌رو است که وقتی دربارۀ آتش‌سوزی در زاگرس حرف می‌زنیم، بیشتر به کمبود امکانات و تجهیزات برای خاموش کردن آتش اشاره می‌شود. درحالی‌که وقتی صحبت از پیشگیری می‌کنیم، باید یک مرحله جلوتر، مانع از بروز حریق شویم، به‌جای‌آنکه منتظر بروز آتش‌سوزی باشیم تا آن را با تجهیزات کافی خاموش کنیم. در مقولۀ پیشگیری، ما باید با دامنه‌ای از اقدامات نظیر تشکیل کلاس آموزشی، قانون‌گذاری، رفع تضادهایی که می‌تواند باعث آتش‌سوزی عمدی شود و موارد دیگر، جلوی بروز هرگونه حریقی را بگیریم.

  

 در شرایطی که نود و پنج درصد آتش‌سوزی‌ها به‌گفتۀ مسئولان با منشأ انسانی است، آیا اصولاً پیشگیری جواب‌گو است؟

نود و پنج درصد آتش‌سوزی‌ها به‌گفتۀ مسئولان منشأ انسانی دارد؛ اما همین موضوع اهمیت پیشگیری و امکان موفقیت در آن را نشان می‌دهد. اگر حریق‌های زاگرس طبیعی بودند و در اثر ساختار جنگل و شرایطی که باعث حریق طبیعی می‌شوند اتفاق می‌افتاد، به‌سختی می‌توانستیم سراغ پیشگیری برویم. ولی وقتی عامل انسانی باعث آن می‌شود، می‌توان آن را راحت‌تر کنترل کرد. از نظر من مسئله همین است که وقتی نود و پنج درصد آتش‌سوزی‌ها در زاگرس منشأ انسانی دارد، چرا روی عامل ایجاد حریق تمرکز نکنیم؟ این مقوله راهکارهای مختلفی دارد که برای حریق سهوی و عمدی متفاوت است. بااین‌حال براساس آن‌ها می‌توانیم مجموعه‌ای را برای آن انتخاب کرده و به بهترین نتیجه برسیم.

 

 پاسخ‌هایی که مسئولان هرساله برای اطفای حریق می‌دهند و در مواردی خودشان به‌عنوان منتقد وارد عمل می‌شوند، آیا به این واسطه نیست که اختیارات و بودجۀ لازم را ندارند؟

من فکر می‌کنم این یک نکتۀ انحرافی است. چه‌طور می‌توانیم برای پروژه‌های آبخیزداری بودجه بگیریم یا چه‌طور ادعا می‌شود که از محل مسئولیت‌های اجتماعی صنایع و بخش‌های مختلف بودجه کاشت یک میلیارد نهال قابل تأمین است، اما به بحث پیشگیری که می‌رسد بگوییم بودجه نداریم؟ دربارۀ اختیارات هم نمی‌دانم چه‌کسی مانع از فعالیت سازمان منابع‌طبیعی برای پیشگیری از حریق می‌شود؟ از نظر بنده اطفای حریق نیازمند اقدامات ترویجی و آموزشی، اعمال قانون و وضع قوانین بازدارنده و تعاملی است که سازمان منابع‌طبیعی بایستی با مردم محلی داشته باشد. 

ملک‌نیا: چه‌طور می‌توانیم برای پروژه‌های آبخیزداری بودجه بگیریم یا چه‌طور ادعا می‌شود که از محل مسئولیت‌های اجتماعی صنایع و بخش‌های مختلف بودجۀ کاشت یک میلیارد نهال قابل تأمین است، اما به بحث پیشگیری که می‌رسد بگوییم بودجه نداریم

این‌ها جزو وظایف بنیادی سازمان است و نمی‌تواند ادعا کند که دربارۀ آن اختیار لازم را ندارد. سازمان منابع‌طبیعی بایستی بتواند با مردم رفع تضاد کند، برای آن‌ها دوره‌های آموزشی بگذارد، قوانین موجود و جریمه‌های لازم را اعمال کند، خلأهای قانونی را پر کرده و یا قوانین را به‌روزرسانی و اجرا کند. همچنان که گفته شد، دربارۀ بودجه هم اگر ادعاهای دیگر سازمان در بحث کاشت یک میلیارد نهال یا آبخیزداری را قبول کنیم، برای این مورد هم از آن منابع اقدام کند. متأسفانه نداشتن یک برنامۀ منسجم برای پیشگیری از حریق و اولویت‌نداشتن دو مقولۀ حریق و زاگرس برای سازمان منابع‌طبیعی ریشۀ اصلی مشکل است.

 

 چه‌قدر آتش‌سوزی‌ها به فقدان برنامه‌ریزی برای زاگرس بازمی‌گردد؟

بخش زیادی از این معضل ناشی از فقدان برنامه است. ما اگر برنامۀ مدیریت برای زاگرس داشتیم، در دل این برنامه به‌صورت علمی‌ و مدون کار می‌کردیم. با این برنامه همچنین ذی‌نفعان شناسایی و تلاش می‌شد تضاد بین سازمان منابع‌طبیعی و مردم محلی، بین مردم در مناطق مختلف و بین مردم و سایر سازمان‌ها برطرف شود. ما بایستی آموزش را جدی بگیریم و آن را  به‌عنوان یکی از راهکارهای مدیریتی جنگل‌های زاگرس بگذاریم. زمانی که برای زاگرس برنامه‌ای که بتوانیم در کل این عرصه‌ها اجرایی شود را نداریم، به‌تبع آن نمی‌توانیم آتش را به‌عنوان یک چالش در این عرصه‌ها حل کنیم. تمام مسائلی که در این جنگل‌ها وجود دارند نیازمند برنامه‌ریزی هستند. در برخی مناطق می‌تواند این برنامه معطوف به حریق و کنترل آن باشد و در سایر مناطق مسائل دیگری مطرح باشد؛ ولی وقتی برنامه نباشد، نمی‌توان به شکل سیستماتیک و با اثر بلندمدت با این چالش برخورد کرد.

 

 چرا زاگرس هنوز نتوانسته به یک مسئلۀ ملی برای ایرانی‌ها مشابه دریاچۀ ارومیه بدل شود؟ 

دراین‌باره بخش‌های مختلف جامعه سهیم هستند. اگر بخواهم تقسیم‌بندی کنم، در بخش دانشگاه توجه کمی ‌به زاگرس از سوی دانشگاهیان شده است. می‌بینیم که جنگل‌های شمال در کانون توجه دانشگاه‌ها برای پژوهش و تحقیقات قرار دارد و تنها در یک‌ونیم دهۀ اخیر با گسترش دانشگاه‌ها و رشتۀ جنگل‌داری در زاگرس به این عرصه‌ها توجه شده است. متأسفانه دانشگاه‌ها، زاگرس را در تحقیقات و فعالیت‌های اجتماعی که  براساس آن مردم  با زاگرس بیشتر آشنا می‌شدند برجسته نکردند و اهمیت آن را به مردم و مسئولان یادآور نشدند. رسانه‌ها هم توجهی که باید به زاگرس شود را ندارند و جسته‌گریخته در فصل بحرانی و زمان آتش‌سوزی دربارۀ آن می‌نویسند. در خارج از فصل حریق، زاگرس از سوی اغلب رسانه‌ها رها شده و کسی پیگیر نیست چه بلایی بر سر آن می‌آید؟ مسئلۀ دیگر تشکل‌های محیط‌زیستی است؛ تشکل‌های فعال در حوزه‌های محیط‌زیست، منابع‌طبیعی و مسائل اجتماعی بایستی بسیار بیش‌از گذشته به زاگرس توجه کنند و آن را در برنامه‌های‌شان بگذارند و دربارۀ آن صحبت کرده و بنویسند تا این عرصه‌ها تبدیل به مسئلۀ ملی شود. 

این عرصه‌ها از نظر اقلیم، تأمین آب، گردوغبار و امنیت غذایی که در سایۀ این منبع آب تأمین می‌شوند برای ما حیاتی هستند و بایستی بخش‌های مختلف با هم همکاری سیستماتیک داشته باشند تا نظر مردم و مسئولان به آن جلب شود

اما نکتۀ مهم‌تر اینکه، سازمان منابع‌طبیعی برنامۀ منسجمی‌ برای این مسئله ندارد؛  اینکه از پتانسیل رسانه، دانشگاه و تشکل‌ها بهره بگیرد تا به زاگرس در بعد افکار عمومی جامعه پرداخته شود و هم بتواند در چانه‌زنی با مسئولان رده‌بالا توجه آن‌ها را به اهمیت زاگرس جلب و در کنار این توجه بتواند بودجه بگیرد و ساختار تشکیلاتی خود را قوی‌تر کند. تمام مواردی که گفتم دخیل هستند تا زاگرس با وجود اهمیت ملی که برای ما دارد، نتواند تبدیل به یک مسئلۀ ملی شود. این عرصه‌ها از نظر اقلیم، تأمین آب، گردوغبار و امنیت غذایی که در سایۀ این منبع آب تأمین می‌شوند، برای ما حیاتی هستند و بایستی بخش‌های مختلف با هم همکاری سیستماتیک داشته باشند تا نظر مردم و مسئولان به آن جلب شود.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر