پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | شمشیر اردشیر دوم هخامنشی؛ اصیل یا تقلبی

موزه خصوصی گتی ویلا آثاری را به نمایش گذاشته که باستان‌شناسان ایرانی درباره اصالت بعضی از آنها تردید دارند

شمشیر اردشیر دوم هخامنشی؛ اصیل یا تقلبی

این شمشیر در چه زمانی و چگونه به مجموعه مذکور راه یافته است؟ مشخص نیست





شمشیر اردشیر دوم هخامنشی؛ اصیل یا تقلبی

۲۴ فروردین ۱۴۰۱، ۱:۰۴

بنا بر اطلاعات منتشر شده در فضای مجازی در تاریخ 6 آوریل تا 8 اوت سال 2022 در ایالت کالیفرنیا و در شهر لس‌آنجلس در موزه خصوصی گتی ویلا نمایشگاهی از آثار ایران باستان و جهان کلاسیک افتتاح شد. در این نمایشگاه آثار جالب توجهی از ایران باستان از دوره هخامنشی تا دوره ساسانی برای نخستین بار به نمایش درآمد که در میان این آثار شمشیری طلایی منصوب به اردشیر اول هخامنشی به عنوان یک اثر منحصر به فرد خودنمایی می‌‌کند. اما فارغ از برنامه ارائه شده در این نمایشگاه و نمونه‌های ارائه شده از آثار تاریخی فرهنگی ایران و جهان باستان، نکات چندی در خصوص برخی از آثار و به ویژه خنجر طلایی منسوب به اردشیر اول هخامنشی و تعیین اصالت آن قابل طرح و بررسی است. هرچند در هفته‌‌ای که گذشت مطالب و موضوعات مختلفی از سوی محافل علمی‌‌و پژوهشگران مختلف ارائه شد، اما بررسی مجدد و ذکر برخی دیگر از موضوعات در این زمینه ضروری به نظر می‌‌رسد که به آن اشاره خواهیم کرد.

1-به‌طور دقیق مشخص نیست که این شمشیر در کجا و در کدام محوطه باستانی و در چه زمانی و توسط چه شخص یا اشخاصی کشف شده است. در چه زمانی و چگونه به مجموعه مذکور راه یافته است؟ چرا که مهم‌ترین موضوع و سوال در مواجهه با آثار تاریخی که خارج از بافتار باستان‌شناسی به دست ‌‌می‌آیند سوالات فوق بوده و چنانچه اطلاعات دقیقی در این خصوص وجود نداشته باشد نمی‌توان به صراحت در مورد اصالت و عدم اصالت این گروه از آثار اظهار نظر کرد. این گونه اطلاعات از جمله مهم‌ترین اطلاعات ارزشمند در ارتباط با این گونه آثار بوده که هر موزه و مجموعه‌‌ای باید در اختیار داشته باشد و باید به عنوان مهم‌ترین اسناد هویتی این گروه از آثار در موزه‌ها نگهداری شده و جهت پاسخگویی به پرسش‌های مطروحه محققان و پژوهشگران مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین یکی از مهم‌ترین مواردی که موزه فوق باید برای شفافیت موضوع در اختیار مخاطبین قرار دهد پاسخ به این پرسش‌ها است. به نظر ‌‌می‌رسد با توجه به نفاست خنجر موصوف و انتساب آن به یکی از شاهان هخامنشی باید این خنجر از یک محوطه باستانی و مطرح هخامنشی به دست آمده باشد. اما این محوطه کدام یک از محوطه‌های شناخته‌شده هخامنشی است؟ و اساسا آیا امکان کاوش‌های غیرمجاز در این گونه محوطه‌های مهم با توجه به حفاظت این محوطه‌ها، عملا امکان‌پذیر است؟ و یا شاید کاوشگران غیرمجاز آن را از محوطه‌‌ای ناشناخته به دست آورده‌اند؟ پاسخ چیست؟ نمی‌دانیم!
2-موضوع دیگری که ذهن هر پژوهشگری را به خود جلب می‌‌کند این است که نمی‌‌توان زمان کشف اثر مذکور را مربوط به سال‌ها یا دهه‌های اخیر دانست و قاعدتا باید زمان کشف آن را خیلی قدیمی‌تر از این دوره دانست و چنانچه این موضوع صحت داشته باشد سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا یابنده یا کاشف و یا موزه و مجموعه‌داری که آن را به تصاحب خود درآورده است ارائه و نمایش آن را مخفی نگاه داشته و پس از گذشت مدت زمان مدیدی آن را رونمایی کرده است. اثر مذکور دارای آنچنان ویژگی‌های هنری و تاریخی بالایی است که هر دارنده‌‌ای وسوسه می‌‌شود آن را هرچه سریع‌تر به محافل باستان‌شناسی و هنری ارائه کند. پس این همه تعلل برای نمایش آن در این سال‌ها به چه دلیلی بوده است. آیا مالک می‌‌خواسته حداقل مدت زمان سی ساله را سپری کرده باشد تا بتواند با موضوع مشمول زمان کردن، تملک خود بر اثر مذکور را حفظ کند، و احیانا خود را از اقدامات حقوقی کشور مبدا بر حذر کند. حقیقت ماجرا چیست؟ نمی‌‌دانیم!
3-نقوش روی غلاف خنجر بسیار متراکم است، به نحوی که هیچ فضای خالی روی آن وجود ندارد. نقوش «اسفنکس» در دو سوی درخت زندگی، ردیف شیر‌های غران در حال حرکت، نقش عقاب با بال‌های گشوده مشابه نمونه‌‌ای که از جنس لاجورد از این دوره وجود دارد، نقوش عقاب با بال‌های گشوده با سر عقاب و شیر به‌صورت مجزا یا محاط در درون یک دایره در سرتاسر غلاف دیده می‌‌شود، گویی هنرمند سعی کرده است از تمامی‌‌نقوش شناخته شده هخامنشی برای تزئین روکش غلاف استفاده کند، که به نظر می‌‌رسد استفاده از این حجم تزئینات کمی‌‌ غیرواقعی باشد و سازنده بیش از پیش سعی در نشان دادن اهمیت نقوش شناخته‌شده هخامنشی بر روی این اثر دارد، و به گونه‌‌ای تلاش دارد تا هخامنشی بودن و شاهانه بودن اثر را به بیننده القا کند. اغراق و تاکید بیش از حد بر نقوش شناخته‌شده هخامنشی، نکته‌‌ای است که کمتر در هنر شناخته‌شده هخامنشی با آن مواجه هستیم.
4-خط میخی حک شده در پشت غلاف، که گویی نام اردشیر دوم را نشان می‌‌دهد در مقایسه با سایر خطوط حک شده بر روی اشیای زرین و سیمین هخامنشی تفاوت داشته و خلاف سایر کتیبه‌ها برای نگارش آن از دقت و وسواس زیادی استفاده نشده است. چرا که کتیبه‌های دوره هخامنشی را می‌‌توان آغازگر هنر خوشنویسی در ایران باستان قلمداد کرد. معمولا کتیبه‌های این دوره در سطرهای منظم و حک میخ‌های یک‌دست و یک اندازه توسط هنرمند حجار و حکاک و قلم‌زن ارائه ‌‌شده است. و این موضوع با نوع ارائه کتیبه میخی در پشت غلاف این خنجر کاملا متفاوت و کمی ‌شک‌برانگیز است. هنرمندی که سعی کرده نقوش را به زیبایی هرچه تمام‌تر بر روی غلاف نشان دهد چرا به یک باره در اجرا و نمایش خطوط میخی ضعیف عمل کرده است. مقایسه خطوط و کتیبه‌های این دوره همگی موید این مطلب هستند.
5-به نقل از دکتر علی هژبری در صفحه اینستاگرام شخصی خود «آقای دکتر متئو کنپا از دانشگاه آرواین کالیفرنیا در زمان آماده‌سازی این اثر برای قرارگیری در ویترین نمایشگاه حضور داشته و عنوان کرده‌اند که درون غلاف قطعات چوب کهنه و قدیمی ‌‌وجود داشته که در واقع شالوده اصلی غلاف را تشکیل می‌‌داده است و به نظر ایشان این قطعات چوب قدیمی ‌‌به نظر رسیده و از مسئولان موزه درخواست انجام مطالعات آزمایشگاهی را جهت تعیین سن قطعات چوب مطرح می‌کنند که متاسفانه مورد موافقت مسئولان موزه قرار نمی‌‌گیرد و این موضوع برای آقای کنپا نیز جای سوال ایجاد می‌‌کند که چرا موزه از اجرای این موضوع سر باز می‌‌زند» چرا که انجام مطالعات آزمایشگاهی به منظور تعیین اصالت چنین اثری بسیار حیاتی بوده و مسئولان موزه چنانچه بر اصالت این اثر تاکید دارند باید نسبت به انجام مطالعات آزمایشگاهی برای برون‌رفت از هرگونه شک و شبهه‌‌ای استقبال می‌‌کردند. عدم تحقق این موضوع جای شگفتی دارد.
6-موضوع دیگری که می‌‌توان در ارتباط با این نوع اشیای بی‌هویت (آثاری که خارج از فعالیت‌های باستان‌شناسی به دست می‌‌آیند و معمولا از طریق کاوش‌های غیرمجاز به دست آمده و به صورت غیرقانونی نیز از کشور مبدا خود خارج می‌‌شوند) مطرح کرد این است که اگر چنانچه آثار مذکور واقعا از یک محوطه باستانی به دست آمده باشند و اصالت داشته باشند، همواره از نظر محققان و پژوهشگران به عنوان یک اثر بی‌هویت شناخته شده و آن را به عنوان یک اثر بدون شناسنامه که در آن محل کشف، سال کشف و نام کاشف اثر قید نشده می‌شناسند. بنابراین این اشیا کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار می‌‌گیرند که این ظلمی ‌‌است مضاعف بر این گونه اشیای اصیل. یعنی علاوه بر اینکه این آثار اصیل هویت مکانی خود را از دست می‌‌دهند و زمان و نحوه به دست آمدن آنها مشخص نمی‌‌شود، در مباحث تاریخی و باستان‌شناسی نیز کمتر مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار می‌‌گیرند. همچنین اگر چنانچه آثار مورد نظر از نوع اشیای تقلبی یا جعلی باشند به نوعی دیگر ما را دچار مشکل می@کنند و ممکن است این گونه آثار جعلی و تقلبی با قرار گرفتن در موزه‌ها و مجموعه‌ها و نمایش آنها، موجب تحریف واقعیات تاریخی و یا تغییر دیدگاه پژوهشگران درباره تاریخ هنر شوند. پس به هر جهت آسیب‌های وارده بر پیکره فرهنگ و تمدن هر کشوری انجام فعالیت‌های مجرمانه در زمینه جعل و تقلب آثار تاریخی فرهنگی و انجام کاوش‌های غیرمجاز و قاچاق آنها خواهد بود. که به نظر در مورد اخیر خواسته یا ناخواسته این آسیب‌ها ایجاد شده است.
7-و نکته آخر اینکه تمامی ‌‌اظهار نظرهای ارائه شده درباره خنجر فوق در داخل ایران توسط محققان و پژوهشگران، صرفا بر اساس اطلاعات محدود منتشر شده از نمایشگاه مذکور بوده و اظهارات انجام گرفته صرفا بر اساس تصاویر منتشر شده در فضای مجازی انجام گرفته است. اما به هر روی موارد مطروحه فوق درباره اصالت خنجر طلایی اردشیر هخامنشی وجود داشته و هرگونه اظهار نظر دقیق و علمی‌‌ درباره تعیین اصالت خنجر مذکور منوط به رویت اصل اثر همراه با انجام بررسی و معاینات دقیق بر روی آن بوده و چنانچه انجام این بررسی‌ها راهگشا نباشند، انجام مطالعات آزمایشگاهی و متالوگرافی می‌‌تواند در این زمینه ما را به واقعیت نزدیک کند.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *