گفتوگو با «شینا انصاری» نامزد ریاست سازمان حفاظت محیطزیست
راه حفظ تنوع زیستی مدیریت مشارکتی است
اگر رئیس سازمان حفاظت محیطزیست شوم، از تمام ظرفیتهای زن و چه مرد بهره میگیرم
![راه حفظ تنوع زیستی مدیریت مشارکتی است](https://payamema.ir/pubfiles/2024/07/شینا-انصاری.jpg)
۹ مرداد ۱۴۰۳، ۲۳:۲۵
«شینا انصاری» ۲۴ سال قبل با قبولی در آزمون استخدامی وارد سازمان حفاظت محیطزیست شد و مراتب اداری را یکییکی بالا رفت. برای چند سالی در شهرداری به فعالیتهایش در حوزۀ محیطزیست ادامه داد و حالا قصد بازگشت به این سازمان را دارد. شینا انصاری یکی از کاندیداهای زن ریاست سازمان حفاظت محیطزیست است که جزئی از بدنۀ این سازمان به شمار میآید. در گفتوگو با شینا انصاری، از او پرسیدیم آیا میتواند اولویتهایی که در برنامههایش اشاره کرده را اجرایی کند؟ با مشکل کمبود بودجه چه میکند و جایگاه زنان بهویژه در حوزۀ محیط طبیعی چطور خواهد بود؟ برنامۀ حفاظت مشارکتی چقدر قابل تسرییافتن به سایر مناطق است؟ و برنامهای برای امنیتیزدایی از این حوزه دارد؟
چرا فکر میکنید شایستۀ ریاست سازمان حفاظت محیطزیست هستید؟
در حوزۀ محیطزیست بیش از ۲۴ سال سابقه دارم. ۲۰ سال در سازمان حفاظت محیطزیست و ۴ سال هم در شهرداری تهران در این حوزه فعالیت کردهام. در بدو ورود هم با آزمون استخدامی وارد سازمان حفاظت محیطزیست شدم و سلسلهمراتب اداری را از کارشناس، سرپرست اداره و رئیس اداره، معاون ادارۀ کل، قائم مقام مدیرکل و مدیرکل طی کردهام. در سازمان محیطزیست بهعنوان مدیرکل دفتر پایش فراگیر برای ۶ سال و مدیرکل محیطزیست و توسعۀ پایدار شهرداری تهران هم برای ۴ سال مشغول بودم. بهعلاوه چه زمانی که مسئولیت داشتم و چه زمانی که فارغ از مسئولیت بودم، همواره خود را کنشگر حوزۀ محیطزیست میدانستم و میدانم و مطالبهگری در این حوزه در جریان زندگی من وجود داشته و یادداشتهای متعددی در حوزۀ محیطزیست به فراخور مسائل و موضوعاتی که در جامعه مطرح بوده، در روزنامهها منتشر کردهام. به نظرم بعد از گذشت چند دهه، لازم است افرادی از بدنۀ سازمان حفاظت محیطزیست، مدیریت کلان این سازمان را در دست بگیرند؛ چرا که این افراد بهتر از دیگران به مشکلات، مسائل تخصصی و مشکلات کلیدی آن آگاه هستند.
شما در اولویتهایی که برشمردهاید، روی مقولۀ محیطبانان تأکید زیادی داشتید؛ اعم از حمایت قضایی از آنها تا موضوع جذب نیروهای کارشناسی براساس استانداردها، افزایش تعداد محیطبانها متناسب با ظرفیت حفاظت و… فکر میکنید چقدر از این کارهایی که جزو اولویتهای شماست، اگر رئیس سازمان حفاظت محیطزیست شوید، قابلیت اجرایی داشته باشد؟ استخدام نیروهای بیشتر همواره با مشکل مواجه بوده، ضمن اینکه جامعۀ محلی برای ورود به این شغل با محدودیتهایی بهلحاظ داشتن تحصیلات دانشگاهی و … مواجه است.
قطعاً ما محدودیتهای زیادی داریم. ولی به نظر من میشود کارهای خوبی برای بهبود و ارتقاء وضعیت انجام داد؛ چه از نظر وضعیت معیشتی و رفاهی محیطبانان و کارکنان سازمان و چه مسائل حفاظتی کشور. درحالحاضر یک ناترازی بین منابع انسانی و مأموریتهای سازمان حفاظت محیطزیست وجود دارد و باید تلاش کنیم که این فاصله به حداقل ممکن برسد. بهعنوان کسی که سهچهارسالی خارج از سازمان حفاظت محیطزیست و در شهرداری بودم، میبینم که پرسنل سازمان محیطزیست اعم از محیطبانان و کارکنان، واقعاً مظلومترین پرسنل دولت بهلحاظ امکانات رفاهی و معیشتی محسوب میشوند. باید پیگیری مجدانه در زمینۀ بهبود شرایط نیروی انسانی انجام شود و از نظر من شدنی است.
من به بیماری سرطان دچار شدم و درمان سختی را پشتسر گذاشتم، ولی درحالحاضر جز چکاپهای دورهای، مشکلی از نظر جسمی ندارم. این پرسش مانند این است که شما به فردی که دچار یک بیماری مزمن است مانند دیابت یا بیماری قلبی یا خودایمنی، بگویید چون بیماری دارید پس توان مدیریت ندارید؛ چون ممکن است به هر دلیل بیماری شما تشدید شود یا عود کند و از پس مدیریت بر نیایید
تیم مدیریتی حتیالامکان باید از بدنۀ سازمان حفاظت محیطزیست باشد و از توان پرسنلی و مدیریتی آن استفاده کنیم،. حس تعلق سازمانی و ظرفیتهایی که در بدنۀ سازمان وجود دارد، باعث میشود بتوانیم شرایط سازمان را از جهات مختلف از جمله در منابع مالی، اعتباری و رفاهی و معیشتی ارتقاء دهیم. عدم توجه به این مهم، باعث شده بهویژه در چند سال اخیر، نیروهای سازمانی انگیزۀ کاریشان را از دست بدهند. توانمندسازی نیروی انسانی بهلحاظ تجهیزاتی هم بسیار مهم است. بهعنوان کسی که شش سال در دفتر پایش فراگیر بهعنوان یکی از تخصصیترین دفاتر سازمان محیطزیست کار کردم و با دادهها و گزارشهای تحلیلی سروکار داشتم، معتقدم که ما نیازمند این هستیم که تجهیزات و زیرساختارها را در دو حوزۀ محیط انسانی و طبیعی، توأمان تقویت کنیم. بهعنوان مثال در حوزۀ مناطق حفاظتشده، دنیا درحال رفتن بهسمتی است که از پایشهای هوشمند استفاده کند که ما هم از این شیوه برای مدیریت مناطق چهارگانه میتوانیم بهره بگیریم. میدانم که در کشور محدودیتهایی بهواسطۀ تحریم داریم، اما میتوانیم در حوزۀ محیطزیست انسانی بهعنوان مثال در پایش و کنترل آلایندهها و مدیریت پسماند و در حوزههای طبیعی بهصورت گستردهتر و فراگیرتر، زیرساختها و سازوکارهای نظارتی و حفاظتی را تقویت کنیم و از ابزارهای نوین برای پایش صنایع، پایش جنگلها، حیاتوحش، رودخانهها و دریاچهها بهره بگیریم.
شما از بحث کمبود منابع مالی صحبت کردید که بخشی از آن به موضوع بودجه بر میگردد، برخی از کارشناسان معتقدند که سازمان حفاظت محیطزیست باید بتواند برای خودش درآمدزایی داشته باشد. شما چه راههایی را برای افزایش بودجه مدنظر دارید؟
با تأکید بر اینکه حتماً باید برای افزایش بودجۀ سازمان متناسب با شرح وظایف و مأموریتها اقدام و بر این موضوع پافشاری کنیم، در مبحث درآمدزایی و ارائۀ تسهیلات برای کاهش آلودگیها و بهبود و ارتقاء حفاظت، ما ظرفیت صندوق ملی محیطزیست را بهعنوان یک پتانسیل بالقوه داریم. بهعنوان یک مثال، خوب است به قانون عوارض آلایندگی اشاره کنم. برای شش سال من دبیر کمیتۀ عوارض آلایندگی سازمان حفاظت محیطزیست بودم و شاهد اینکه همکاران ستاد و استانها، برای پایش آلایندههای خروجی دودکش و تصفیهخانۀ صنایع و یا صحتسنجی نتایج خوداظهاریهای صنایع، متحمل چه زحماتی میشوند، ولی متأسفانه همچنان عوارض یک درصدی صنایع که رقم کلانی هم هست، بر حسب استقرار صنعت به شهرداریها و دهیاریها واریز میشود، بدون آنکه هدف قانونگذار که کاهش آلودگیها بوده محقق شود.
پیگیریهای زیادی در همان دوران برای اصلاح قانون و واریز بخشی از عوارض به صندوق صورت گرفت که متأسفانه استمرار نیافت. بهدلیل فقدان منابع مالی پایدار برای شهرداریها، عوارض آلایندگی به صرف عوارضبودن، به منبعی برای تزریق منابع مالی به این نهاد عمومی غیردولتی تبدیل شده است و در برخی مواقع مسئولین محلی ترجیحشان این است که صنعت آلاینده باقی بماند تا از عوارض سالیانۀ آلایندگی منتفع شوند. البته با پیگیریهایی که در شهرداری تهران انجام دادیم و باوجودیکه رقم عوارض آلایندگی صنایع بهواسطۀ نبود صنایع در داخل محدودۀ قانونی شهر تهران بالا نبود، ولی باتوجهبه اهمیت موضوع، هزینهکرد این عوارض را صرفاً در امور محیطزیستی اعلام و پیگیری و دنبال کردیم. در کنار اینها، شفافیت سازوکار عملکردی صندوق ملی محیطزیست نیز بسیار مهم است؛ بهنحوی که با افزایش منابع مالی تزریقی به آن، ضمن تقویت این نهاد اختصاصی مالی حوزۀ محیطزیست کشور، برای بهبود مشکلات حفاظتی و ارتقاء وضعیت بهره بگیریم.
بنابراین تأکید شما بیشتر روی منابع صندوق است و درآمدزایی از طریق مناطق چهارگانه فعلاً موضوعی نیست که در اولویت شما باشد؟
در چارچوب قانون، بحث درآمدزایی از مناطق هم میتواند پیگیری شود. طبیعتگردی با مشارکت جوامع بومی و محلی از مواردی است که پیگیری خواهد شد. سالهاست طرحهای جامع مدیریت مناطق تهیه و تصویب شده و در این طرحها زونهای تفرجی اعم از تفرج متمرکز و گسترده، پیشبینی شده، اما عدم هماهنگی دستگاهها باعث شده از این ظرفیت بهشکل مطلوبی استفاده نشود. فعالسازی کمیتههای ملی و استانی طبیعت گردی برای هماهنگی دستگاههای مرتبط، از ضرورتهایی است که بهقوت پیگیری خواهد شد. در موضوع حفاظت از تنوعزیستی، ایجاد منفعت برای دیگر ذینفعان از جمله مردم محلی، باعث ارتقاء مشارکت مردمی و پایدارشدن حفاظت خواهد شد.
قرقهای اختصاصی هم در چارچوب قانون فعالیت میکنند. آیا شما این گزینه را در دستور کار دارید؟
در این مورد و سایر موارد مشابه، حاکمیت قانون مدنظر ماست و براساس آن رفتار میکنیم. مناطق چهارگانۀ تحت مدیریت سازمان، نیاز به حمایت و تقویت بیشتری از جنبههای حفاظتی دارد و از نظر نیروی انسانی و بودجه، شرایط مطلوبی ندارد. باتوجهبه محدودیت منابع، حتماً باید از ظرفیت بخش خصوصی و مشارکت دیگر ذینفعان از جمله مردم بومی، برای ایجاد حفاظتگاههای مردمی استفاده کرد.
حفاظت از تنوعزیستی، بهرهبرداری پایدار از تنوعزیستی و تسهیم عادلانۀ منافع حاصل از تنوعزیستی، از چارچوبهای اصلی کنوانسیون تنوعزیستی است که قانون الحاق کشورمان به این کنوانسیون، سالها پیش مصوب شده و در صورتی که در اجرای قانون کوتاهی شده، باید جبران کنیم.
حفاظت مشارکتی در این سالها بارها از سوی مدیران محیطزیست مطرح شده،. آیا شما قائل به این موضوع و گسترش نمونههایی مانند پارک ملی گلستان به سایر مناطق هستید؟
بههرحال باید بپذیریم که شیوۀ حفاظت از تنوعزیستی در جهان متحول شده و توسل به شیوههای صرفاً قهرآمیز، جای خود را به مدیریت مشارکتی با حضور ذینفعان و خصوصاً جوامع بومی و محلی داده است. ما تجربیات جهانی و مدلهای داخلی موفق را داریم که قابل تعمیم و گسترش هستند. آنچه که لازم است در حوزۀ محیط طبیعی تأکید کنم، استفاده از تیم مدیریتی مجرب است که نگاه مشارکتی داشته باشد و رویکرد برنامهمحورشدن فعالیتها و شفافیت امور و مشورت حداکثری با نخبگان و بومیسازی دستورالعملهای حفاظت مشارکتی را با قوت دنبال کند.
مشکل ما در محیطزیست برای سالها عدم انتشار گزارشهای ارزیابی اثرات محیطزیستی پروژههاست. شما قول میدهید اگر رئیس سازمان باشید، این گزارشها منتشر و در اختیار جامعه قرار گیرد و قانون در این زمینه اجرا شود؟
اساساً شاخصهای حکمرانی خوب، در سه زمینۀ شفافیت، قانونمحوری و پاسخگویی است و من در طول سالهای خدمتم، برای تحقق این سه اصل مهم همواره تلاش کردهام. شفافیت و انتشار آزاد اطلاعات بسیار مهم است؛ البته اگر که اطلاعات مورد نظر جزو اطلاعات طبقهبندیشده نباشد که غالباً در موضوع محیطزیست اینطور نیست. سال ۱۳۹۴ و زمانی که در سازمان حفاظت محیطزیست و دفتر پایش بودم، سامانۀ پایش کیفی هوای کشور را با هدف دردسترسگذاشتن اطلاعات کیفیت هوا در سراسر کشور راهاندازی کردیم؛ با این نگاه که اطلاع از کیفیت هوایی که مردم در آن نفس میکشند، نه فقط در تهران، که در دوردستترین مناطق کشور (که دارای ایستگاه پایش کیفیت هواست)، حق بدیهی شهروندان است. یا دربارۀ گزارشات پایش کیفی سوخت، اعم از بنزین و نفتگاز، در همان سالها گزارشات بهطور مستمر در سایت سازمان برای اطلاع عموم و ذینفعان منتشر میشد. دربارۀ گزارشهای ارزیابی اثرات محیطزیست پروژهها هم قطعاً باید این گزارشها منتشر شده و در اختیار صاحبنظران و کارشناسان قرار بگیرد.
«اقتدار» مؤلفهای است که این روزها بسیاری آن را جزو مهمترین خصوصیات رئیس سازمان حفاظت محیطزیست میدانند. شما چقدر با این گزاره موافقید و آیا خود را فرد مقتدری میبینید؟
به نظر من اقتدار الزاماً مترادف با جاروجنجال و هیاهو نیست. داشتن شبکۀ ارتباطی قوی فراسازمانی، فرانهادی و داشتن مهارت اقناع و گفتوگو و عملگرابودن، میتواند از راهکارهای اثرگذار باشد. ما باید با مستندات و ادلۀ قوی در زمان تعارضات از محیطزیست دفاع کنیم. در حقیقت برآیند تصمیمات کارشناسی و تیم مدیریتی قوی، کمیتۀ مشورتی از نخبگان و صاحبنظران و جلب مشارکت نهادهای مدنی، میتواند همراهی نهادهای فرابخشی و حاکمیتی را فراهم کند و اقتدار و اتوریتۀ واقعی را برای حاکمیت قانون و پیگیری مؤثر مطالبات محیطزیست مهیا کند. با این رویکرد میتوانم اذعان کنم که در طول دوران حرفهایم، توانستهام موضوعات محیطزیستی را با اقتدار جلو ببرم و از وقوع بسیاری از تعارضات و مشکلات به فراخور سطوحی که در آن مدیریت داشتهام، جلوگیری کنم.
شما از تشکیل شبکه صحبت کردید که با آن وارد فرآیند چانهزنی میشوید. فکر نمیکنید در این راه، کار سختی در پیش داشته باشید؟ برخی افراد میگویند تنها افرادی با سابقۀ سیاسی قادر خواهند بود این فرآیند را درست انجام دهند.
گرچه من وابسته به هیچ حزب و یا تشکل سیاسی نیستم و اولین فعالیت سیاسی من در این دوره از انتخابات بوده که مسئولیت کمیتۀ محیطزیست ستاد مردمی «دکتر پزشکیان» را برعهده داشتهام، ولی همچنان تأکید میکنم که اگر ما پشتوانۀ کارشناسی و مدیریتی قوی داشته باشیم، میتوانیم موضوعات را پیش ببریم. بهعنوان مثال، زمانی که در شهرستان ری بهعنوان سرپرست یک ادارۀ کوچک فعالیت داشتم، سالها بود که چالش آلودگی نفتی جنوب تهران وجود داشت و به آن توجهی نمیشد. آن زمان من موفق شدم در تماس و رایزنی با مدیران وقت سازمان و تشکیل کمیتۀ بینبخشی و مطالبه از وزیر نفت، این مسئله را پیگیری و برنامۀ مدیریتی برای کنترل آلودگیها را از آنها دریافت و بر موضوع نظارت کنم. خاطرم هست که تا قبل از آن برای ورود به پالایشگاه تهران، میبایست هماهنگی از روز قبل انجام میشد، ولی در طول دوران بررسی موضوع، همکاران ما میتوانستند هر زمان بدون هماهنگی مراجعه و از واحد بازدید کنند. مثال دیگر باز در همان زمان یعنی ابتدای دهۀ ۸۰، بحث آبیاری زمینهای زراعی پاییندست «بهشتزهرا» با آب غسالخانه بود. در شرایطی که مدیریت بهشت زهرا در ابتدا بههیچعنوان همکاری نمیکرد، با حمایت فرماندار وقت شهرستان ری و پیگیریهای مستمر ما، نهایتاً سازمان بهشتزهرا ملزم به ساخت تصفیهخانۀ فاضلاب و استفاده از پساب برای آبیاری فضای سبز مجموعۀ خود شد.
بسیاری از سوءبرداشتها بهواسطۀ عدم ارتباط مؤثر و عدم شناخت از شرح وظایف و تکالیف قانونی سازمان شکل میگیرد؛ اینکه حوزۀ محیط طبیعی چندان که باید شناخته شده نیست و بسیاری دربارۀ ضرورت و اهمیت این پایشها اطلاعی ندارند
زمانی که در محیطزیست تهران بودم هم، تجربههای خوبی را از همین مسیر پیگیری با پشتوانۀ کارشناسی دنبال کردیم؛ ایجاد دادسرای اختصاصی رسیدگی به جرایم محیطزیست در شهر تهران، پیگیری ساخت تصفیهخانۀ صنایع بزرگ و برنامۀ زمانبندی و انتقال صنایع آلایندۀ محاط در بافت مسکونی (که قادر به ارتقاء خطوط تولید قدیمی خود نبودند) و دریافت حکم پلمپ و انتقال ریختهگری «ایرانخودرو»، از جمله این موارد بودند. در استان البرز، مسئولیت معاونت فنی ادارۀ کل محیطزیست را داشتم که محیطزیست طبیعی زیرمجموعۀ فعالیتی آن بود و اگر بخواهم به یکیدو تجربه که با اقتدار موضوعات را پیگیری کردیم اشاره کنم، مخالفت با احداث تونل انتقال آب تهرانکرج و جلوگیری از خشکشدن ۲۵ کیلومتر از رودخانۀ حفاظتشدۀ کرج در آن زمان و مطالبۀ جدی حقابۀ محیطزیست و مخالفت با احداث جادۀ اتصال طالقان به تنکابن از منطقۀ حفاظتشدۀ البرز مرکزی، آنهم در شرایطی که بین سالهای ۸۹ تا ۹۱ جو سیاسی کاملاً علیه محیطزیست بود. البته تمامی اینها متکی به پشتوانۀ کارشناسی ادارات محیطزیست و باور به قانونمحوری و پافشاری مقتدرانه بر موضوعات بود که نشان میدهد الزاماً شخصیتهای سیاسی نیستند که میتوانند چانهزنی را پیش ببرند.
به نظر من، زمان آن فرارسیده که برای مدیریت این سازمان تخصصی حاکمیتی، یکبار هم نگاهی به داخل مجموعه شود و از ظرفیت مدیران داخلی آن استفاده شود؛ مدیرانی که گرچه ممکن است آن سابقۀ سیاسی را نداشته باشند، ولی بهدلیل رشد سلسلهمراتبی در این مجموعه و اشراف به زیروبم مشکلات و چالشها و آشنایی نزدیکتر با نیروها، میتوانند با همگرایی در داخل و تعامل مؤثر با نهادهای مردمی و فعالان محیطزیست، در یک فرآیند سازنده و معادلۀ بردبرد با سازمانها و دستگاههایی که هریک بهنوعی در موضوع محیطزیست دخیلاند، توسعۀ پایدار را جلو ببرند.
نیمی از جامعه زنان هستند، بااینحال ورود آنها به برخی کارها دشوار و با محدودیتهایی مواجه است. اگر رئیس سازمان حفاظت محیطزیست شوید، چه اقدامی برای حضور فعالتر زنان در محیطزیست و محیط طبیعی خواهید داشت؟
رویکرد من در طول دوران کاری، همواره پرهیز از نگاه جنسیتی بوده و در مقابل معتقدم تمرکز خود را باید بر شایستگی و تخصص افراد قرار دهیم. بااینحال، باید بگویم بهعنوان یک زن که از ردههای پایین شروع کردم، سختیهای زیادی کشیدم؛ سختیهایی که شاید برای مردان در فضاهای کاری وجود نداشت. خوشبختانه ما خانمهای زیادی را در سازمان حفاظت محیطزیست داریم که توان و تخصص کافی را برای ارتقاء رتبه دارند. بنابراین چنانچه رئیس سازمان حفاظت محیطزیست شوم، از تمام ظرفیتهای این سازمان چه زن و چه مرد بهره میگیرم. در حوزۀ محیطزیست انسانی در ستاد و چه صف، زنان همواره حضور پررنگی داشتهاند؛ چه در حوزۀ آزمایشگاهها، نمونهبرداریها و پایشها، آلودگی هوا، پسماند، تغییر اقلیم و چه در جلسات تصمیمسازی و تصمیمگیری، در حوزۀ آموزش و مشارکتهای مردمی محیطزیست هم همینطور حضور زنان بسیار پررنگ بوده است. در عرصۀ محیط طبیعی هم البته زنان پرتلاش و شاخصی را داریم. شاید زنان نتوانند در تعقیبوگریز متخلفان و شکارچیان نقش ایفا کنند، ولی در امور کارشناسی، کارهای میدانی، سرشماری، پژوهش و ارتباط با حیاتوحش فعال هستند و انتظار بر این است که این توان افزایش پیدا کند.
سالهاست که ما با مسائل امنیتیکردن مقولۀ محیطزیست مواجهیم و همین موضوع باعث شده نهتنها کارشناسان حیاتوحش در فعالیتشان با چالشهای جدی مواجه باشند، بلکه در حوزههایی مانند آب و …هم فعالان محیطزیست و کنشگران با مشکلات و مسائل مختلف دستوپنجه نرم میکنند. شما برنامهای دارید که بتواند از این حوزه امنیتیزدایی کند؟
اصل پنجاه قانون اساسی، حفظ محیطزیست را وظیفهای عمومی تلقی کرده؛ برایناساس برای حفظ محیطزیست، حتما میبایست مشارکت مردم وجود داشته باشد. من برای امنیتزدایی در این حوزه تمام تلاشم را خواهم کرد. ما برای مردمیکردن موضوعات محیطزیستی، حتماً و حتماً به همکاری تشکلهای مردمنهاد و مشارکت فعالان محیطزیست نیاز داریم و برای فراگیرشدن مقولۀ حفاظت و کنشگری محیطزیست، باید از نگاههای امنیتی به این حوزه گذر کنیم. من با اعتقاد به نگاه مشارکتی و همکاری نزدیکی که در دوران مسئولیتم با کانونهای محیطزیستی در سراهای محلات مناطق ۲۲گانۀ شهر تهران داشتم، یکی از محورهای مهم برنامهام را رفع موانع مشارکت جوامع مدنی و محلی در محیطزیست و حمایت و تقویت سازمانهای مردمنهاد و حضور بخش غیردولتی در کمیتههای تصمیمسازی و تصمیمگیری قرار دادهام.
ممکن است شما به مشارکت اعتقاد داشته باشید، اما تشکلها همچنان برای دوربینگذاری برای پایش مناطق مشکل داشته باشند، زیرا سایر نهادها به آنها اجازۀ چنین فعالیتی را نمیدهند. در این موارد چه میکنید؟
در این زمینه بایستی پیگیری جدی از نهادهای امنیتی صورت بگیرد. بسیاری از سوءبرداشتها بهواسطۀ عدم ارتباط مؤثر و عدم شناخت از شرح وظایف و تکالیف قانونی سازمان شکل میگیرد؛ اینکه حوزۀ محیط طبیعی چندان که باید شناخته شده نیست و بسیاری دربارۀ ضرورت و اهمیت این پایشها اطلاعی ندارند.
دربارۀ تراریختهها دیدگاه شما چیست؟
یکی از سطوح تنوعزیستی که نیاز به محافظت دارد، «ژن» است. محصولات دستکاری ژنتیکی قانون ملی و پروتکل ایمنی زیستی «کارتاهنا» را دارند که چارچوبهایی را مشخص کرده است و برهمیناساس نیز کارگروه ایمنی زیستی تعریف شده است. اصل احتیاط پذیری در این موضوع با انجام ارزیابی برای محصولات از حیث سلامت و محیطزیست حائز اهمیت است؛ البته که ترجیح این است که طبیعت با ژنهای دستکاریشده آلوده نشود.
برخی معتقدند شما بهواسطۀ بیماری سختی که از سر گذراندهاید ممکن است توان مدیریت سازمان را نداشته باشید، نظر شما چیست؟
طرح این سؤال عجیب و ناراحتکننده است. بله؛ من به بیماری سرطان دچار شدم و درمان سختی را پشتسر گذاشتم، ولی درحالحاضر جز چکاپهای دورهای، مشکلی از نظر جسمی ندارم. این پرسش مانند این است که شما به فردی که دچار یک بیماری مزمن است مانند دیابت یا بیماری قلبی یا خودایمنی، بگویید چون بیماری دارید پس توان مدیریت ندارید؛ چون ممکن است به هر دلیل بیماری شما تشدید شود یا عود کند و از پس مدیریت بر نیایید. چه کسی از فردای خود خبر دارد و میتواند با اطمینان بگوید برای سلامتی و حیاتش چه اتفاقی میافتد؟ این برچسب به نظر من غیرمنصفانه و تا حدی بیرحمانه است.
برچسب ها:
آلودگی هوا، پارک ملی گلستان، پزشکیان، تغییر اقلیم، حفاظت مشارکتی، محیط طبیعی، محیطزیست، مدیریت پسماند، نهادهای مدنی
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
وب گردی
- آشنایی با بهترین موسسات انجام پایاننامه مقاطع ارشد و دکتری در تهران
- تاثیر انتخاب ناودانی آهنی مناسب بر استحکام و پایداری سازهها
- قانون جدید اجاره ۱۴۰۳
- درایر کمپرسور چیست ؟ نحوه عملکرد و وظیفه آن
- با طراحی سایت مشتریان رقیب خود را بدزدید!
- بیماری هاشیموتو چیست؟ علائم و راهکارهای درمان
- نورپردازی کابینت آشپزخانه چه تاثیری بر روحیه افراد دارد؟
- سفر به پوکت بهترین مقصد گرمسیری آسیا با تور تایلند آرزوی سفر
- بورس شمش گلدن ارت ( خانی )
- مقایسه گچبری پیش ساخته پلی یورتان و گچبری پیش ساخته پلی استایرن بیشتر
بیشترین نظر کاربران
![«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام](https://payamema.ir/pubfiles/2024/06/کتاب-چرا-شما-را-نمیگیرن.jpg)
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
آشکارشدن گورهای ماقبلتاریخ هنگام ساخت بزرگراه
3
«بمو» را تکهتکه کردند
4
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
5
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
دیدگاهتان را بنویسید