شش دهه فعالیت مستمر فرهنگی
۲۹ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶
خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر
شش دهه فعالیت مستمر فرهنگی
بخش هفتاد وهفت
از این شماره روزنامه و در ادامه خاطرات و فعالیتهای آقای صنعتی، به عرصه فرهنگی و تلاشهای وی در این حوزه خواهیم پرداخت.
فعالیتهای فرهنگی
محمد صنعتی در طول شش دهه فعالیتهای مستمر و بی وقفه در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی، به دلیل علاقه ذاتی به امور فرهنگی، هیچ گاه از این مقوله نیز غافل نمانده و در هر برهه و به هر طریقی، در این وادی نیز حضوری موثر داشته است. بر این مدعا تنها میتوان به کتابخانه غنی و ارزنده شخصی وی، که بالغ بر هشت هزار جلد کتاب در حوزه تاریخ، سیاسی، خاطرات رجال سیاسی، اجتماعی و ادبیات و شعر است، اشاره نمود و یا از گنجینه ارزشمند روزنامهها (1) و عکسهای شخصی وی یاد کرد که در نوع خود در منطقه کم نظیر است.
محمد صنعتی در خصوص فعالیت چند دههی خود در این عرصه میگوید: «از دوران جوانی علاقه زیادی به مطالعه و دانستن داشتم، به نحوی که از آن تاریخ تا کنون، کتاب و کتابخوانی یکی از ارکان اصلی زندگیام بوده و هست. به خاطر دارم بسیار شبها، خسته از فعالیتهای مختلف، به منزل که میرسیدم، تا چند صفحهای از یکی از کتابهای مورد علاقهام را نمیخواندم، به خواب نمیرفتم؛ عادتی که هنوز وجود دارد و بدون اغراق به طور متوسط روزی دو ساعت را مشغول مطالعه هستم.
از آنجایی که از دوران نوجوانی (فعالیت در کارخانه خورشید)، پایم خواسته و ناخواسته به مسایل سیاسی کشانده شده بود، برای درک بهتر حوادث و اتفاقات رخ داده در کشور و پیرامونم، تمایل زیادی به مطالعه کتابهای تاریخی، سیاسی و خواندن مطبوعات و روزنامهها داشتم و سعی مینمودم جواب مجهولات و مطالبی که دیگران از توضیح آنها قاصر بودند را از طریق مطبوعات و کتاب پیدا نمایم.
به خوبی به خاطر دارم (همان گونه که قبلاً هم ذکر کردم) در سال 1327 ش. در پی ترور محمدرضا پهلوی، روزی در محوطه کارخانه خورشید، تعدادی از کارگران تجمع نموده و شخصی برای آنان سخنرانی مینمود. در سخنرانی گفته شد که تمامی کارگران بایستی به تلگرافخانه کرمان بروند و در آنجا متحصن شوند. قبل از این که به تلگرافخانه برویم، از یکی از سرکارگرها که نقشی موثر در تهییج کارگران داشت، پرسیدم به چه علت باید به تلگرافخانه برویم و متحصن بشویم؟ سرکارگر کمی مکث نمود و گفت: و الله به درستی نمیدانم، فقط میدانم گویا «مؤسساتی هست».
این جواب مبهم نتوانست من را قانع کنم و به رغم سوال از چندین نفر دیگر، نتوانستم پاسخی قانعکننده دریافت نمایم. تا این که حدود 7 ـ 8 روز بعد که روزنامهی «شهرآشوب» به کرمان رسید، متوجه شدم که علت رفتن ما در آن روز به تلگرافخانه و تحصن، درخواست برای تشکیل «مجلس مؤسسان» و انتخاب جانشینی برای شاه بوده است. روز بعد که به کارخانه رفتم، با خوشحالی اطلاعات خود در این زمینه را به دیگر کارگران منتقل نمودم.
از همان دوران با اشتیاق فراوان، تقریباً تمامی روزنامهها و مطبوعات منتشره در کرمان و روزنامههای سراسری را جمعآوری و به صورت آرشیو نگهداری میکردم. در کنار آن، خرید و مطالعه کتاب را نیز به صورت جدی انجام میدادم که اکنون ماحصل آن، کتابخانهای بالغ بر هشت هزار جلد کتاب است. در دوران فعالیت در هیئت مشورتی و انجمن شهرستان کرمان، تقریباً با اکثر مراکز آموزشی و فرهنگی همکاری داشتم و سعی مینمودم در حد توان، به هر طریق ممکن گرهی از کار این مجموعهها بگشایم، و از این رو به طور معمول از این گونه مراکز و نهادها جهت عضویت در شورای آنان دعوت میشدم، از جمله هیئت منصفه مطبوعات در سالهای 1355 ش. بود.
[متن سند]:
وزارت اطلاعات و جهانگردی
اداره کل اطلاعات و جهانگردی استان کرمان ـ شماره: 5559 ـ تاریخ: 19/12/35 [1355]
به: جناب آقای محمد صنعتی
از: اداره کل اطلاعات و جهانگردی استان کرمان ـ موضوع: عضویت
با کمال خوشوقتی به استحضار میرساند که به موجب تصمیم متخذه در جلسه تاریخ 8/12/35 انتخاب هیئت منصفه مطبوعات و در اجرای ماده 33 لایحه مطبوعات، جناب عالی به عضویت هیئت منصفه مذکور برگزیده شدهاید، خواهشمند است ظرف مدت سه روز قبولی کتبی خود را به این اداره کل اعلام دارید. ضمناً عدم جواب در حکم قبولی خواهد بود.
[امضا]: پرویز موفق مقدم ـ مدیر کل اطلاعات و جهانگردی استان کرمان.
از دیگر مراکز فرهنگی قبل از انقلاب اسلامی که بنده در آن عضویت داشتم، باید به «شورای آموزش و پرورش منطقه» باید اشاره نمایم.
این شورا که شامل مدیر کل آموزش و پرورش، مدیر کل امور اقتصادی، چند نماینده از طرف مردم، رئیس انجمن شهرستان و … بود، در جهت مرتفع نمودن مشکلات امور آموزشی و فرهنگی و بررسی ساخت و تأسیس مراکز فرهنگی و آموزشی در سطح استان میپرداخت (2)، که از جمله فعالیتهای این شورا، نظارت بر چگونگی ساخت و فعالیت مراکز احداثی «محمد علی آرشام» بود که در ابتدا به عنوان «مدارس جامع آرشام» و سپس به «بنیاد آرشام» تغییر نام داد.
از دیگر مواردی که بنده از دوران جوانی ـ در اندک اوقات فراغت در آن دوران تا کنون ـ بدان تعلق خاطر داشته و دارم، نگارش مطالبی برای روزنامهها بوده است. البته باید به این نکته اشاره نمایم که عمده مطالب من در دوران فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، بیان مسایل انتقادی از عملکرد برخی از ادارات و مسئولین و یا پیشنهاداتی بود که به نظرم انجام آنان به حال شهر و همشهریانم مفید بود، از این رو طرف خطابم اکثراً مسئولین و مدیران ادارات و نهادهای دولتی بودند.
ـ انتقاد از لوله کشی آب کرمان
از جمله در حدود سالهای 1339 ش. که لولهکشی آب شرب محلات کرمان در حال انجام بود، با مشاهده لولهکشی خیابان شاهپور (شریعتی) مقالهای انتقادآمیز در روزنامه فاتح نوشتم و به مسئولین شهر و سازمان آب اعلام نمودم که لولهکشی این خیابان بدون هیچ گونه آینده نگری انجام گرفته است و این لولهکشی نه تنها برای آینده، بلکه جوابگوی حال نیز نمیباشد و در پایان چند پیشنهاد برای مرتفع نمودن مشکل فنی آن دادم. انتشار این مطلب باعث شد تا چند روز بعد «عبدالوهاب اقبال» استاندار وقت کرمان، نامهای برای بنده نوشته و ضمن تشکر از بنده، اعلام نموده بود که مشکل مطرح شده به همراه پیشنهادات به سازمان آب منعکس گردیده و از مسئولین خواسته است تا سریعاً نسبت به حل آنان اقدام نمایند.
یا در مطلب دیگری از سازمان آب و نحوه توزیع آب آشامیدنی شهر کرمان در سال 1346 ش. انتقاد نمودم، بدین مضمون: «… سازمانی در کرمان تشکیل شده به نام سازمان آب، با آلاف و اولوف فراوان و تشریفات بسیار و رئیس و مدیر عامل و عضوهای متعدد و دم و دستگاهی عظیم که واقعاً تماشایی است، برای چه؟ برای آبی که هنوز با بشکه و گاری توزیع میشود و عضو هیئت مدیرهای که هنوز از ماهیت این سازمان اطلاع کاملی ندارد و آن را وابسته به وزارت آب و برق میدانند؟ و عضو دیگری که استعفا میکند و دوباره بر میگردد و تصویب نامههایی که یک بار صحه گذاشته میشود و چون صدای اعتراض مردم بلند میشود، مخدوش اعلام میگردد و رییسی که به وظایف مربوطه آشنا نیست و با کمترین انتقادی میهراسد و به جای رفع نقایص به منتقد حمله میکند.
قضیه روشنتر این است که چندی پیش در باره تجارتخانهای که به نام سازمان آب تشکیل شده، انتقاداتی به میان آمد و این انتقادات بر اساس اعتراضات مردم بود. تا اینجا معلوم شده حق با مردم است … جناب آقای رییس سازمان آب، خوب بود به جای وحشت از انتقاد که لازمه پیشرفت و بهبود امور جاری مملکت است به خواستههای مردم توجه میکردید و به کارهای سازمان آب سامان میدادید و بالاخره شما باید بدانید برای تأمین آب مردم و حل این مسئله که مبتلا به شهر کرمان است اقدامات اساسی لازم است که انجام شود تا به این وضع افتضاح آمیز یعنی توزیع آب، آن هم با بشکه و دستهای آلوده به انواع میکرب و فروش آب به هر قیمت خاتمه داده شود.
مایه تأسف است که در مرکز یک استان بزرگ هنوز آب با بشکه و به قیمت سرسامآور و گزاف آن هم بین بعضی افراد توزیع میشود و بقیه باید از همین آبی که آلوده به گچ و شن و میکرب میباشد، مصرف نمایند.
آن وقت آن همه خرج تراشی به اسم سازمان آب برای مردم درست کردهاند و یکی از مسایل اساسی این شهر یعنی آب مصرفی مردم را بازیچه خویش قرار داده و با گران کردن آببها و مشکلات مصنوعی و افزایش عوارض و هزار بهانهتراشی دیگر به جای خدمت، به مردم دهانکجی میکنند.
کرمان ـ محمد صنعتی» (4).
پی نوشت:
(1) ـ این مجموعه غنی شامل تمامی روزنامههای اطلاعات از 1304 ش. روزنامههای کیهان، آیندگان و … از 1340 به بعد و تقریباً اکثریت روزنامههای محلی و دورههای کامل مجلات: خواندنیها، اکونومیسم، یغما، سخن، رنگینکمان، سخن روز و … میباشد.
(2) ـ بد نیست در اینجا که صحبت از شورای آموزش و پرورش منطقه کرمان شد، به خاطرهای جالب از مرحوم «محمدعلی یاسائی» اشاره نمایم. وی که از افراد فعال و از اعضای این شورا بود، به دلیل رگگویی و بذلهگویی در شهر کرمان مشهور بود. در جریان انتخابات همین شورا، چون محمدعلی آرشام (رئیس سازمان ساواک استان کرمان) با اعمال نفوذ، تمایل داشت یکی از افراد وابسته به خود را به عنوان رئیس این شورا برگزیند، مرحوم یاسائی از عضویت در شورا استعفا داد. وقتی از او دلیل استعفایش را پرسیدند، گفت: در ابتدا باید حکایتی را برایتان نقل کنم، تا علت استعفای بنده را به خوبی درک نمائید. وی در ادامه گفت: آوردهاند در گذشته، تاجر متمولی که در حال فوت بود، تمامی اهل منزل و دوستانش را جمع و از همگی طلب حلالیت نمود. سپس تمامی حیواناتی که سالیان طولانی در امر تجارت برای او کار کرده بودند جمع نمود و از آنان نیز طلب حلالیت نمود. در این میان شتری که سالها سر قافله کاروان تجاری او بود، به سخن درآمد و گفت: من از جهت بارهای متعددی که برای تو حمل نموده و مسیرهای طولانی که در بیابانها و صحراها ـ تشنه و گرسنه ـ رفتهام، تو را حلال میکنم، اما به خاطر ظلم بسیار بزرگی که در یک سفر به من نمودی، نمیتوانم تو را ببخشم و آن این بود که در یکی از سفرها، مهار مرا به دنبال یک خر بستی؛ این بزرگترین توهینی بود که تو در حق من کردی! لذا بنده هم به دلیل همین توهین بزرگی که در حق من شده و باید عضو شورای باشم که آقای …. رئیس آن شده، از عضویت در این شورا استعفا میدهم (محمد صنعتی).
(3) ـ روزنامه اطلاعات، شنبه 30 دی 1346، شماره 12491.
(4) ـ همان، همان شماره.
برچسب ها:
پیشنهاد سردبیر
سرمایهگذاری در معدن بازنده
مطالب مرتبط
هوای پایتخت پاک شد
آزادی کبکهای وحشی از دست شکارچیان
لاشه پلنگ در منطقه شکار ممنوع کلیلاق پیدا شد
بارش باران در جادههای ۲۰ استان
آیا ادعای رئیس سازمان حفاظت محیط زیست درباره هامون دقیق است؟
آبی در هامون نیست
امروز اغلب مناطق کشور با بارش باران همراه است/ ورود سامانه بارشی جدید از دوشنبه
کبد چرب شایعترین علت پیوند کبد در ایران
کشف انبار گردو خارجی قاچاق در بیرجند
تقویت زیرساختهای درمانی کشور برای تحقق سلامت
رییس اداره پایش اداره کل محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری تهران:
جلسه بررسی معضلات رودخانه کن برگزار شد
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید