پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تغییراقلیم و تبعیض نژادی

تغییراقلیم و تبعیض نژادی

مبتنی بر مطالعات متمرکز پژوهشگران حوزه‌های مختلف مرتبط با تغییراقلیم، این ابرچالش با تبعیض نژادی در ادوار مختلف در هم تنیده است.





تغییراقلیم و تبعیض نژادی

۱۹ آبان ۱۴۰۲، ۲۰:۴۲

مبتنی بر مطالعات متمرکز پژوهشگران حوزه‌های مختلف مرتبط با تغییراقلیم، این ابرچالش با تبعیض نژادی در ادوار مختلف در هم تنیده است.

مبتنی بر مطالعات متمرکز پژوهشگران حوزه‌های مختلف مرتبط با تغییراقلیم، این ابرچالش با تبعیض نژادی در ادوار مختلف در هم تنیده است. با اتکا بر تعریف تبعیض نژادی به‌عنوان نوعی پیش‌داوری متمرکز بر تباین نژادی حاصل از تفاوت‌های فرهنگی ناشی از محل تولد، زبان و دین و تاریخ و آداب و رسوم مسئله نقش نژاد در سیاست‌های بین‌المللی مرتبط با تغییراقلیم انکارناپذیر است. پربیراه نیست که تغییراقلیم را میراث استخراج، استعمار و استثمار بدانیم. به‌عبارتی حتی اکنون نیز بحران اقلیمی مبتنی بر تبعیض نژادی است. 

 

 در طول تاریخ و در مسیر توسعه نژادهای بسیاری از جمله مردمان بومی برخی از مناطق و سیاه‌پوستان مورد ظلم واقع شده‌اند. تغییر کاربری بسیاری از اراضی، قطع درختان و نقش پررنگ تفکر «بهره‌برداری کن و سپس به سراغ مناطق دیگری برو» به‌قصد بهره‌جویی از منابع طبیعی توسط استعمارگران ماحصلی جز تحویل سرزمینی ویران به بومی‌ها نداشت که البته در راستای حصول آن سلب آزادی و مالکیت از عده زیادی به‌طور قابل‌توجهی صورت پذیرفت. نگاه کالامحور سرمایه‌داری به همه‌چیز تحت لوای توسعه و به بهانه رشد اقتصادی و پیشرفت، مسبب چالش‌های محیط زیستی بسیاری شده است. به‌نحوی پذیرفتن این نکته که مشکلات محیط زیستی ناشی از استثمار طبیعت توسط سرمایه‌داری است در انحصار رویکرد مارکسیستی محسوب نمی‌شود. به‌هرروی عمده چالش‌ها شاید عوارض جانبی و ناخواسته فرایندهای اقتصادی و سیاسی است. در این میان می‌توان به صنعتی‌شدن کشور بریتانیا که ریشه در برده‌داری و تصاحب زمین و غارت منابع طبیعی سایر کشورها داشت، اشاره کرد یا سود کلان حاصل از مزارع شکر سراسر کارائیب که با بردگی آفریقایی‌ها حاصل شد را مد نظر قرار داد.

 

به‌هرروی آنچه به‌عنوان میراث برای همه به‌ویژه برخی مناطق آسیب‌پذیرتر مانند شمال آفریقا و خاورمیانه به‌جا مانده است، ریشه در بی‌عدالتی تاریخ بشر دارد. تغییراقلیم و همه پیامدهای ناخوشایند آن یادگار استعمار نسل‌های پیشین برای فرزندان کشورهای مورد استثمار است. از آنجا که این پیامدهای نامطلوب برای همه کشورها به‌طور یکسان توزیع نمی‌شوند باز هم سیاه‌پوستان، رنگین‌پوستان و مردم بومی که کمترین نقشی در شکل‌گیری چالش نداشته‌اند متحمل بدترین عواقب خواهند شد. به‌نحوی‌که با افزایش دو درجه سلسیوس گرمای جهان بیش از نیمی از مردم جوامع آفریقایی در معرض خطر سوء‌تغذیه و مرگ زودرس و… قرار خواهند گرفت و این مسئله با گذشت هر دهه وخیم‌تر خواهد شد. به قول «راجرز رایت» این مشکل را می‌توان تنفس آلودگی‌های ناشی از معضلات محیط زیستی توسط سفید‌پوستان با ریه‌های رنگین‌پوستان دانست.

  

متأسفانه تقارن تبعیض نژادی و تغییراقلیم محدود به گذشته باقی نمانده است. در عین حال که ملل بسیاری که از قضا در این فرایند صاحب نقش نبوده‌اند رسماً قربانی بحران اقلیمی هستند، انفعال و اغماض رهبران کشورهای سفیدپوست یا توسعه‌یافته معنایی جز اتخاذ سیاست‌های زیان بخش برای کشورهای آسیب‌پذیرتر ندارد.

این مسئله حتی در برهه‌ای مورد توجه بان‌کی‌مون دبیرکل سابق سازمان ملل نیز قرار گرفت و قابلیت بررسی دقیق‌تر به‌صورت کمی و ارائه داده‌های ملموس را نیز دارد.

در شرایط کنونی که پیامدهای نامطلوب تغییراقلیم از جوانب مختلف مبرهن است و به‌طور مستمر بر تمرکز بر راه حل‌ها تاکید می‌شود، علاوه بر فاصله گرفتن کشورها به‌ویژه کشورهای صنعتی از اقدامات منجر به افزایش غلظت دی‌اکسید کربن، انتقال دانش و فناوری و یاری رساندن به‌منظور تقویت زیرساخت‌های کشورهای کم‌برخوردار و آسیب‌پذیر با مقصد تامین امنیت غذایی و انرژی و ارتقای تاب‌آوری منطقی به نظر می‌رسد.

اما متأسفانه همواره تفکر ایجاد روابط فرادست-فرودست و ایجاد هژمونی و… مانع است و برای بسیاری کشورها بدون توجه به تعاریف نوین امنیت صرفاً منافع ملی اولویت محسوب می‌شود.

برخی دولت‌ها، احزاب و مردم و… برای امتیازهای محیط زیستی و صیانت از حیات وحش و زیست‌بوم اهمیت و ارزش قائل هستند، اما میزان این ارزش در محدوده‌ای نیست که از مواضع اقتصادی خود عقب‌نشینی کنند و البته بعضاً در برخی حالات به سبزشویی روی می‌آورند.

مثلاً در موضوع یاری به سایر کشورها به‌جای یافتن راهکاری اصولی مبادرت به فعالیت‌های نمادین متمرکز بر کاهش کربن مانند انتقال تجهیزات و… می‌کنند که فی‌نفسه نتیجه‌ای جز تولید سایر آلاینده‌ها و اکسید گوگرد و اکسید نیتروژن و… ندارد. این در‌حالی‌ است که کشورهای توسعه‌یافته در همه عرصه‌ها به پیش‌بینی عواقب تغییراقلیم و چاره‌اندیشی برای آنها مانند سیل و افزایش سطح آب‌ها و… مبادرت می‌ورزند اما برخی کشورهای کم‌برخوردار به حدی با مشکلات جدی مواجهند که تغییراقلیم حتی در زمره اولویت‌هایشان قرار نمی‌گیرد.

 

همسویی و ارتقای تاب‌آوری کشورهای توسعه‌یافته در مجاورت آسیب‌پذیری شدید رنگین پوستان و مردم لاتین‌تبار و ساکنان شمال آفریقا و خاورمیانه و جنگ‌زده‌ها و زخم‌خوردگان برتری نژادی بیانگر سطوح بالای تبعیض از نابرابری نژادی گرفته تا نابرابری جنسیتی است. به بیان بهتر تغییراقلیم وضعیت تبعیض‌ها را وخیم‌تر خواهد کرد.

پیشروی هرچه سریع‌تر این ابر چالش در وضعیت آمیخته با جنگ و عدم تعامل جهان امروز و بروز برخی اقدامات از موضع قدرت و افزایش سیل مهاجرت و آوارگی از یک سو و سیاست‌های متمرکز بر گذار به آینده کم‌کربن و فاصله گرفتن از سوخت‌های فسیلی و تحمیل هرچه بیشتر فشار بر کشورهای در‌حال‌توسعه و شانه خالی‌کردن کشورهای ثروتمند از پذیرش مسئولیت از سوی دیگر جهان را به سمت تجربه شرایط ناعادلانه‌تر نوینی خواهد بود.

 

با مطالعه خروجی پژوهش‌ها، گذار عادلانه در وضعیت کنونی بر آگاهی جوامع، تربیت نیروهای متخصص محلی و یافتن راهکارهای تاب‌آوری متناسب با منطقه و ایجاد تعاونی‌های اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر رویکرد عدالت نژادی به قصد توسعه ابتکارات و واکنش به بحران‌های جهانی متکی است.

 

حضور فعالان اقلیمی و فضا دادن به آنها، مد نظر قرار دادن اصل مسئولیت مشترک اما متفاوت، پذیرش تلفات و خسارات ناشی از استثمار و استعمار ادوار گذشته و توجه بیشتر به این مسائل در کنفرانس‌های اقلیمی و بسط یافتن مقوله عدالت اقلیمی از ضروریاتی است که جهان آینده برای بقای خود به آنها نیاز دارد.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *