پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | باران‌خواهی با پا درمیانی عروس‌ها

«پیام ما» درباره آیین‌ها و نغمه‌های آب در مناطق مختلف ایران گزارش می‌دهد

باران‌خواهی با پا درمیانی عروس‌ها

هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی: 137 ترانه باران جمع آوری کرده‌ام غلامحسین غفاری، آوازخوان هزارگی: خدا دیگر بارانی را هم قبول نمی‌کند





باران‌خواهی با پا درمیانی عروس‌ها

۱ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۲۱

نوجوان که بود به وقت بی‌بارانی، همراه بقیه نوجوانان روستا در کوچه‌ها «بارانی» می‌خواند. بچه‌ها «چولی‌قزک» را سر چوب می‌بستند و با خود می‌بردند. «ابر سیاه مرمر، خود را کشیده یک بر، بارون بباره جر جر/ الله بده تو باران، به حرمت مزاران/ گلهای سرخ لاله، بام زر خاک مناله، از غم اووِ جاله/ گندم که سینه‌چاکه، یک گز به زر خاکه، از تشنگی هلاکه/ هم بزا و هم میشان، از تشنگی پریشان، حکم خدای ایشان/ بزغاله‌ها شیر مایه، چوپونا پنیر مایه، مالدار میش سیر مایه/ بزغاله کر کفتر، بغ می‌زنه سر پل، از غم شیر مادر/ الله بده تو باران، به حرمت مزاران.» یا می‌خواندند: «چولی‌قزک بارون کن/ ما رو ز غم بیرون کن.»

 

مردم به هوای بارانی، آرد و گندم یا پول را به بچه‌ها که غلامحسین هم جزوی از آنها بود، می‌دادند تا پیرزن و معتمد روستا فردا همه را تبدیل به آرد و سپس نان کند. غلامحسین غفاری خوب به یادش مانده است که روز بعد، پس از پختن و پخش کردن نان، میان اهالی روستا باران می‌بارید. او آوازخوان هزارگی از منطقه تربت جام است که حالا هم گاه بارانی را همراه با دوتار می‌خواند اما به «پیام ما» می‌گوید: «در گذشته هر بار این کار را انجام می‌دادیم خداوند باران می‌فرستاد چون در آن زمان آدم‌ها راستگو و حلال‌خور بودند اما به مرور زمان طوری شد که خدا دیگر بارانی را هم قبول نکرد.»

هوشنگ جاوید می‌گوید آیین ازدواج با قنات در بیشتر روستاهای کشور وجود داشته است: آب‌های آرام در فرهنگ و باور مردم بیشتر نقاط ایران حکم نرینه را دارد به همین خاطر زنی بیوه و ترجیحا سیده را طی آیین خاصی به عقد قنات در می‌آوردند. پیرزن پس از جشن عروسی به عنوان عروس آب در داخل رودخانه آب تنی می‌کرد و به قدری این آیین در باور مردم ریشه داشت که از فردای آن روز می‌گفتند آب زیاد شده است

سال 1381 علی شاه‌حاتمی فیلمی داستانی و نیمه‌مستند «کولی» را درباره «الله باران» و نواختن آن با دوتار ساخت که غلامعلی پورعطایی، استاد دوتار خراسان هم در آن حضور داشت. فیلم داستان روستای تلخک را روایت می‌کرد که با شکار چکاوک برکت از آن رفته بود و اهالی روستا برای بازگرداندن برکت و باران دنبال دوتاری معروف بودند تا الله باران را بنوازد. برخی این مراسم را آیین باران‌خواهی می‌نامند و ترانه‌اش را به عنوان ترانه باران معرفی می‌کنند. برخی هم با ورود ترانه آن به ادبیات سازی و آوازی جنوب خراسان از سه دهه پیش آن را مقام الله باران تلقی کرده‌اند اما مجتبی قیطاقی، پژوهشگر موسیقی نواحی خراسان معتقد است که الله باران یا بارانی مقام نیست و تنها مقامی که درباره آب و نه البته باران در خراسان وجود دارد «سومقامی» است که آن هم میان ترکمن‌صحرا و شمال خراسان مشترک است. او به «پیام ما» می‌گوید: «این مقام، سازی و بدون کلام و در توصیف مقام آب است و شاید بیشتر جنبه قدرشناسی از خداوند را داشته باشد. بعید نیست که این مقام از ترکمن صحرا به شمال خراسان مهمان شده باشد.» آنطور قیطاقی دیده و شنیده است این مقام را بخشی‌ها در زمان‌های خاص با دوتار می‌نوازند، مثلا زمانی که در مسیر قصه‌ای به آب یا چشمه‌ای می‌رسند و در واقع بخشی اگر مقام‌دان خوبی باشد در مسیر قصه چنین انتخاب‌هایی خواهد داشت. «سومقامی، مقام سنگین با فراز و نشیب متنوعی است که در کوک نوایی اجرا می‌شود. اوج و فرودهای خوبی به همراه توصیف آب دارد و شنونده را به فضایی دعوت می‌کند که در آن احساس لطیفی از دیدن آب چشمه و رودخانه به وجود می‌آید.» هوشنگ جاوید، دیگر پژوهشگر موسیقی نواحی که سابقه‌ای چهل ساله در حوزه پژوهش موسیقی نواحی ایران دارد، در گفت‌و‌گو با «پیام ما» این حرف‌ها را رد می‌کند. او معتقد است در موسیقی نواحی ایران هیچ مقامی درباره آب وجود ندارد و در تمام سال‌هایی که در این مورد پژوهش کرده در‌این‌باره نشنیده است: «درباره باران ترانه و آیین‌هایی به عنوان باران‌خواهی داریم اما مقامی درباره آب نداریم.»
چند قطعه موسیقی درباره آب و طبیعت
آنچه این پژوهشگر در موسیقی نواحی ایران درباره آب و طبیعت یافته است، خلاصه می‌شود در قطعاتی که از چند خنیاگر موسیقی نواحی شنیده است. «زِمُر» یکی از همین قطعات است که چند سال پیش مرحوم علی‌محمد بلوچ، از نوازندگان قیچک (سرود) در بلوچستان برای هوشنگ جاوید نواخته است. «زِمُر» یعنی حرکت آب. وقتی باد روی دریاچه شدت پیدا می‌کند و به آب برخورد می‌کند، موج‌های کوچک تولید و بعد به موج‌های بزرگ تبدیل می‌شود و آب به سمت ساحل حرکت می‌کند. «او حرکت موج‌های زیبا و قشنگ را با این آهنگ بی‌کلام تصویر می‌کرد.»
آهنگ بعدی از کردستان است که البته بیشتر درباره خوی وحشی‌گری آب رودخانه سیروان است. مرحوم قادر عبدالله‌زاده معروف به قالَه مَه‌رَه نوازنده شمشال و بزرگترین نی‌نواز کرد ساکن مهاباد آن را برای هوشنگ جاوید اجرا کرده است. اسم این آهنگ «سیروان آب بردی» است؛ یعنی آبِ سیروان را برد. سیروان رودخانه بزرگ مرزی کرمانشاه با عراق است که از ایران به عراق می‌رود و شدت آب این رودخانه در گذشته به‌قدری در بخش مرزی زیاد بوده است که آدم‌ها را با خود می‌برده است. «یک بار بچه‌ای در آب سیروان می‌افتد و مادر به هوای نجات بچه خود را به آب می‌اندازد ولی نمی‌تواند او را نجات دهد. این آهنگ برای فوت این بچه خوانده می‌شود. قالَه مَه‌رَه می‌گفت سال‌هاست کسی نمی‌تواند این آهنگ را بخواند ولی من آن را با ساز اجرا می‌کنم اگر چه این آهنگ هم ویژه آب نبوده است.»
او در میان طالشی‌های منطقه شمال، آهنگی را از پیرمردی لبک‌نواز به نام استاد جوادی شنیده که صدایش شبیه صدای آبشار است و ذهنیت فرد با شنیدن آن به سمت صدای آبشار می‌رود. «گفتند این آهنگ اسمی ندارد ولی در چوپانی آن را می‌زنیم. معلوم بود آن آهنگ را از صدای آبشار گرفته بودند.»

باران‌خواهی از آیین‌‌های قدیمی ایران است که در سال 2014 میلادی به ‌عنوان میراث ناملموس نامزد ثبت جهانی در یونسکو شد ولی همان زمان نمایندگان برخی کشورها مانند افغانستان، عراق و برخی کشورهای آفریقایی اعلام کردند که در کشور آنها هم آیین‌های باران‌خواهی به شکل‌های مختلف انجام می‌شود بنابراین باید پرونده به‌عنوان یک پرونده چندملیتی در فهرست میراث ناملموس جهانی ثبت شود

137 ترانه باران و آیین‌های همراه
آنطور که پیداست ترانه‌ها و موسیقی درباره باران و آب در کنار آیین‌های باران‌خواهی و هر کدام با کیفیت خاصی در مناطق مختلف ایران شکل گرفته است. هوشنگ جاوید تاکنون 137 ترانه درباره باران از مناطق مختلف ایران جمع‌آوری کرده ولی هنوز کتاب آن را چاپ نکرده است. ظاهرا به دنبال ناشری است که امتیاز کتاب را به صورت یکجا به او واگذار کند.
«هل‌هلونک» بختیاری‌ها یکی از همین ‌ترانه‌هاست: «هل هل هلونک/خدا بزن بارونک/ خدا بزن تو بارون/ سی دل گله دارون/ خدا بزن تو بارون/ ز راست غله دارون». البته همراه این ترانه، آیینی هم شبیه به الله باران اجرا می‌شد. «کوسه گلین» در میان ایل قشقایی به صورت نمایش آوازی اجرا می‌شود که یک طرف نقش کوسه را با گریم و لباس خاص دارد و می‌‌خواند: «کوسه گلینم، شاخ زرینم، بارون آوردم، شیرینی می‌خوام…» آدم‌های اطراف هم در جواب می‌خوانند: کوسه گلین چه می‌خواهد از خدا؟ باران می‌خواهد/ کاش خدا باران می‌داد و نذرم قبول می‌شد/ ببار باران تا سیل بیاید، ببار تا یتیم‌ها سیر شوند/ ببار بر جوزار فقیران، ببار بر جالیز پیرمردها/ کار خدا حساب و کتاب است، خواست کوسه سیلاب است. «کوسه گلین در بین اقوام ترک‌زبان در استان‌های آذربایجان، همدان، زنجان، اردبیل استان مرکزی حتی بخش‌هایی از گیلان، خراسان و گلستان که ترک‌نشین بودند وجود داشت. در جشنواره موسیقی آوازهای و آیین‌های کار هم که در سال 89 و 90 برگزار شد تفرشی‌ها به دو زبان فارسی و ترکی آن را می‌خواندند.»
او معتقد است که در دو منطقه ایران موسیقی باران وجود دارد که یکی در جنوب خراسان که آواز باران توسط استادان نواخته و خوانده می‌شود که مرحوم پورعطایی در فیلم «کولی» آن را اجرا کرد. دیگری در میان ترکمن‌هاست که باز همراه دوتار نواخته می‌شود. بخشی‌های قدیم مانند آراز مراد آرخی، نظرلی محجوبی و حتی محمد اسماعیل‌زاده معروف به دردی طریک گفته‌اند که مرحوم مخدوم‌قلی فراغی، شاعر بزرگ ترکمن شعری دراین‌باره داشت و زمانی که باران نمی‌آمد، آن شعر خوانده می‌شد. همین حالا هم خالد سعادتی از گنبد می‌تواند این ترانه را بخواند. در این ترانه از دوازده امام نام برده می‌شود و با توسل به آنها می‌گوید به حق پاکی ائمه اگر گناهی انجام دادیم ما را ببخش. این آهنگ را در اردیبهشت تا خرداد که به باران نیاز بود می‌زدند و می‌خواندند. مردم هم جمع می‌شدند، دعا می‌خواندند و بعد باران می‌آمد. «آراز مراد آرخی و نظرلی محجوبی هم به من می‌گفتند چه وقتی بچه بودند و این آهنگ اجرا شده و چه زمانی که خود آن را اجرا کرده‌اند باران آمده است. اینها ترانه‌های ویژه باران‌خواهی بوده‌اند که مردم بر اساس باورها و نیت‌های خاص آن را می‌خواندند اما باز هم مقام محسوب نمی‌شوند زیرا مقام اندازه‌های خاصی به صورت ملودیک و ریتمیک دارد و قطعه‌بندی و فراز و فرود آن باید مشخص باشد.»
آواز دیگری در میان زنان جنوب ایران وجود دارد که هوشنگ جاوید از آن با عنوان «گم بایه» نام می‌برد. «سال‌ها قبل در زمان خشکسالی در جنوب پلنگ‌ها به روستا حمله می‌کردند یک ترانه سرای قدیمی شعری در این باره سروده و به عنوان ترانه باران خواهی ورد زبان مردم شده است. «زنون بریم قبله دعا یوزپلنگ پیدا بُودن» انگار در این شعر باران را شکل یوزپلنگ می‌بینند.» این ترانه که از آثار ماندگار نصرک، ترانه سرا قدیمی هرمزگان است، یوزپلنگ نام دارد. محمد ذوالفقاری، پژوهشگر و شاعر جنوبی در کتاب «محله خاموشان» در این‌باره نوشته است: «در قحطسالی دهه بیست که وحوش تپه‌ها و کوهپایه‌های اطراف به شهر سرازیر می‌شوند، به کودکان هجوم می‌آورند، یوزپلنگ گرسنه به خانه‌ها شبیخون زده و کـودکان را می‌ربود. وحشت و اضطراب مردم، فقدان امنیت در شهر، جاده‌ها و روستاها، و در این میان فقر و تنگدستی بهانه می‌شود تا عده‌ای بر جاده‌ها و گردنه‌ها به کمین بنشینند و مسافران را چپاول کنند. نبود آسایش، امنیت با چه قدرت و زیبایی در ترانه یوزپلنگ تبلور پیدا می‌کند.»
باور قدیمی ازدواج با قنات
ازدواج با قنات، رودخانه یا چشمه یکی از آیین‌هایی که در زمان خشکسالی و کم شدن آب در روستاهای مختلف ایران برگزار می‌شد. بر اساس این آیین برای مقابله با خشکسالی، پیرزنی را به عقد قنات در می‌آوردند. مردم در برخی مناطق بر اساس نر یا ماده بودن آب قنات مراسم عروسی مرد یا زنی را با آن برگزار می‌کردند مثلا اگر آب قنات خروشان و تند بود آن را نر، و در صورتی که قنات، ملایم و هموار بود آن را ماده تصور می‌کردند. محمدابراهیم باستانی‌پاریزی در مجموعه مقالات «خاتون هفت‌قلعه» از آناهیتا و ازدواج با آب قنات در اصفهان نوشته و اعتمادالسلطنه از وجود این آیین در چهارمحال‌وبختیاری گفته است اما هوشنگ جاوید می‌گوید که این آیین خاص و شاد در بیشتر روستاهای کشور وجود داشته است. «آب‌های آرام در فرهنگ و باور مردم بیشتر نقاط ایران حکم نرینه را دارد به همین خاطر زنی بیوه و ترجیحا سیده را طی آیین خاصی به عقد قنات در می‌آوردند.» ظاهرا این کار بهانه‌ای برای کمک و رسیدگی به زندگی این زن به عنوان محرم آب روستا می‌شد، ضمن اینکه محترم‌تر می‌شد و هیچ کدام از اهالی روستا هم حق چپ نگاه کردن به او را نداشتند. پیرزن پس از جشن عروسی به عنوان عروس آب در داخل رودخانه آب تنی می‌کرد و به قدری این آیین در باور مردم ریشه داشت که از فردای آن روز می‌گفتند آب زیاد شده است.»
عروس‌ها نماد آب و مقابله با خشکسالی
باران‌خواهی از آیین‌‌های قدیمی ایران است که در سال 2014 میلادی به ‌عنوان میراث ناملموس نامزد ثبت جهانی در یونسکو شد ولی همان زمان نمایندگان برخی کشورها مانند افغانستان، عراق و برخی کشورهای آفریقایی اعلام کردند که در کشور آنها هم آیین‌های باران‌خواهی به شکل‌های مختلف انجام می‌شود بنابراین باید پرونده به‌عنوان یک پرونده چندملیتی در فهرست میراث ناملموس جهانی ثبت شود. «در آیین باران‌خواهی کوسه گلین (عروس کوسه) هم کوسه نرینه است و با عنوان عروس، آیین باران‌خواهی «بوکه بارانه» یعنی «عروس باران» را هم در کردستان داریم؛ آنها هم باران را نر تلقی می‌کنند.» بوکه بارانه در میان مردم مناطق کردنشین، نماد مقابله با خشکسالی و عروسکی برای نیایش جمعی بود و عموما با حضور کودکان و به‌خصوص دختربچه‌ها برگزار می‌شد. آنها عروسکی را با لباس محلی به شکل عروس در کوچه‌ها می‌گرداندند و به زبان محلی این ترانه را می‌خواندند: عروس باران آب می‌خواهد، آب را برای غلات می‌خواهد، تخم تازه مرغ را می‌خواهد، سنجاقک دختران دم بخت را می‌خواهد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *