دربارهٔ «امیربانو کریمی»، پژوهشگر ادبیات فارسی که از دنیا رفت
از عزیزان رفتهرفته شد تهی این خاکدان*
۱۱ دی ۱۴۰۲، ۲۰:۴۴
پدرش گفته بود بیخودی طب نخوان، برو ادبیات بخوان؛ ببین پروین اعتصامی چه شأن و مقامی دارد: «آرزو داشت که من پروین اعتصامی بشوم ولی نشدم.» چهار سال پیش «امیربانو کریمی» در گفتوگویی این جملات را در روایت از خودش گفته بود. زنی که سال ۸۳ بهعنوان چهرهٔ ماندگار زبان و ادبیات فارسی برگزیده شد، بعد از مدت طولانی تحمل بیماری قلبی و ریوی و فرار از آلودگی پایتخت به ساری، روز یکشنبه، دهم دیماه، در سن ۹۲ سالگی چشمهایش را برای همیشه بست تا سوگ زمستان امسال را طولانیتر کند.
«امیربانو کریمی» با تبحرش در سبک هندی و صائبشناسی شناختهشده است. سال ۱۳۱۰ در تهران و در خیابانی که در گذشته به آن قوامالسلطنه میگفتند و حالا به سیتیر معروف است، متولد شد. به گفتهٔ خودش، در زمان رضاشاه قدغن بوده نام خانوادگی به «خان» و «امیر» ختم شود و برای همین چون هم اسم پدرش و هم اسم جدش «کریم» بود، نام خانوادگی «کریمی» برای او انتخاب شده. دورهٔ دبستان را در دبستانی در خیابان نادری (جمهوری امروزه) و دوران دبیرستان را در دبیرستان شاهدخت در میدان بهارستان گذراند. او در گفتوگویی با «ایبنا» گفته بود قصد داشته در رشتهٔ پزشکی تحصیل کند، اما با مخالفت پدرش «امیری فیروزکوهی»، از قصیدهسرایان نامدار معاصر، مواجه شده. کریمی هم طبق آرزوی پدر، علاقه را رها کرد و سال ۱۳۳۰ به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفت که تحصیلات خود را تا مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی در این دانشگاه ادامه داد؛ دورانی که از آن بهعنوان بخش «پرهیجان» زندگیاش یاد میکرد و در دوران تحصیل از محضر استادانی چون محمد معین، پرویز ناتلخانلری و احسان یارشاطر بهره برد.
سابقهٔ تدریس
با پایان تحصیلات متوسطه به کار تدریس مشغول شد و بهعنوان معلم در مدرسههای دخترانه بیشتر عربی درس میداد. بعدتر برای ورود به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران امتحان داد که از میان چندین نفر، فقط سه نفر پذیرفته شدند و یکی از آنان کریمی بود. او از سال ۱۳۵۳ استادیار دانشکده ادبیات و بعد از چندسال استاد شد. اما سال ۷۹ یا ۸۰ تقاضای بازنشستگی داد که از آن بهعنوان یک «پیشگیری» یاد میکرد و دراینباره به «ایبنا» گفته بود: «خاطرهای از یکی از استادان داشتم که نمیخواست بازنشسته شود، حکم ایشان را سرکلاس به ایشان داده بودند، ایشان هم ناراحت شده بود. من پیشگیری کردم و احتمال دادم بهزودی به سراغ ما هم بیایند، قبل از اینکه سراغ ما بیایند، من سرسنگین باشم خودم این کار را انجام بدهم.» همین هم اتفاق افتاد؛ بعد از بازنشستگی او، سال ۸۳ تعدادی دیگر از استادان را بازنشسته کردند که یکی از آنان «مظاهر مصفا» بود. بعدتر هم در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب بهعنوان استاد حقالتدریس مشغول به فعالیت شد که این همکاری هم سال ۹۶ قطع شد.
همنشینی و زندگی مشترک با مظاهر مصفا
سال ۱۳۴۲ با «مظاهر مصفا»، استاد دانشگاه، مصحح متون و شاعر معاصر ازدواج کرد. کسی که کریمی شعرهای او را میستود و میگفت مظلوم واقع شده است.
آشنایی او با مصفا از آنجا شروع شد که با یکدیگر همکلاس بودند. البته بهگفتهٔ کریمی، بهدلیل اینکه شاعر بود با دوستان مشترک زیاد به خانهٔ پدر کریمی میآمدند و این ارتباط از اینسو هم وجود داشت. ازدواج و زندگی مشترک تأثیرات مختلفی بر دید هر دو، نسبت به شعر، داشته است. کریمی میگفت هردوی آنان با شعر نو موافق نبودند و با «شعرنوییها» ارتباط نداشتند.
سال ۹۱ در صدوچهاردهمین شب از شبهای مجلهٔ بخارا که به بزرگداشت مظاهر مصفا اختصاص داشت، کریمی از فرازونشیب زندگی چندین سالهاش و دشواریهای زیستن با این هنرمند سخن گفت و او را از جنبهٔ شاعری در حد اعلا و یادگار قصیدهسرایان پیشین دانست.
حاصل ازدواج این دو هم «علی مصفا» بازیگر سینما، «کیمیا مصفا»، «گلزار مصفا» و «اسماعیل مصفا» بود.
آثار
کریمی در کنار تدریس تفحص و تحقیق در متون کهن را بهجد دنبال کرده و آثار ماندگاری از خود بهجای گذارده است. «تصحیح انتقادی قسم دوم و سوم جوامع الحکایات و لوامع الروایات» (چهار جلد)، جمعآوری و حاشیهنویسی و تعلیق دیوان امیری فیروزکوهی در دو چاپ، «تصحیح دیوان حکیم فیاض لاهیجی» و «منتخب حدیقه الحقیقه حکیم سنایی» از آثار او است.
اثر دیگر کریمی «طرح دو بیت و دویستویک غزل از دیوان صائب تبریزی» است. کتابی که او در مقدمهاش آورده است: «این مجموعه دست گلی است از باغ رنگین اندیشههای شاعر آسمانی و چهارمین غزلسرای بزرگ ایرانی، صائب تبریزی اصفهانی که گل هر غزلش در مشام جان، شمیم دلاویزی از آن بهشت گمشده دارد که غارتگر ایام به یغمایش برد و جز یاد همراه با دریغ چیزی بر جای نگذاشت.» او دربارهٔ علاقهاش به صائب تبریزی به ایسنا گفته بود: «شاید بیشتر بهدلیل اینکه از کودکی در محیطی شعردوست و صائبدان بزرگ شدهام، خود شعر صائب مرا جذب کرده است. یک مقدارش هم تأثیر پدرم بود که باعث شد صائب را در دانشگاه برای تدریس به من پیشنهاد کنند و انتخاب اولم باشد.»
او سال ۸۳ در چهارمین همایش چهرههای ماندگار بهعنوان چهرهٔ ماندگار زبان و ادبیات فارسی، برگزیده و سال ۹۵ نیز از تلاشهای علمی و ادبی کریمی در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تجلیل شد.
*شعر صائب تبریزی: «از عزیزان رفتهرفته شد تهی این خاکدان/ یک تن از آیندگان نگرفت جای رفتگان»
مطالب مرتبط
معاون کمیته امداد کشور:
تلاش میکنیم کودک ترک تحصیل کرده در استان کرمان نداشته باشیم
ساخت یک شهرک جدید در عرصۀ شهر باستانی «دقیانوس» آغاز شده است
سرنوشت نامعلوم شهر باستانی جیرفت
مرمت پیکره نیمتنه گِلی محوطه تاریخی کنار صندل جیرفت
مرمت و بازسازی «خانه شهر» کرمان به کجا میرسد؟
سرپرست پایگاه ملی محوطههای تاریخی جیرفت خبر داد
پایان فصل دوم کاوش باستانشناسی در «تُم گاوان» جیرفت
هوای شرق کرمان در شرایط خطرناک؛
ادارات و مراکز آموزشی بم تعطیل شد
مجرمان در کرمان به جای زندان، درخت میکارند
محیط زیست کرمان: غازهای وحشی تلف شده در رفسنجان نمونهگیری میشود
آخرین وضعیت سفر در تعطیلات ۲۲ بهمن
ترافیک سنگین در قشم و گیلان و کمبود جا در بوشهر
نجات معجزه آسا از عمق چاه ۳۰ متری پس از ۳ شبانه روز
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- تعمیر رطوبت گیر پمپ باد
- دکوراسیون سبک مدرن: توصیه و ایده ها برای خانه شما
- بررسی سه محصول سرمایشی محبوب در فصل گرما
- بهترین تریدهای فارکس: 6 خفنترین تریدر تاریخ فارکس جهان!
- بازی ماکان آریا پارسا در قطب شمال در شعبه زعفرانیه پارس پندار نهاد + ویدیو
- چطور خودمان را برای پروازهای لحظه آخری آماده کنیم؟
- طریقه نصب دستگیره مخفی کابینت هوایی
- چالشهای رزرو هتل در جزایر جنوب کشور
- بهترین برند چرم ایران کدام برند است؟
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید