پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | ممیزی تنها عامل جوانمرگی مطبوعات نیست

ممیزی تنها عامل جوانمرگی مطبوعات نیست

از سرگذشت آنچه بر موسسان روزنامه صوراسرافیل که بیشترین نقش را در آزادی و برابری و آشنا کردن مردم با حقوقشان داشتند، می‌توان فهمید چه بر سر رسانه مستقل می‌آید





۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ۲۱:۲۲

اگر می‌خواهیم سرنوشت روزنامه‌نگاری‌های مستقل امروز که به ارتباطات مستقل می‌انجامد را بدانیم، باید برگردیم به گذشته تا یادمان بیاید چه سرنوشتی برای روزنامه‌های مستقل و موثر ایام مشروطه رقم خورد. از سرگذشت آنچه بر موسسان روزنامه صوراسرافیل که بیشترین نقش را در آزادی و برابری و آشنا کردن مردم با حقوقشان داشتند، می‌توان فهمید چه بر سر رسانه مستقل می‌آید. میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل در حمله به مجلس توسط محمدعلی شاه دستگیر شد و می‌توان او را از اولین شهدای پس از مشروطه دانست. میرزا علی‌اکبر دهخدا هم پس از فرار و بازگشت دوباره به کشور از روزنامه‌نگاری سیاسی تغییر موضع داد و بیشتر عمر خود را صرف فرهنگ و دانش کشور کرد و هیچ‌وقت هم آلوده قدرت نشد. سوالی که مطرح می‌شود این است که با این شرایطی که از گذشته تا امروز باقی مانده، چگونه روزنامه‌نگاران می‌توانند از تمام ظرفیت حرفه خود استفاده و قدرت روزنامه‌نگاری حرفه‌ای خود را تقویت کنند؟ سوال دیگر این است که آیا اینکه یک روزنامه‌نگار یاد بگیرد در شرایط دشوار چگونه حرف خود را بگوید هم بخشی از قدرت حرفه‌ای اوست یا خیر؟
پیش از پاسخ به این سوال‌ها باید بدانیم که نسبت جامعه مدنی و روزنامه‌نگاری یا جامعه مدنی و ارتباطات، نسبتی تعاملی است. یعنی هر چه جامعه نهادهای مدنی قوی‌تری داشته باشد، ارتباطات نیز در آن قوی‌تر خواهد بود و برعکس. در واقع یعنی هرچه فضای ارتباطی قوی‌تر باشد، جامعه مدنی به همان میزان تقویت خواهد شد. موضوع دیگری که باید به آن توجه کرد این است که علاوه بر ضعف‌هایی که ما در فضای اجتماعی داریم، روزنامه‌نگار در ایران فاقد مبانی نظری است. بنابراین نمی‌تواند در کنار جامعهٔ مدنی در حوزه قدرت سیاسی اثر‌گذار باشد. بهره‌مندی از این توانایی یا مبانی نظری، نیازمند دو نوع مطالعه است: نخست مطالعهٔ تاریخی برای شناخت ژانرهای روزنامه‌نگاری و دوم مطالعهٔ تطبیقی به این معنا که ببینیم هم در جوامع توسعه‌یافته و هم در جوامعی که در حال گذار هستند، چه ژانر روزنامه‌نگاری‌ای موثر واقع شده یا ساده‌تر اینکه چه تجربیات موفق دیگری در جهان وجود دارد.
دو چهرهٔ برجستهٔ روزنامه‌نگاری داریم که در دویدن به سمت حقیقت از روش‌هایی استفاده کردند و اقداماتی انجام دادند که با آنچه از الزامات روزنامه‌نگاری امروز ماست، تفاوت دارد اما روزنامه‌نگاران موفقی بودند. گرچه تمام آموزه‌های روزنامه‌نگاری یا دانشگاهی ممکن است به شما بگویند که یک روزنامه‌‌نگار نباید سیاسی باشد اما این چهره‌های سیاسی، بسیار موفق عمل کردند. یکی از این دو ملک الشعراء بهار، شاعر مشروطه‌خواه بود که همه راه‌ها برای رسیدن به حقیقت را طی کرد. او پس از روحانیت، فعالیت‌های حزبی حضور در صف اپوزیسیون و پوزیسیون‌ها یعنی آزمودن همه راه‌های رسیدن به حقیقت روزنامه‌نگاری و پس از آن دانشگاه را انتخاب کرد. البته در آن زمان، به یکی از بسته‌ترین دانشکده‌ها یعنی ادبیات رفت. مثال بعدی دکتر سیدحسین فاطمی است که خبرنگار ساده‌ای بود. از نایین آغاز کرد و بعد «باختر» را تاسیس کرد. هم وزیر امور خارجه بود و هم سردبیر یک رسانه و فعالیت‌های صنفی ارزشمندی کرد. ولی روزنامه‌نگار امروز، وقتی هیچ کدام از این چهره‌ها و مکاتب‌شان را به درستی نشناسد، در واقع نه به روزنامه‌نگاری مسلط است و نه می‌تواند اسم خودش را کنشگر اجتماعی بگذارد. در این بین سوالی که نباید فراموش شود، این است که روزنامه‌نگاری در ایران از دل روزنامه‌نگاری غربی که آن هم از قلب جامعه مدنی غربی ایجاد شده بود، به وجود آمد یا در ادامه وقایع‌نویسی درباری؟ آخرین تحقیقات می‌گوید که روزنامه‌نگاری ایران در امتداد روزنامه‌نگاری فارسی در هند است. چهل سال پیش از اینکه ما در ایران روزنامه داشته باشیم، روزنامه فارسی در هند منتشر شد که در امتداد اخبار‌نویسی فارسی در دربار پادشاهان هندی داشت. روزنامه‌نگاری مدنی اما در ایران بسیار دیرتر از این زمان شکل گرفت. شش سال پس از نخستین روزنامهٔ مدنی در ترکیه و ۹ سال پس از نخستین روزنامهٔ مدنی در مصر، در ایران اولین روزنامه مدنی به چاپ رسید. ۲۴۰ سال هم عقب‌ماندگی تاریخی ما در انتشار مطبوعات به همان معنای غربی نسبت به غرب است. طبیعی است که شکافی بین روزنامه ایرانی با هر یک از مشابهان خارجی‌اش وجود داشته باشد و روزنامه‌هایی که پا گرفتند هم تا امروز هیچ‌کدام ماندگار نبوده‌اند. بنابراین فقر تاریخی روزنامه‌نگاری ما از گذشته به دوران معاصر و حالا ما رسیده است. ببینید که ما چقدر با جوانمرگی مطبوعات مواجه هستیم. واقعیت این است که تنها عامل جوانمرگی مطبوعات حکومت و ممیزی نیست، بلکه عامل اقتصاد و به‌ویژه تغییر نگرش و ارزش‌ها در جامعه نیز بسیار مهم و اثرگذار است. نظرسنجی‌ها و مطالعات اجتماعی نشان می‌دهد که طی چهل سال اخیر، دو مشخصه در ایران رشد کرده: یکی ارزش‌گرایی مادی و دیگری ارزش‌گرایی فردی است. در نتیجه روزنامه از نهادی که قرار است به تعلیم و تربیت و فرهنگ‌سازی بپردازد به سمت یک بنگاه اقتصادی سوق پیدا کرده است. در این شرایط روزنامه‌نگار هم به جای فعالیت در حوزه مدنی و کنشگری، به کارمندی تبدیل می‌شود که حتی می‌تواند در رسانه‌هایی با گرایش‌های متضاد کار کند. به این ترتیب نهادمند نشدن رسانه در جامعه مطبوعاتی در واقع همان چیزی است که کاتوزیان به آن جامعه کوتاه‌مدت می‌گوید.
اما این پایان روزنامه‌نگاری مستقل نیست. روزنامه‌نگاری بیش از هر چیزی به نهاد صنفی نیاز دارد. همچنین روزنامه‌نگاری می‌تواند با رسیدن به موازنه‌های گفت‌و‌گویی و گذر از دوگانه‌انگاری و پذیرش تکثر، توانمندسازی جامعه و به زبان آوردن آن، آشناسازی شهروندان با حقوق سیاسی‌شان، در کنار اهمیت آزادی مبنا قرار دادن قانون و پیشبرد آن به سمتی حرکت کند که رسانه نه متغیری وابسته به قدرت بلکه فراتر از ساختارها به سمت کنشگری اجتماعی حرکت کند.
* این متن خلاصه‌ای از سخنان هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در نشست «جامعه‌مدنی، راه رهایی یا ابزار سلطه» موسسه رحمان است

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر