بی اعتنایی مدیر تربیت بدنی تهران به دوچرخه سواران کرمانی
۲۴ دی ۱۳۹۴، ۱۸:۲۲
خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر
بی اعتنایی مدیر تربیت بدنی تهران به دوچرخه سواران کرمانی
بخش هشتاد و چهار
از این شماره روزنامه در ادامه خاطرات و فعالیتهای آقای محمد صنعتی به فعالیتهای ایشان در عرصه ورزش و مدیریت ورزشی استان میپردازیم.
ـ دوچرخه سواری از کرمان به تهران
یکی از فعالیتهایی ورزشی محمد صنعتی در دوران جوانی، که انعکاس بسیاری در مجامع ورزشی و روزنامهها داشت، عزیمت وی و مرحوم «علی ایرانمنش» (1) با دوچرخه از کرمان به تهران بود.
وی در این زمینه میگوید: «در تابستان سال 1331 ش. از طرف تربیت بدنی کرمان پیشنهاد مسابقه دوچرخه سواری استقامت از کرمان به تهران مطرح گردید و قرار شد دو نفر از ورزشکاران کرمانی که از توان بدنی لازم برخوردار باشند جهت انجام این مهم انتخاب شوند. پس از رایزنی متعدد، بنده و مرحوم علی ایرانمنش انتخاب شدیم.
قبل از انجام این مسابقه، جهت آمادگی بیشتر بدنی و همچنین آزمایش و کسب تجربه از دوچرخهسواری در جاده، ابتدا مسیر جاده کرمان ـ رفسنجان را رکاب زدیم؛ صبح راه افتادیم، ظهر ناهار را در رفسنجان خوردیم و عصر به کرمان برگشتیم.
بالاخره در روز سهشنبه 18 شهریور همین سال، طی مراسمی با بدرقه استاندار، فرماندار، فرمانده ژاندارمری، فرمانده لشکر، رئیس تربیت بدنی و … از جلوی پرورشگاه صنعتی، با دوچرخههای «رلوکس» عازم تهران شدیم.
لازم به ذکر است در آن سالها جاده کرمان ـ تهران، خاکی و شنی بود و اتوبوسها این مسیر را در سه روز طی میکردند. من و مرحوم ایرانمنش به طور متوسط روزی 200 کیلومتر رکاب میزدیم، البته در برخی نقاط، که جاده سر بالایی بود، یا هنگامی که وزش باد از رو به رو بود و رکاب زدن را غیر ممکن میکرد، مجبور بودیم دوچرخه را به دست گرفته و پیاده حرکت کنیم. شبها هم که برق و روشنایی نبود، تنها از نور حاصل از دینام دوچرخه استفاده نموده و راه خود را پیدا میکردیم.
یاد دارم شبی حدود ساعت 12 به قلعه شمش رسیدیم و به درب پاسگاه مراجعه و از آنان درخواست نمودیم تا اجازه دهند در آنجا کمی استراحت کنیم. اما چون در آن زمان گروههایی از قشقاییها ـ به دلیل مخالفت با دولت ـ باعث ناامنی راهها شده بودند، مامورین از ترس این که ما از گروه قشقاییها باشیم، اجازه ورود به ما ندادند و مجبور شدیم چند ساعتی را در بیابان و بیرون پاسگاه استراحت کنیم.
استراحت در غسالخانه
از دیگر خاطرات جالب مسیر راه بایستی به این جریان اشاره کنم، نرسیده به اصفهان، در حدود شهر نائین، از اهالی آنجا اوضاع راه و چگونگی مسیر را پرسیدیم.
به ما توصیه کردند که بهتر است تا روستای ملا احمد را شبانه حرکت کنیم تا از گرمای مسیر در امان باشیم. حدود ساعت 30/11 شب حرکت کردیم و حوالی صبح آثار آبادی را دیدیم. چون بی اندازه خسته شده بودیم، با نور چراغ دوچرخه، چند اتاق را یافتیم؛ هر چه صدا زدیم و صاحب خانه را طلبیدیم، جوابی نشنیدیم، ناچار به همان اتاق وارد شدیم و خیلی زود خواب رفتیم. چند ساعت بعد که بیدار شدیم، دیدیم در کنارمان یک تابوت است و یک حوضچه! تازه فهمیدیم که شب را در غسالخانه خوابیدیم.
پس از رسیدن به اصفهان، تعدادی از اعضای باشگاهی در آنجا به نام «نیروی راستی» از ما استقبال کردند و چند ساعتی میهمان آنان بودیم.
در مسیر قم ـ تهران، جاده آسفالت بود و برای اولین بار آسفالت را میدیدیم، البته نه از نوع آسفالت کنونی، حالت قیرپاشی بود که گرد و خاک بلند نشود.
بی اعتنایی به دوچرخه سواران کرمانی
سرانجام پس از شش روز رکاب زدن در طول شب و روز، به تهران رسیدیم و فکر میکردیم به محض رسیدن، در پایتخت از ما استقبالی گرم خواهد شد. اما این انتظارمان خیلی زود تبدیل به یاس گردید. چرا که نه تنها استقبالی از ما نشد، بلکه وقتی خسته و پر از گرد و خاک به تربیت بدنی تهران رفتیم و خودمان را به آقای «صدری» مدیر کل معرفی نمودیم، ایشان تنها به این جمله بسنده نمود: «شما دو نفر میتوانید چند شب از محل تربیت بدنی برای استراحت استفاده کنید». شنیدن این جمله، مانند آب سردی بود که بر بدن ما ریختند؛ پس از شش روز رکاب زدن، با آن همه مشکلات، تنها چند روز از اتاقی جهت استراحت در تربیت بدنی تهران ـ بدون هیچ امکاناتی، حتی ناهار و شام ـ استفاده نمودیم و به کرمان برگشتیم. هر چند این جریان توسط روزنامه شکیبا مطرح گردید و ضمن بیان این اقدام ما، از تربیت بدنی به خاطر بیتوجهی انتقاد شد» (5).
در گزارشی که روزنامه شکیبا از این ماجرا نوشته، آورده است: «هفته گذشته آقایان صنعتی و ایرانمنش دوچرخهسواران کرمان، مسافت بین کرمان، رفسنجان، یزد، نائین، اصفهان، قم را بیش از 1000 کیلومتر پیموده، بعد از 6 روز وارد تهران شدند.
این دو نفر جوان ورزشکار به امید این که واقعاًُ تبلیغاتی که در روزنامهها و رادیو برای تشویق و تقدیر ورزشکاران انجام میگرفت جنبه مثبت و حقیقی دارد، با مخارج کمرشکن به هزینه شخصی خودشان برای اعتلای مقام ورزش و نیرومند نمودن جوانان کشور عازم تهران میشوند و مشقات بین راه را تحمل نموده، به امید رسیدن به کانون تشویق و احترام ورزشکاران کشور یعنی مرکز ثقل تربیت بدنی و مؤسسه تربیت روح و جسم ورزشکاران، تحفهای برای همشهریان ورزشکار خود ببرند.
متاسفانه نامبردگان پس از مراجعه به تربیت بدنی و معرفی خود برخلاف انتظار، آمرانه این جمله را میشنوند: شما دو نفر میتوانید چند شب از محل تربیت بدنی برای استراحت استفاده کنید» (6).
در ادامه مطلب نویسنده آورده: «خوانندگان محترم خوب توجه نمایند دستگاه مملکت ما به قدری در فساد و جهالت غوطهور است که رییس تربیت بدنی آن عوض انجام مراسم احترام و تشویق و معرفی نامبردگان به باشگاههای تهران و تظاهر به استقبال از ورود آنان، محل تربیت بدنی را به عنوان استراحت به آنان نشان میدهد. کسی نیست به این مرد بگوید تو که از تربیت بدنی حقوق و مزایای و فوقالعادههای سنگین میگیری و از ماشین این مؤسسه ملی به عنوان شخصی استفاده میکنی و بهترین نقاط ییلاقی تهران (باغ منظریه) را برای فامیل و خویشاوندان خود تحصیص دادهای و دیناری وجودت برای کمک به تربیت بدنی کشور موثر نیست و دل تمام ورزشکاران از اعمالت خون و همگان ناراضیند، به چه مناسبت راضی میشوی به دو نفر ورزشکار که برای تائید و تثبیت مقام پر نفع تو جان کنده و 1000 کیلومتر راه پیمودهاند، این طور بیاعتنایی کرده (بر خلاف تأدب) صحبت کنی؟
آقای صدری اگر آنها نباشند، تو نیستی و اگر تو نباشی، حقوق و مزایا و مسافرت به خارجه و باغ منظریه و غیره نیست.
ما بدین وسیله به نمایندگی از طرف ورزشکاران کشور به خصوص ورزشکاران کرمان، مراتب انزجار و تنفر خود را نسبت به صدری رئیس نالایق تربیت بدنی ابراز و به اولیاء امور صریحاًُ یادآور میشویم که این قبیل اشخاص ماموریت دارند آبروی دستگاه ملی که باید ملجاء و پناهگاه ورزشکاران کشور باشد، بدنام و آلوده نموده و برای همیشه خاطرههای فراموش نشدنی در ذهن جوانان ورزشدوست به جای گذارند. و وظیفه خود میدانیم به استانداری و تربیت بدنی کرمان یادآور شویم که روح یاس و نومیدی که در ورزشکاران کرمان ایجاد شده شما هم سهم داشتهاید والا مبادرت به اعزام دو نفر ورزشکار جوان به دستگاه دروغین تربیت بدنی که صدری در رأس آنست نمینمودید و یا آن که به جامعه کرمانیهای مقیم تهران اطلاع میدادید تا بهترین وجه وسیله تشویق و استقبال همشهریان عزیز خود را فراهم مینمودند.
ناگفته نماند متصدیان مسافرخانهها و قهوهخانههای بین راه حداکثر مساعدت و کمک را در حدود امکان از لحاظ پذیرایی و راهنمایی به دو نفر فوق نمودهاند، ای کاش تربیت بدنی کشور از متصدیان مسافرخانه و قهوهچیها سرمشق میگرفت» (7).
پی نوشت:
1) ـ وی از اهالی روستای طاهرآباد کرمان بود که در عرصه کشتی و دوچرخهسواری فعالیت مینمود. در حدود سالهای 1330 تا 1340 از کشتیگیران مطرح کرمان بود و در یک مسابقه با آقای سید عباس طاهری (سید عباس پهلوان) توانست وی را شکست بدهد. بعدها کارمند تربیت بدنی استان کرمان شد و بیش از دو دهه قبل فوت نمود (محمد صنعتی).
(2) ـ اولین رییس تربیت بدنی کرمان، مرحوم سیفالله وزین بود که خودش از ورزشکاران مطرح و سرشناس کرمان بود (محمد صنعتی).
(3) ـ علی اصغر امین؛ استاندار کرمان در سالهای 1331تا 1332 ش.
(4) ـ وی از خانواده معروف روحی کرمان و از نوادگان آخوند ملا محمدجعفر ته باغ للـهای میباشد. شایان ذکر است، آخوند از علمای مشهور کرمان در دوره قاجاریه است و چهار فرزند پسرش عبارتند از: شیخ مهدی بحرالعلوم (نماینده کرمان در اولین دوره مجلس)، شیخ احمد روحی (که به همراه میرزاآقاخان کرمانی و خبیرالملک به جرم تحریک میرزارضا کرمانی در قتل ناصرالدین شاه به طرزی فجیع در تبریز به قتل رسیدند)، شیخ محمود افضلالملک و شیخ ابوالقاسم.
(5) ـ برگرفته از خاطرات آقای محمد صنعتی، آذر 1392.
(6) ـ روزنامه شکیبا، سوم مهر ماه 1331، شماره 46.
(7) ـ همان، همان شماره.
مطالب مرتبط
ظرف دو ماه گذشته ۴ کارگر در ۴ حادثه در معادن زغال سنگ کرمان جانباختهاند
مرگهای تکراری
گفتوگوی «پیام ما» با بستگان کارگران مفقودشدۀ معدن شازند اراک
نگاههای منتظر به معدن فروریخته
چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری با مشارکت ۴۰ درصدی برگزار شد
صدای جمهور آمد
در نشست علمی «خودکشی درمانگران: نگاهی بینرشتهای» صورت گرفت
واکاوی مسئلهٔ اقدام به خودکشی درمانگران
کارشناسان و مسئولان در مورد احتمال همیشگی فوران تفتان اتفاقنظر دارند
معمای آتشفشان «تفتان»
«اُکتان» فروشی زوری با دستکاری نازل پمپبنزینها
بارش برف و باران امروز ادامه دارد
۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه میکنند
انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان
گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوریهای نوین در صنایع خلاق
اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسبوکاری مردم و نوآوران
گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر میاندازند
مسافران قطار مرگ
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- کدام شاخص اقتصادی بیشترین تاثیر را روی پیشبینی قیمت انس طلا دارد؟
- محبوبترین تورهای ترکیه کدامند؟
- حداقل سرمایه برای واردات از دبی: آنچه باید بدانید
- چطور زودتر از همه از پیش فروش قطارها مطلع شویم؟
- چه کسانی نمی توانند مهاجرت کنند؟
- تفاوت رهگیری مالیاتی و کد مالیاتی چیست؟
- نوآوریهای جدید تتر در ارائه خدمات مالی دیجیتال
- عمر باتری آیفون 15 پرو مکس در مقابل سامسونگ اس 24 اولترا
- دوره mba و dba مرکز آموزش های آزاد دانشگاه تهران
- آینده واردات عروسک و اسباب بازی از چین به ایران، پیشبینی و ترندها بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید