گذشته پردیسان، تکثیر در اسارت یوز و شبهاتی درباره انتساب ناصحیح تخصصی در گفتوگوی صریح با دکتر ایمان معماریان
پردیسان ایراد دارد میشود جای بهتری درست کرد
من به هیچ عنوان هیچجا نگفتم که نظر من نظر IUCN است و این را در پاسخ به ایمیل خود IUCN هم در این مورد گفتهام
۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰
شاید ایمان معماریان بیشتر از همه چیز به واسطه حضور در مرکز بازپروری یوز آسیایی در پردیسان و تجربه کار با بوزپلنگهای در اسارت ایرانی شناخته شده باشد. این حضور او را به باتجربهترین دامپزشک ایرانی درباره یوزپلنگ و پای ثابت بحثهای همیشگی درباره یوزپلنگ تبدیل کرده است. در خلال مصاحبه وقتی در مورد نکته نوشته شده در یک کتاب راهنمایی تخصصی دامپزشکی به او میگوییم بله درست است، اینطور نوشته شده، مکثی میکند و میگوید؛ در بقیه موارد هم حق با من است، شک نکنید. با این وجود عملکرد او خالی از ابهام نیست. ما تلاش کردیم در این گفتوگو تا جای ممکن این شبهات و ایرادها را به بحث بگذاریم، حتی در مواردی نظر دیگر متخصصان را هم جویا شویم.
آقای دکتر، شما چه مدت در پردیسان مشغول به کار بودید و سمت شما در پردیسان چه بوده است؟
اولین بار سال 86 در زمان دانشجویی و دوره مسئولیت آقای دکتر منتظمی برای درمان آبسه دندان یک لینکس (لینکس اوراسیایی یا وشق با نام علمی Lynx lynx) آنجا رفتم. بعد سال 88 یا 89 رفتم پردیسان، زمانی که پیمانکار وقت حتی برای تامین غذا مشکل داشت و در فیسبوک فراخوان دادیم برای این موضوع. بعد من به آفریقا رفتم و دوباره سال 1391 به کلینیک بازپروری پردیسان آمدم و به پیمانکار جدید برای کارهایش کمک کردم. پس از جلسات متعدد، با کارشناسان در سال 1393 در مورد انتقال یوزها به پردیسان، از من کمک خواسته شد. از این مرحله به بعد من به صورت داوطلبانه به جریان نگهداری آنها کمک میکردم تا دوسال قبل از انتقال یوزها به توران که من اجازه ورود به پردیسان را نداشتم.
من «اسمیتسونین» را با پردیسان مقایسه نکردم، پردیسان ایرادات بسیار زیادی دارد. اصلا ایراد جانمایی هم دارد، جای دیگری نزدیک به امکانات میشود برای آنها فراهم کنیم
سمت شما در پردیسان چه بود؟
فقط کمک میکرد، نه هیچ وقت قراردادی داشتم و نه سمت رسمی، فقط زمانی که به من اجازه بیهوشی و معاینه و درمان میدادند حضور داشتم.
آیا اطلاعات و گزارش رسمی از دوره حضور شما در پردیسان درباره مسائل دامپزشکی منتشر شده است؟
گروه مشاوران پردیسان که مسئولیت داشت از طرف سازمان، یک کتابچه چندین صفحهای از کارهایی که من انجام دادم به سازمان دادند. گزارشهای معاینات بالینی و وضعیت یوزها و الگوی رفتاری در فرمهای مخصوص جداگانه که درست کرده بودم به صورت روزانه پر شده و همراه نمودارهای اکسل به دفتر حیاتوحش سازمان ارسال میشد.
به طور مشخص، گزارشی وجود دارد که بگوید چه تعداد حیوان بزرگجثه وارد پروسه بازپروری شدند، چه اتفاقی برای آنها افتاد؟
این مربوط به بخش دیگر پردیسان است و از زمانی که یوزپلنگها آمدند، من فقط در شرایط خاص در آن بخش کمک میکردم و آن قسمت خودش دامپزشک داشت. البته مرکز بازپروری که هیچ وقت مرکز بازپروری درستی هم نبود یک دفترچه داشت و همه ورود و خروجها در آن ثبت و به سازمان تحویل داده میشد.
شما در مناظره با آقای دکتر محبی (مدیر بیمارستان دامپزشکی تهران)گفتهاید که 17 مقاله درباره این سه یوزپلنگ (کوشکی، دلبر و ایران) در ژورنالهای علمی منتشر شده است.
بله، حداقل 3 پایان نامه دانشجویی است که در دسترس است. از آن پایان نامهها مقالاتی در مجلات داخلی و خارجی مرتبط با دامپزشکی منتشر شده است. بخشی دیگر هم کارهای خود من است مثل گزارشی که درباره تشخیص رادیولوژی مشکلات رحمی و گزارش دیگری که درباره تشخیص آسکاریس در کوشکی است. یکی دیگر هم درباره روش غیر تهاجمی لقاح مصنوعی و اسپرم گیری از یوزپلنگها است که در کنگره EAZWA (انجمن اروپایی دامپزشکان باغ وحش و حیات وحش) در سوئد به صورت پوستر و سخنرانی ارائه شد.
ممکن است عناوین این مقالات را پس از پایان گفتوگو برای ما بفرستید؟
حتما. (آقای دکتر معماریان 3 عنوان مقاله در اختیار ما گذاشتند که همگی مرتبط به گزارشهای ارائه شده در کنفرانسها هستند. همچنین 3عنوان پایاننامه که از آنها 3 مقاله در مجلات داخلی و یک مقاله در مجلات خارجی منتشر شده است.)
هرچند این موضوع صرفا به شما مرتبط نیست، اما بخشی از اتفاقات پردیسان خیلی شفاف نیست. اما در معدود مواردی که دخالت بیرونی رخ داد، اشتباهاتی مشخص شد، مثل مورد آرزو، پلنگ رودسر.
در مورد شفافسازی اگر گزارشی منتشر شده همه را من منتشر کردهام نه کس دیگری. چون روال کار سازمان محیطزیست وعلاقه آنها اینطور بود که گزارشها به آنها برسد و اگر دوست داشت منتشر بکند، درست مثل همین حالا که مشکل ساز هم هست.
در مورد پلنگ رودسر، ساعت یک یا دو شب بود که از گیلان تماس گرفتند که پلنگی پیدا شده که نمیتواند اندامهای خلفیاش (Hindlimb یا اندام عقبی به اندامهای لگنی مثل پاها گفته میشود) را حرکت دهد. من از طریق تلفن به آنها برای مقید سازی، بیهوشی، گرفتن و انتقال کمک و با دانشکده دامپزشکی برای کارهای درمانیاش هماهنگ کردم. پلنگ بیهوش به تهران رسید و معاینات عصبی برای حیوان ممکن نبود. در آن روز «روی برناردینیو» دامپزشک پرتغالی که مسئول پلنگ ایرانی در اتحادیه باغوحشهای اروپایی، در ایران بود. به دلیل عدم دسترسی به MRI مناسب که گزینه بهتری است، روی حیوان سیتی اسکن انجام شد. من، دامپزشک پرتغالی و رادیولوژیست در گزارش نوشتیم که به نظر میرسد حیوان دچار ضایعه نخاعی غیر قابل بازگشت شده و در این صورت باید یوتانایز شود. البته تلفنی به آقای دکتر مقدم گفتم که باید حیوان به هوش بیاید تا امکان معاینه عصبی باشد. روز بعد هنگام انتقال از باکس به جایگاه مشخص شد که حیوان پایش را تکان میدهد و به همین دلیل آقای دکتر دهقان که آنجا حضور داشتند ( متخصص جراحی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران) از یک مرکزتحقیقاتی وقت MRI گرفتند. اینها را گفتم که بدانید من به تنهایی تصمیمی نگرفتم. اما همان زمان حیوان به بیمارستان خصوصی منتقل و جراحی بحث برانگیزی شد. روز بعد من به خبرگزاری مهر گفتم که تشخیص دیروز من با شرایط بالینی درست نیست و عذرخواهی هم کردم. ولی بعد هم رهاسازی اشتباه رخ داد و حیوان کشته شد.
اینکه این اسپرمها از بین رفته بسیار زشت است، آنها سرمایه ملی و جهانی برای یوزپلنگ بودند و البته ما اجازه ذخیرهسازی تخمک دلبر را پیدا نکردیم
شما پردیسان را جای مناسبی برای تکثیر در اسارت معرفی میکنید اما آنچه به عنوان نقاط برتری پردیسان میگویید، بیشتر تمهیدات ناموفق است است تا دستآورد؛ جایی که صرفا دو تا حیوان را زنده نگه داشتهاید و البته یکی از آنها تا آستانه مرگ رفته است. یک سری اسپرم هم گرفته شده که ظاهرا از بین رفته است.
این که چرا پردیسان از توران بهتر بوده و هنوز هم بهتر است مشخص شده است؛ دسترسی به متخصصان و امکانات در پردیسان از همه جاهای دیگر بیشتر است. این به دلیل محدودیتهای سازمان محیطزیست است که وسایل دامپزشکی تهیه نمیکند. در توران برای یک شرایطی که مشخص نیست اورژانسی بوده یا نه امکانات پایه جراحی وجود نداشته است. حتی به بعدش مثلا موضوعاتی مثل شیر و شیشه هم فکر نشده بوده و آنتن موبایل هم ندارد. دستاوردهای پردیسان هم به دلیل استفاده از متخصصان بوده نه خود پردیسان. شاید جفتگیری کوشکی و دلبر دستآورد مهمی نباشد، اما به هر حال زنده نگه داشتن دلبر بعد از سقط جنین با وجود عفونت رحمی و حفظ کردن رحم و تخمدانش، دستآورد مهمی است. اینکه از کوشکی 3 نوبت و از دو تا یوزپلنگ نر دیگر اسپرم ذخیره شده دستآورد بزرگی است. اینکه این اسپرمها از بین رفته بسیار زشت است، آنها سرمایه ملی و جهانی برای یوزپلنگ بودند و البته ما اجازه ذخیرهسازی تخمک دلبر را پیدا نکردیم.
در اینکه در توران امکانات کافی نبوده و اشتباهات اساسی رخ داده تردیدی نیست. اما مسئله انتخاب محل سایت تکثیر تک عاملی (امکانات دامپزشکی) نیست. در پردیسان مسئله سر و صدا، آلودگی هوا و حضور تعداد بالای سگ و گربه ولگرد وجود دارد. موضوع پر اهمیت شبیهسازی شرایط زیستگاه طبیعی هم مطرح است. بهتر نیست به توجه به این مسائل و مسئله استرس مزمن در اسارت محض که مطالعاتی درباره آن وجود دارد، به برطرف کردن نقاط ضعف توران فکر کنیم تا بازگرداند یوزها به پردیسان؟
شما جای دیگری را در دنیا سراغ دارید که مرکز تکثیر در اسارت وسط زیستگاه باشد
در آفریقای جنوبی هست.
آنجا مراکز تکثیر نیمه اسارت هستند
ظاهرا توران هم بنا است که چنین نقشی داشته باشد.
ببینید، وقتی صحبت از تکثیر در اسارت است، یعنی باید کاملا حیوان تحت مدیریت باشد. مواردی که در مورد استرس مزمن اشاره کردید و صحیح است، نیازمند توضیح است. یوزپلنگهایی که از طبیعت به اسارت گرفته میشوند، سطح استرسی بالایی دارند. مقایسه رفتار دلبر و فیروز مشخص کننده این تفاوت است. در مورد یوزپلنگی که دستی بزرگ میشود، انسان دیگر استرس مزمن نیست و برایش کاهش دهنده استرس هم هست. مثلا در CCF از آدمهایی که این یوزها به آنها علاقهمند هستند به عنوان بهبود دهند شرایط حیوان استفاده میکنند. ما الان در این موضوع دو اسارت را با طبیعت مقایسه نمیکنیم، اسارت را با اسارت مقایسه میکنیم.
اما مسئله فقط فرد تیمارگر نیست. در مقاله دیگری به نقش عوامل محیطی در تولید مثل گونهها در اسارت اشاره شده است. شما معمولا اسمیتسونین را با پردیسان مقایسه میکنید. کل پارک پردیسان 270 هکتار و در وسط شهر است، اما کمپوس 1030 هکتاری اسمیتسونین در خارج شهر فرانت رویال قرار دارد. به استناد یک ژورنال آرتیکل که ارجاعات بسیاری به آقای«کریگ سافو»، مسئول برنامه تکثیر در اسارت اسموتسونین دارد، شبیهسازی فرایند طبیعی جفتگیری و محیط زندگی مهمترین دلایل ایجاد تحول در برنامههای تکثیر در اسارت است. بر این اساس به نظر میرسد پردیسان ایرادات اساسی غیر قابل حل مثل مسئله جانمایی دارد.
من اسمیتسونین را با پردیسان مقایسه نکردم، پردیسان ایرادات بسیار زیادی دارد. اصلا ایراد جانمایی هم دارد، جای دیگری نزدیک به امکانات میشود برای آنها فراهم کنیم. فقط پردیسان را با همه ایراداتش با توران مقایسه میکنم. میگویم همین پردیسان پر از ایراد که اصلا هم قابل مقایسه با اسمیتسونین نیست از توران بهتر است.
یعنی اگر توران شرایط امکاناتش به خصوص از لحاظ دامپزشکی بهتر شود، جای بهتری است؟
توران وسط زیستگاه است و مناسب نیست.
در مورد گمان میکنم متخصصین حیاتوحش و اکولوژیستها باید نظر بدهند درست است؟
در مورد اینکه وسط زیستگاه باشد هم متخصصان حیاتوحش میتوانند نظر بدهند و هم دامپزشکان حیاتوحش.
خب دامپزشک دیگری مثل آقای دکتر پیتر کالدول که تجربه بسیاری در مورد تکثیر در اسارت یوز دارند، در مصاحبه با ما و درباره این مقایسه به صراحت گفتند که «من طرفدار پر و پا قرص توران هستم».
ممکن است آدمها نظرات متفاوتی داشته باشند. ایشان از آفریقای جنوبی میآید که ذهنیت در این جمله خلاصه میشود که «آینده حیات وحش در فنس کشی است»
حالا البته ذهنیت ایشان را ما نمیدانیم و البته جزئیات مهم است. مثلا فنس یک میلیون هکتاری شرایط کاملا طبیعی دارد. یا فنسی که فقط از یک سو به کشور آفریقای جنوبی محدود است و از طرف دیگر باز است در همین مناطق هم موفقیتهایی در باره یوز داشتهاند.
من درباره ذهنیت ایشان از مثبت دانستن فنس کشی حرف میزنم. ما در ایران باید ببینیم که میخواهیم فنسکشی کنیم یا نه. این را اکولوژیستها باید نظر بدهند.
اگر ادامه برنامه تکثیر به سوی شرایط نیمه اسارت برود چطور؟ چون به هرحال حداقل یک یوز نر نیاز داریم و فیروز تنها یوز نر ما است
تا اینجا که برنامهای وجود نداشته و امیدوارم در آینده برنامهای وجود داشته باشد. البته ما یک یوز نر دیگر (کوشکی) هم داریم که به عنوان مرده حسابش میکنیم و فقط فیروز نیست. البته اگر فیروز بدون مطالعه رها شود، ممکن است فیروزی که یک بار در طبیعت کشته شده است، واقعا این بار به شکل واقعی بمیرد.
اتفاقا ما این را هم آقای دکتر کالدول پرسیدیم و ایشان گفتن چنین سابقهای برای قدرت باروری در یوزهایی در این سن و سال ندیدهاند
احتمال خیلی خیلی کمی هست که کوشکی قدرت باروری به صورت طبیعی داشته باشد. ولی آخرین اسپرمی که از کوشکی گرفته شد، با توجه به مشکلات چاقی، کماکان بارور محسوب میشد و امکان استفاده از اسپرم حیوان بود. اما در این دو سال که متاسفانه معاینه هم نشدهاند.
با توجه به نکات گفته شده، اگر قرار بر نگهداری فیروز باشد، باز هم پردیسان از توران بهتر است؟
بله پردیسان بهتر از توران است. اما مسلما برای یک چنین طرحی اگر وجود دارد میشود شرایط بهتر و یا ایدهالی ایجاد کرد نه اینکه بین بد و بدتر انتخاب کرد. اگر نمیشود باید بین بد و بدتر انتخاب کرد که به نظر من بد، یعنی پردیسان بهتر است.
برگردیم به پردیسان؛ در زمانی که این یوزپلنگها زیر نظر شما بودند، آیا هم دلبر و هم ایران به دلیل مشکلات کلیوی داروی انا لاپریل دریافت میکردند؟
بله هردو طبق معاینات وآزمایشها نیاز به درمان داشتند.
در حال حاضر اما آخرین آزمایشهای ایران علیرغم قطع دارو نشان میدهد که مشکل کلیوی ندارد.
بله مشکل کلیوی میتواند کنترل شود و قرار نیست تا ابد دارو مصرف کند.
یعنی بعد قطع شد داروی ایران؟
تا موقعی که من بودم دو آزمایش انجام شد و در هردو نیاز بود مصرف کنند.
یک مسئله دیگر در مورد انالاپریل، تاثیر احتمالی این دارو بر سقط جنین است.
کجا همچین چیزی نوشته شده؟
مطالعهای در سال 2004 نشان میدهد مصرف داروهایی مثل انالاپریل در 3 ماهه نخست بارداری ریسک مشکلات جنینی در انسان را افزایش میدهد. یک سیستماتیک ریویو هم در سال 2020 انجام شده که شواهد قوی در این مورد تولید کرده است. در هندبوک دارویی پلامب که برای دامپزشکی است، ذیل مدخل انلاپریل در مورد استفاده در دوره حاملگی هشدار داده شده. ما به دکتر «فرناندو ناژرا» دامپزشک اسپانیایی باغ وحش سنت لوییز که متخصص دارو درمانی است ایمیل زدیم. نظر ایشان این بود که «هرچند شواهد مستقیم درباره یوزپلنگ نداریم، اما شواهد کافی در دیگر گونهها کافی است که نخواهیم از این دارو در مورد گونه در معرض انقراضی مثل یوزپلنگ آسیایی استفاده کنیم.» دکتر کالدول هم گفتند این دارو انتخاب مناسبی نیست و اگر یوزپلنگی مشکل کلیوی جدی دارد نباید باردار شود.
ایران مگر در دوره آبستنی مصرف میکرده؟
خیر در مورد دلبر، من از شما پرسیدم شما گفتید مصرف میکرده در دوره حضور در پردیسان.
دلبر به محض ورود به پردیسان جفتگیری کرد و حامله شد، یعنی همین که وارد پردیسان شدند و فرصتی برای تجویز دارو نبود. بعد از ماجری سقط جنین تازه ما متوجه مشکل کلیوی شدیم و برایش دارو تجویز کردیم. ( دلبر و کوشکی در تاریخ 9 و 10 آذر 93 وارد پردیسان شدند و بعد اعلام شد که در اسفند همان سال جفتگیری کردهاند)
آیا این دارو نمیتوانست باعث مشکل در بارداریهای احتمالی بعدی شود؟
خیر نمیتواند. دوزی که برای یوزپلنگها استفاده میشود دودهم میلی گرم به ازای هر کیلو وزن بدن در 24 ساعت است که باعث مشکلی نمیشود. این دارو برای مشکلات کلیوی آیبرین لینکس ها( لینکس ایبریایی با نام علمی Lynx pardinus) در اسپانیا و پرتغال که باعث از بین رفتن تعدادی از آنها شد، برای همیشه استفاده شده است. اینکه در دوره آبستنی در انسان توصیه به عدم استفاده از انلاپریل با دوزی که برای مشکلات قلبی استفاده میشود و با کاهش فشار خون عمومی همراه است، کاملا درست است. در مورد گربهسانان وحشی هم شروع کردنش در هنگام آبستنی درست نیست، اما ادامه دادنش در هنگام آبستنی برای مشکلات کلیوی به نفع و ضرش بستگی دارد و باید ریسکش سنجیده شود.
اما دو متخصص دیگر برخلاف این نظر داشتند، در منابع هم توصیههای منتناقضی شده است و توصیه مطلقی برای استفاده از این دارو نیست.
شما اگر به پلامب نگاه کنید در بخش دوز ضمن تعیین دوز نوشته شده برای درمان بیماریهای کلیوی در سگ. برای گربه هم نوشته، برای دفع پروتئین، فشار خون بالا و مشکل مزمن کلیوی.
اما در بخش ایمنی باروری در صفحه 1320 نوشته شده که داروی گتگوری C از نظر FDA، یعنی مصرف آن در طول 3 ماهه نخست بارداری انسان توصیه نمیشود. در توضیح هم نوشته شده که مطالعات حیوانی اثرات جانبی شدید بر جنین گزارش شده اما شواهد انسانی کافی نیست.
دقت کنید نوشته شده در دوزهای بالا.
بله درست است، حق با شما است. اما موضوع احتیاط است
در بقیه موارد هم حق با من است، شک نکنید.
سوال بعدی درباره این گفته شما است که «اگر دو یوزپلنگ سابقه جفتگیری داشته باشند، شانس جفتگیری دوباره آنها 99.9 درصد است». آیا این عدد بر اساس مطالعه به دست آمده؟
این چیزی است که باغوحشها میگویند که سابقه جفتگیری شانس جفتگیری مجدد را بالا میبرد.
پس این عدد 99.9 درصد بر مبنای شواهدی نیست.
خیر شواهد مطالعهای و رفرنس علمی ندارد و تجربه باغوحش داران است.
اما شواهد منفرد که به صورت دقیق مطالعه نشدهاند، انکتود و فاقد اعتبار است
بله، اما چیز بدی نیست، یعنی ایران و فیروز شانس بالاتر جفتگیری دارند.
سوال بعدی در مورد توله آخر ایران است که برایش آنتی بیوتیک تجویز شده. شما این تجویز را انجام دادهاید؟
بعد از انتقال به تهران و وخیم شدن حالش از من کمک خواستند، من از تیم متخصصان دانشکده دامپزشکی کمک گرفتم و بر اساس نتایج آزمایش ورادیوگرافی به دامپزشک آنجا آقای باستانی توصیه کردم که از آنتی بیوتیک به دلیل مسدود شدن مجرای تنفسی فوقانی استفاده کنند. مشکلی که احتمالا متعاقب آلودگی به هرپس ویروس بروز کرده است. اگر درمانهای انجام شده نبود، توله سوم هم زنده نمانده بود.
دکتر کالدول گفتند که هیچ ایدهای ندارند که چرا بدون کشت ادرار و یا آزمایش خونی که نشانگر عفونت باشد، برای حیوان آنتیبیوتیک تجویز شده است.
خود آقای پیتر آنتی بیوتیک دوم را تجویز کردهاند. در آزمایش اول لفت شیفت (به افزایش تعداد گلبولهای سفید نابالغ درخون گفته میشود که متعاقب عفونت یا التهاب در بدن پدید میآید) وجود داشت و در گزارش رادیوگرافی مسدودیت مجرای تنفسی فوقانی احتمالا متعاقب هرپس ویروس گزارش شده بود. من همان زمان گزارش را برای آقای دکتر اکبری هم فرستادم.
دکتر کالدول همچنین گفتند که آنتی بیوتیک تجویز شده ( Lincospectin) ایجاد مسمومیت کلیوی میکند و انتخاب مناسبی نبوده است.
این نظر شخصی ایشان است. این کلاس آنتیبیوتیکها اگر با دوز بالا بعد از 5 روز استفاده شوند این اثر را دارند، اما استفاده یک یا دو بار با دوز پایین در این حیوانات امن است.
شما یعنی یک دوز تجویز کردید؟
بله و خیلی قبل از از آمدن دکتر پیتر، مصرفش قطع شده. قبل و بعدش هم آزمایش خون گرفته شده که نشان میدهد عملکرد کلیه حیوان کاملا نرمال است.
شما جایی در افیلیشن( انتساب) خودتان ذکر کردهاید که کارمند موسسه CCF (صندوق حفاظت از یوزپلنگ) بودهاید.زمان همکاری و سمت شما چه بوده است؟
من به عنوان دامپزشک ارشد 5 ماه برای آنجا کار کردم.
ما این موضوع را از خانم لورا مارکر (مدیر عامل CCF) از طریق ایمیل پرسیدیم و ایشان گفتند که دکتر معماریان قبلا به مدت 4 ماه در استخدام موسسه بوده و در حال حاضر مشاور داوطلب هستند. در حالی که شما در لایو وبسایت گلونی در 28 اردیبهشت به صراحت گفتید که کارمند خانم مارکر هستید.
من کارمند خانم مارکر بودم و الان با ایشان در ارتباط هستم.
اما شما میگویید الان کارمند ایشان هستم
حالا اگر زمان فعلش اشتباه است عذرخواهی میکنم، من کارمند ایشان بودم و با ایشان در ارتباط هستم.
در مورد دیگری شما در شبکههای اجتماعی ادعای مکتوب کردهاید که «مشاور ارشد دامپزشکی گروه متخصصان دامپزشکی گربهسانان در سازمان جهانی حفاظت از حیات وحش» هستید. این موضوع را هم ما از طریق ایمیل از IUCN پیگیری کردیم که اعلام کردند که اصلا چنین پوزیشنی در IUCN یا گروه متخصصان گربهسانان وجود ندارد.
این ترجمه اشتباهی بوده و من چون مدتی بود سر نزده بودم، تغییرش نداده بودم. اما من به هیچ عنوان هیچجا نگفتم که نظر من نظر IUCN است و این را در پاسخ به ایمیل خود IUCN هم در این مورد گفتهام.
مسئله اظهار نظر از طرف IUCN نیست، مسئله افیلیشن نامعتبر وجود دارد که شما به خودتان نسبت دادهاید. این که یک زمانی چنین ادعایی کردهاید را که رد نمیکنید؟
نه چنین ادعایی نیست، من اگر از من مشاوره خواستهاند ارائه کردهام.
مشاوره با دامپزشک ارشد تفاوت دارد. در پاسخ ایمیل ما فقط نوشته که شما فقط عضو SSC (کارگروه نجات گونهها) هستید و هیچ نقش رسمی ندارید.
این جمله بندی اشتباه شده است. اصلا دلیل اینکه قبول کردم با شما مصاحبه کنم توضیح همین مسئله بود چون IUCN از ایمیل شما مرا مطلع کرده بود. من هیچ وقتی افیلیشن کارمندی با IUCN نداشتهام و ندارم.
پس چیزی که شما نوشتهاید درست نبوده است؟
ترجمه اشتباهی است از چیزی که من نوشتهام، اما من اشتباه کردم که آن را گذاشتم و دوباره تاکید میکنم که من فقط عضوی هستم که اگر از من کمکی خواسته شود، کمک مشاورهای میکنم.
برچسب ها:
مطالب مرتبط
ظرف دو ماه گذشته ۴ کارگر در ۴ حادثه در معادن زغال سنگ کرمان جانباختهاند
مرگهای تکراری
گفتوگوی «پیام ما» با بستگان کارگران مفقودشدۀ معدن شازند اراک
نگاههای منتظر به معدن فروریخته
چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری با مشارکت ۴۰ درصدی برگزار شد
صدای جمهور آمد
در نشست علمی «خودکشی درمانگران: نگاهی بینرشتهای» صورت گرفت
واکاوی مسئلهٔ اقدام به خودکشی درمانگران
کارشناسان و مسئولان در مورد احتمال همیشگی فوران تفتان اتفاقنظر دارند
معمای آتشفشان «تفتان»
بارش برف و باران امروز ادامه دارد
۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه میکنند
انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان
گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوریهای نوین در صنایع خلاق
اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسبوکاری مردم و نوآوران
گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر میاندازند
مسافران قطار مرگ
دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد
چتر سیاه بر آسمان اهواز
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- محبوبترین تورهای ترکیه کدامند؟
- حداقل سرمایه برای واردات از دبی: آنچه باید بدانید
- چطور زودتر از همه از پیش فروش قطارها مطلع شویم؟
- چه کسانی نمی توانند مهاجرت کنند؟
- تفاوت رهگیری مالیاتی و کد مالیاتی چیست؟
- نوآوریهای جدید تتر در ارائه خدمات مالی دیجیتال
- عمر باتری آیفون 15 پرو مکس در مقابل سامسونگ اس 24 اولترا
- دوره mba و dba مرکز آموزش های آزاد دانشگاه تهران
- آینده واردات عروسک و اسباب بازی از چین به ایران، پیشبینی و ترندها
- قطار رجا؛ انتخابی امن و راحت برای سفرهای شما بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید