پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | مردی شبیه خودش

مردی شبیه خودش





۲۸ تیر ۱۳۹۵، ۱۷:۵۰

مردی شبیه خودش

شهرام پارسا مطلق-کیومرث منشی زاده اساسا آدم متفاوتی است واین تفاوت در شعر و نثرش کاملا مشهود است کمتر شاعری در تاریخ معاصر داریم که آثارش ابعاد مختلف ادبی، فلسفی، تاریخی، علمی (ریاضی و فیزیک و…) داشته باشد منشی زاده تونسته است به خوبی فلسفه، تاریخ، ریاضی و فیزیک را در خدمت ادبیات قرار دهد.طنز کیومرث منشی زاده خاص خود اوست . دردهه های 40 و 50 منشی زاده ستون طنزی را در روزنامه کیهان با عنوان« از روبرو با شلاق» می نوشت که طنزی نو و متفاوت بود و شیوه خاصی را در طنز نویسی بنیان گذاشت که بعدها افراد زیادی از آن پیروی کردند این طنزها در کتابی با همین نام در انتشارات مولی به کوشش محمود توحیدی امین چاپ و منتشر شده است چند نمونه از طنزهای منشی زاده را از کتاب مذکور می خوانیم:
برای اصلاح مملکت باید همه هر روز صد ضربه شلاق به بچه ها بزنیم.
برهان: از هر که می پرسی که آقا شما چرا متملق هستید، چرا دزد هستید، چرا محتکر هستید، چرا، چرا، جواب می دهد آخر من عیالوارم، جواب بچه های زبان نفهم را چه بدهم.
برهان خلف: خوشبختی این است که بچه ها بزرگ می شوند و راه پدرها را پیش می گیرند الولد سر ابیه (چه خوش گفته است هرکس که گفته بچه فرشته یی ست که هر قدر دست و پایش بلندتر می شود بال هایش کوتاه تر می شود).
تمثیل: مردی دو تا خرگوش داشت یکی شان در رفته بود و با جست و خیزهای خودش او را بسیار عصبانی کرده بود و آن مرد خرگوش دیگر را می زد، گفتند آن یکی در رفته چرا این یکی را می زنی جواب داد این یکی اگر در برود از آن یکی بدتر است.
اظهار لحیه: در طول تاریخ در اهمیت بچه حرفهایی زده اند که فقط به درد بچه ها می خورد. من در مورد این اهمیت چیزی خواهم گفت که رد خور نداشته باشد و آن این است که بچه خوب است اما حیف که بزرگ می شود.
ماده واحده: نپذیرفتن این تعریف کوششی است از برای اثبات جهل خودتان در مورد «بعد چهارم»
مردها با چشمشان عاشق می شوند و زن ها با گوششان و خرها با مغزشان.
اعتذار: درک این قضیه مرهون این است که دست کم یک بار عاشق شده باشیم.
خروس بی محل: منظور از مغز همان عقل است.
توضیح واضحات: یکی به یک آلمانی گفت در ایران یکی هست که اسمش «شعبان بی مخ» است. آلمانی گفت این غیر ممکن است، ممکن است یکی بی سبیل باشد، بی دست و پا باشد ولی اگر بی مغز باشد، دیگر نمی تواند زنده باشد که کسی باشد. ایرانی گفت منظور از مغز یعنی عقل است. آلمانی گفت عجب زبان خوبی.
مردم دوست و دشمن خود را نمی شناسند، از هر کس که بپرسی چه کسی بیشتر از همه آدم کشت می گوید چنگیز، هیتلر…
استیضاح: تا حال با چشم خودتان دیده اید کسی بگوید ادیسون.
آپاندیس: چنگیز و هیتلر تا زنده بودند آدم می کشند و وقتی هم که مردند (که دیگر مردند).
تبسم تاریخی: زنده باد ادیسون که تا سایه برق بر سر آدمی باشد آدم می کشد (فیل زنده اش صد تومان، مرده اش هم صد تومان)
قدر چیزهایی را که ارزان به ما داده شده است نمی دانیم، نمی دانیم وقتی که از ما غیبت می کنند چه خدمتی به ما می کنید (حسابش را بکنید که چیزهایی که پشت سر ما می گویند اگر جلوی ما می گفتند چه بر ما می گذشت.
قاطیغوریاس: مفیدتر از غیبت، فحش است.
ضیافت علمی: انسان های اولیه تا عصبانی می شدند همدیگر را می زدند و می کشتند.
نسخه اخلاقی: اگر فحش اختراع نمی شد نسل انسان منقرض می شد.
یکی از آن لاغر مردنی ها چکی را به کارمند پشت باجه بانک داد که روی آن نوشته شده بود: «هر چی پول داری بریز تو این کیسه». کارمند با نگاهی تحقیرآمیز سراپای او را برانداز کرده و گفت: «چرا بریزم ،تو که نه، چاقویی نه کلاشینکوفی، نه زور بازویی». مرد گفت: «شما ایرونی آ همیشه باید زور بالا سرتون باشه؟!»

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *