سایت خبری پیام ما آنلاین | شبه علم، آفت جدید حیات وحش ایران

پاسخ «محمد‌صادق فرهادی‌نیا» به جوابیه «ایمان معماریان» و «علی عمارلویی» درباره پروژه تکثیر در حفاظت یوز

شبه علم، آفت جدید حیات وحش ایران

فرهادی‌نیا: متاسفانه نه تنها در جوابیه این عزیزان، مدرکی برای ادعاهای پیشین ارائه نشد، بلکه از من طلب مدرک کردند





شبه علم، آفت جدید حیات وحش ایران

۲۲ مرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰

|پیام ما| انتشار گفت‌وگوهای «پیام ما» با برخی از کارشناسان و فعالان حوزه حیات وحش موجب واکنش‌هایی از سایر فعالان و کارشناسان برانگیخت. پیش از این بنا به وظیفه حرفه‌ای‌مان جوابیه ایمان معماریان و علی عمارلویی را در واکنش به گفت‌وگوهای بهرنگ اکرامی و محمدصادق فرهادی‌نیا منتشر کردیم. اکنون محمد‌صادق فرهادی‌نیا پژوهشگر جانورشناسی دانشگاه آکسفورد در پاسخ به نقد معماریان و عمارلویی متنی را به «پیام ما» ارسال کرده که آن را بدون دخل و تصرف منتشر می‌کنیم.

 

سال‌ها بود که همه علاقه‌مندان به طبیعت امیدوار بودند «علم» مبنای قضاوت‌ها و اقدامات ما برای حفظ طبیعت قرار گیرد. علی‌رغم توسعه دانشگاه‌هایی که در رشته‌های مرتبط با حفظ طبیعت به تربیت دانشجو می‌پردازند، متاسفانه، برخلاف انتظار، مشکل جدیدی برای حیات وحش ایران متولد شده است: «شبه علم».
«شبه علم» چیست؟ به زبان ساده، یعنی آنکه مطلبی به عنوان علم بیان شود، ولی بدون ارائه سند و مدرک یا بدون شفافیت درباره روش مطالعه. به زبان دیگر، شبه علم مجموعه ای از «اظهارنظرها و عقایدی» است که مدعی علمی و مستند بودن هستند، درحالی‌که با روش‌های علمی همخوانی ندارند. ما امروزه در هر زمینه‌ای که به مدیریت حیات وحش مربوط می‌شود، حجم گسترده‌ای از «شبه علم» را می‌بینیم. مثلا اینکه ادعا می‌شود که «اگر جمعیت سگ‌های ولگرد از اطراف شهرها جمع‌آوری شود، از فردا گرگ و شغال به شهرها هجوم می‌آورند.» یا مثلا اینکه با «ایجاد قرق‌های خصوصی (مناطقی که با هدف بهره‌برداری توسط گروه‌های غیردولتی مانند مردم محلی مدیریت می‌شوند)، حیات وحش به سمت آنها رفته و به اصطلاح در تله قرق می‌افتند.»

نقد گفتار و دیدگاه‌ها معمولا خوشایند نیست و واکنش افراد نقدشونده کاملا قابل انتظار است. ولی تفسیر نقد فنی در فضای اینکه کسی می‌خواهد ما را به‌خاطر منافع فردی و براساس خصومت و دشمنی نقد کند، متاسفانه یکی از نشانه‌های حرکت در مسیر شبه علم است

اینها همه گزاره‌هایی است که هیچ‌گاه آزمون نشده، عمدتا دیدگاه‌ها و اظهارنظرهای شخصی است و سند و مدرکی هم برای آنها ارائه نشده است. شبه علم یک مشکل دیگر هم دارد، آن‌ است که از عموم انتظار دارد برای نقض این اظهارات، سند و مدرک بیاورد، در حالیکه ارائه سند و مدرک وظیفه مدعی است، نه شنوندگان.
برای شبه علم، ویژگی های مختلفی شمرده شده که در اینجا به 4 مورد آنها اشاره می‌کنم:
اول، شبه علم به‌جای اتکا بر یافته‌های علمی، بر تجربیات فردی و مشاهدات اتفاقی تکیه دارد، مثلا عبارت «من خودم با چشمان خودم دیدم» عبارتی رایج در این فضاست.
دوم، تجربیات مربوطه قابل تکرار یا reproducible نیستند تا دیگران هم بتوانند صحت نتیجه‌گیری‌ها را به صورت مستقل بسنجند.
سوم، اصحاب شبه علم عموما معتقدند که دشمنان زیادی دارند که همواره به‌خاطر منافع شخصی خودشان در حال توطئه هستند. آنها همیشه تصور می‌کنند دستان پشت‌پرده و بودجه‌های عظیمی پشت صحنه هستند تا آنها و اظهارنظرهایشان را تخریب کند.
چهارم، شبه علم به‌جای سردر آوردن از مجلات علمی با داوری مناسب، از مجلات غیرعلمی، گاهی زرد و حتی شبکه‌های اجتماعی سر در می‌آورند.
در مورخ 6 مرداد 1401، مطلبی به قلم آقایان علی عمارلویی و ایمان معماریان منتشر شد که نسبت به سخنان قبلی بنده واکنش نشان داده بودند. محوریت این اختلاف دیدگاه ما، تکثیر یوز در اسارت، هم درباره لزوم آن و هم درباره چگونگی آن بود.
اما این اختلاف دیدگاه از کجا شروع شد؟ در سال‌های گذشته، چندین اظهارنظر از سوی دوستان، به‌خصوص آقای ایمان معماریان در مخالفت با تکثیر یوز در اسارت در رسانه‌ها بیان شده است. مثلا «جفتگیری یوز در اسارت اساسا هیچ موفقیتی محسوب نشده، چون قبلا یوزهایی که در پارک پردیسان نگهداری می‌شده‌اند، جفتگیری کرده‌اند»، «در هیچ جایی در دنیا، مرکز تکثیر در اسارت جانوران در زیستگاه آنها ایجاد نمی‌شود»، «ایجاد مرکز تکثیر در اسارت در توران، باعث آسیب به حفاظت منطقه و مزاحمت برای جمعیت یوزهای وحشی شده است»، «دلبر، ماده یوزی که قبلا در پارک پردیسان نگهداری می‌شده است، تنها به‌خاطر مداخلات گستره و تهاجمی دامپزشکی زنده مانده است»، «فیروز، یوزی که برای تکثیر در اسارت در توران زنده گیری شد، تنها نر باروری بود که در توران زندگی می‌کرد» و…
من در مصاحبه با روزنامه «پیام ما» در مورخ ۱۴ تیرماه سال ۱۴۰۱، تمامی این ادعاها را از منظر دیدگاه مدیریت حیات وحش مورد نقد و بررسی قرار دادم و خواستار ارائه مدارک برای ادعاهای پیشین این عزیزان شدم. متاسفانه نه تنها در جوابیه این عزیزان، مدرکی برای ادعاهای پیشین ارائه نشد، بلکه از من طلب مدرک کردند، در حالی که ادعای جدیدی طرح نکرده‌ام و تنها ادعاهای پیشین مطرح شده را مورد نقد قرار دادم.
مصاحبه‌ام باعث واکنش این دوستان و انتشار جوابیه‌ای در مورخ 6 مرداد 1401 شد که من علاقه‌مندم از دیدگاه شبه علم آنها را نقد کنم.
اول، نمی‌توان چنین ادعاهای بزرگی را صرفا بر پایه تجربیات فردی و مشاهدات اتفاقی بیان کرد، مثلا اینکه بگوییم «من خودم با چشمان خودم دیدم که دلبر و کوشکی جفتگیری کرده‌اند.» چنین ادعایی را تبدیل به سند نمی‌کند.
دوم، هر اظهارنظری نیازمند شفافیت در روش کار و تفسیر یافته‌هاست تا دیگران هم بتوانند صحت نتیجه‌گیری‌ها را به صورت مستقل بسنجند. ملاک درستی چیزی، گفته شدن توسط فلان آقا یا خانم نیست، بلکه وجود اسناد و مدارک و شفافیت در مسیر کار است وگرنه ما را به شبه علم سوق خواهد داد.
سوم، نقد گفتار و دیدگاه‌ها معمولا خوشایند نیست و واکنش افراد نقدشونده کاملا قابل انتظار است. ولی تفسیر نقد فنی در فضای اینکه کسی می‌خواهد ما را به‌خاطر منافع فردی و براساس خصومت و دشمنی نقد کند، متاسفانه یکی از نشانه‌های حرکت در مسیر شبه علم است.
چهارم، در مصاحبه‌ام، فقط دیدگاه‌ها و اظهارنظرهای مطرح شده دوستان را نقد کردم، ولی این وظیفه آن دوستان است که هر ادعای خود را همراه با سند و مدرک ارائه کنند، نه آنکه بقیه سند و مدرک برای رد یا تاید ادعاهای فرد مدعی ارائه کنند، چه اثبات ادعا بر عهده مدعی است.
بسیاری از اختلافات براساس «علم» شکل نمی‌گیرد، چون علم این ویژگی شگفت‌انگیز را دارد که افراد مختلف می‌توانند با بررسی روش کار، داده‌ها و نتیجه‌گیری‌ها، نسبت به درستی آن گزاره اطمینان حاصل کنند. مشکل زمانی است که ما عقاید، اظهارنظرها و علایق خودمان را با لباس علم به جامعه عرضه می‌کنیم، درحالی‌که نه سندی ارائه شده، نه قابل تکرار است و نه قابل سنجش و آزمون. اینجاست که چه بدانیم و چه ندانیم، ما در آغوش «شبه علم» افتاده‌ایم. اتکا به شبه علم فقط بر دامنه اختلافات خواهد افزود و هیچ وقت به یک راه حل مشترک میان دیدگاه‌های مختلف نخواهد رسید.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *