پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تخریب کلیسابرای ساخت مجتمع جدید

تخریب کلیسابرای ساخت مجتمع جدید





۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۱۸

تخریب کلیسابرای ساخت مجتمع جدید

شهردار منطقه 12: مجوز تخریب سال 94 صادر شده بود.

معاون میراث فرهنگی استان تهران: کارگاه تعطیل شده و رسیدگی حقوقی به پرونده ادامه دارد.

هرچه تلاش می‌کردند، زیر پایم را خالی کنند، نمی‌شد. من خراب نمی‌شدم. آدم‌ها آمده بودند برای تماشا، بعضی‌ها دست می‌زدند بعضی‌ها سوت می‌کشیدند،  بعضی‌ها هم آه، آن‌هایی که آه می‌کشیدند با صدای بلند می‌گفتند من خراب نمی‌شوم. مثل وقتی بخواهند کسی را اعدام کنند و صندلی را از زیر پایش بکشند. اما مگر جرم من چه بود؟ جرمم این بود که خراب نمی‌شدم. لودرها به دیواره بیرونی‌ام ضربه زدند. چند تکه‌ام به بیرون پرتاب شد، ستون‌های فلزیم اما نمی‌ریختند. قرار نبود بریزند. قول داده بودند که همیشه کنارم بمانند. ضربه آخر محکم بود. بعضی‌ها دست زدند، مالک جدیدم هم خوشحال بود.من کلیسای ادونتیست‌های چهارراه ادیان، سه روز پیش سرانجام روی سر خودم خراب شدم.

«کلیسا؟ کلیسا کجا بود؟ خرابش کردن رفته، دنبال چی اومدین الان؟» پیرمرد دو پلاک بعد از خودکار فروشی پارکر، جایی که پرده‌ها و حصار آبی ساخت و ساز تمام شده، مغازه لباس فروشی دارد. اسم کلیسای ادونتیست‌ها که به گوشش می‌خورد با صدای بلند تکرار می‌کند که دیگر همه چیز تمام شده و همه طبق معمول دیر رسیدند. «خیلی وقت است که همه چیز تمام شده.» عصبانیت از روی لحنش بلند نمی‌شود، وقتی «چرا» را می‌شنود: «از من می‌پرسید؟ اینو خیلی ساله خرابش کرده بودن، دیگه چیزی نمونده بود ازش» اواسط کوچه بعد از مغازه عطر فروشی و دلار فروشی که نبش خیابان بودند، بازهم پرده آبی کشیده‌اند. هر کس که از پشت بنا بیرون می‌آید وجود کلیسا را کتمان می‌کند: «کلیسا توی خیابون سی تیره، اینجا دیگه کلیسا نیست.» پشت پرده آبی اما خرابه نشسته و آجرها و تیرآهن‌هایی که سرشان از روی زمین بیرون زده، اینجا دیگر کلیسا نیست هرچه هست همانی است که در خیابان سی‌تیر است.

به این راحتی‌ها خراب نشد

زمان ساخت کلیسای ادونتیست‌ها به سال 1328 باز می‌گردد:«اصلا معلوم نیست که از ابتدا کلیسا بوده باشد» این را اغلب همسایگان کلیسای ادونتیست‌ تایید می‌کنند. کسانی که حتی نشانی آن را هم دقیق نمی‌دانند. تنها شنیده‌اند که احتمالا این کلیسا هم یکی از دلایلی باشد که تقاطع سی تیر با خیابان جمهوری را چهارراه ادیان نامیده‌اند. کلیسا برای یکی از مذاهب مسیحیان پروتستان است که معتقدند حضرت مسیح دوبار ظهور می‌کند و هفتمین روز هفته برایشان قداست دارد، گروهی که به نظر می‌رسد از دهه 40 به بعد دیگر در ایران فعالیت نداشتند. یکی از همسایگان کلیسا که تریکو بافی دارد می‌گوید که چند سالی بوده کسی در این بنا تردد نمی‌کرده و چند سالی هم می‌شود که داخلش را تخریب کرده بودند: «دو شب پیش بود که جداره بیرونی بنا را هم خراب کردند، البته به این راحتی‌ها نمی‌ریخت.»

معماری که هیچ کسی او را نمی‌شناسد

پیشینه ساختمان کلیسا روشن نیست. «باوجود بررسی‌هایی که درباره این کلیسا انجام دادم، هنوز معلوم نشده که معمار این بنا چه شخصی بوده است.» این را آرش طبیب‌زاده، پژوهشگر تاریخ معماری به «پیام ما» می‌گوید. به گفته او کلیساهای شهری نظیر این کلیسا ساختمان و بدنه ساده‌ای دارند: «کلیسا در این خیابان مانند یک پلاک شهری ساده بود به همین دلیل معماری ساده‌ای هم داشت. شاخصه اصلی این بنا صلیب 8 متری سیمانی معروف آن، در و تزیینات فلزی بنا بود که حالت خمیده و حالت مورب روبه بالا داشت که تناسبی در بدنه ساختمان هم ایجاد کرده بود.»

تخریب از سال 94 قوت گرفت

قصه تیرآهن‌ها و آجرهای که از زمین سبز شده، اما به چند سال قبل مربوط است: «سه یا چهار سال پیش بود که داخلش را خراب کردند، کتیبه و صلیب هم داخلش بود، نمی‌دانیم کجا رفت.» تریکو‌باف که همسایه کلیساست می‌گوید. «چندباری از میراث آمده‌اید را تکرار می‌کند» و چندباری می‌گوید که مردی چند پلاک در اینجا را خریداری کرده و قرار است آن‌ها را تجمیع کند و بهم وصل کند و ساختمانی بالا بیاورد. حرف‌هایش را کم و بیش شهرداری منطقه 12 نیز تایید می‌کند. علی محمد سعادتی، شهردار منطقه 12 به «پیام ما» می‌گوید: «سال 90 مجوز تخریب و نوسازی گرفته شد و میراث فرهنگی در سال 94 با تجمیع بنا موافقت کرده است و پروانه تخریب حاصل از تجمیع چند بنا همان زمان صادر می‌شود.» سعادتی می‌گوید چند روز پیش تنها بخش باقیمانده ساختمان و آنچه در این سال‌ها تخریب نشده بود، از بین رفته است. مالک کجاست؟ شهردار منطقه 12  نمی‌داند.

فقط می‌گوید فرآیندها قانونی بوده و اگر ساختمان واجد ارزش معماری و میراثی بوده باید وزارت میراث فرهنگی با تجمیع بنا مخالفت می‌کرده است او می‌گوید درباره اینکه این بنا همچنان فعالیت دینی و مذهبی داشته یا نه هم پرسش و ابهام زیادی وجود دارد. به جای کلیسا و چند پلاک کناریش چه می‌نشیند؟ سعادتی می‌گوید: «طبق پهنه خیابان جمهوری و مطابق با طرح تفصیلی اینجا محل استقرار مرکز خدماتی می‌شود.»

پلاک‌های خیابان جمالی

به خاک سیاه نشست

کلیسایی که هیچگاه ثبت ملی و میراثی نشده است، تنها تخریب نشده، سایت سفرنویس نوشته است که خانه تاریخی «ماوثاله» در جنوب کلیسا هم سال 94 تخریب شده، خانه‌ای که زمان قاجاریه را هم دیده بود متعلق به یکی از خاخام‌های یهودی بوده است. حالا بعد از 5 سال از خانه تاریخی هم تنها مشتی آجر روی زمین مانده است. کنار ساختمان تخریب شده کوچه جمالی و کلیسای به خاک نشسته، صاحبان جدید ایستاده‌اند که نمی‌گذارند تصویر تازه از بنا ثبت شود. وزارت میراث فرهنگی چندی پیش‌ گفته بود فرآیند را متوقف کرده است: «فقط در ورودی آن باقی مانده است. درحال حاضر با یگان حفاظت در محل حاضر شده‌ایم و کار متوقف شده است.» مرتضی ادیب‌زاده، معاون میراث فرهنگی تهران، به «پیام ما» می‌گوید، اینکه افرادی در اطراف بنا حضور دارند هم تنها به این دلیل است که می‌خواهند حصار آبی رنگ بزنند.» میراثی‌ها می‌گویند از بنا چیزی نمانده: «چیزی را نمی‌توان تغییر داد اما رسیدگی حقوقی ادامه دارد و به همین دلیل فعلا همه چیز متوقف شده است و کارگاه تا اطلاع ثانوی تعطیل است.» در نهایت چه می‌شود؟ ادیب‌زاده چیز بیشتری نمی‌داند. چندباری از قید زمانی مبهمی حرف می‌زند. پاسخش به این پرسش تنها یک جمله است که چندباری آن را تکرار می‌کند: «بررسی‌ها ادامه دارد، به زودی درباره آن صحبت می‌کنیم.»

«از این بنا که گذشت اما ای کاش دست‌کم از تخریب این بناها برای نگهداشتن بناهای دیگر درس بگیریم» طبیب زاده می‌گوید درسی که باید گرفت، افزایش آگاهی ساکنان و شهروندان درباره این بناها و ساختمان‌هاست: «شهرداری و میراث با یکدیگر همکاری کنند و دست کم اطلاعات و آگاهی و شناخت درباره بناها و ساختمان‌ها را بالا ببرند، دست کم یک شرط بگذارند و بعد تخریب کنند.»

همزادی که هنوز سالم است

مثل من یکی دیگر هم هست. چند در بزرگ و قدی دارد و تابلویی که رویش نوشته‌اند کانون ادونتیست‌ها. چند بوته و درختچه کوچک دارد و دو ساختمان که روبه روی هم نشسته‌اند. یکی سقفش گرد است و دیگری مستطیل بزرگ. روی جداره بیرونی‌ شبیهم، فلامینگو کشیده‌اند و گل لاله و پرنده. روی نرده‌های بالای درش یک صلیب آهنی هم هست که از صلیب من کوچکتر بود. روی همزادم هم مثل من با اسپری سفید چیزهایی نوشته‌اند. همان قسمت‌هایی که آدمک‌های رنگارنگ دارد. زنگ درش هیچ‌وقت نمی‌زند. همسایه‌هایش می‌گویند متروکه است، اما من می‌دانم که یک سرایدار دارد و دو خانواده که در آن زندگی می‌کنند. هرچند که آنجا هم خیلی وقت است دیگر ادونتیستی به خود ندیده، اما زمینگیر نشده. آنجا فعلا سالم است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر