پیام ما از تکچرخ زنان خورشید تا شیر اطمینان صبح های جمعهی رفسنجان گزارش می دهد/ نان، عشق، موتور 1000
۲۲ فروردین ۱۳۹۵، ۲۱:۰۱
پیام ما از تکچرخ زنان خورشید تا شیر اطمینان صبح های جمعهی رفسنجان گزارش می دهد
نان، عشق، موتور 1000
مصاحبه اختصاصی با سرهنگ نصیری جانشین پلیس راهنمایی و رانندگی استان کرمان
من در خیابان شهید رجائی زندگی میکنم و کلا بچهی همین خیابان هم هستم و از بچگی هم به مدرسهی رضویه میرفتم البته آن وقتها نام این خیابان خورشید بود، و متاسفانه خورشید گذرگاه ستارگان موتورسواری جهان بود واز همان ۲۰ سال پیش تا به حال روزی نیست که از خورشید بگذرم و شاهد تکچرخ زدن و یا با سرعت غیرمجاز راندن موتور سواری نباشم. از این صحنههای به قول خودشان هیجانانگیز که بگذریم تا بحال سه یا چهار بار هم به واسطهی دورهی امداد و نجات و کمکهای اولیهای که در جوانی دیده بودم در تصادفات وحشتناک سعی کردم به مصدوم کمک اندکی بکنم و تا آمبولانس میرسد از وارد شدن صدمات بعدی به وی پیشگیری کنم که ترجیح میدهم آن حوادث را روایت نکنم چرا که هیچکس علاقهای به خواندن داستان کنده شدن بخشی از زانوی موتوری سوار جوانی ندارد و امیدوارم هیچ وقت هم آن حوادث برای کسی تکرار نشود.(هرچند که متاسفانه در همین تعطیلات عید که گذشت بالغ بر ۱6۰ نفر از هموطنانما از دست رفتند)
به یاد دارم که یکبار یکی از همسایهها میگفت این بچهی من شعور ندارد ببین پلاک موتور را چکار کرده؟ و به پلاک کاملا ساییدهی شدهی موتور اشاره میکرد و ادامه میداد که میدانی چطوری این شیرینکاری را میکند؟آنچنان تکچرخ میزند که پلاک موتور به آسفالت کشیده میشود و آنقدر توی این خیابان از این طرف به آن طرف تکچرخ زده که میبینی از پلاک چیزی نمانده دیگر.(و غم انگیز آنکه حتی پدر به این کار پسر مباهات میکرد و با اندکی افتخار میگفت پسرم بهترین موتور سوار منطقهاست) البته گویا در حال حاضر خیابانهای دیگری هستند که گوی سبقت را از جوانانی که درهمسایگی ما خانهدارند، ربودهاند.
بعد از ساعتها جستوجو و پرسشگری توانستم جوان عشق موتوری را پیدا کنم که هرچند قول گرفت نامش فاش نشود اما دربارهی موتور سنگین گفتنیها داشت که منابع دیگر شاید چنین چیزهایی را نگویند. از وی دربارهی موتور سواری و عشق به موتورسیکلت پرسیدم که گفت:
تو نمیفهمی، تا زمانی که سوار نشدی و چهار قدم راه را با این لعنتی نرفتی نمیفهمی که من چه میگویم! هیجانی که من با این موتور تجربه کردهام را چتر بازها و خلبانهای جنگنده هم تجربه نکردهاند! آنقدر دوستش دارم که صدای موتور برای من مثل موسیقی شده و اگر موتوری خوب کار نکند و یا مشکلی داشته باشد به سرعت میفهمم که یک جای کار میلنگد.
چشمهایش برق میزند و وجوری حرف میزند که خودم هم به این نتیجه می رسم که واقعا من حالش را درک نمیکنم، با لبخند میگوید تو باور نمیکنی جمع کردن این موتور چقدر مصیبت داشت باید آشنا پیدا میکردم و کلی محکمکاری میکردم که مبادا موتور زیادی در هوای شرجی بندر مانده باشد و هوای شرجی باعث فرسوده شدن و زنگ خوردگی موتور و قطعات بدنه شده باشد و خلاصه با هزار بدبختی توانستم همانچیزی را که میخواستم تهیه کنم و حالا مرحلهی سخت ماجرا آوردن موتور تا اینجا بود!
میپرسم شما چطور موتوری را که مجوز و سند و … ندارد را به کرمان آوردید؟
ما که نیاوردیم ولی خوب هستند کسانی که بخاطر هیجان هم شده در مقابل مبلغی پول اینکار را میکنند و دوتا دوتا موتورها را از بندر تا کرمان یا رفسنجان میآورند.
چرا دوتا دوتا ؟
من تا حالا از نزدیک ندیدم اما میگویند این دونفر توی جاده در فاصلهی یک ونیم متری در کنار یکدیگر رانندگی میکنند و به لطف تاریکی شب پلیس راه حدس میزند که اتومبیلی به بازرسی نزدیک میشود، اما وقتی که به اندازهی کافی نزدیک شدند ناگهان در یک خط قرار میگیرند و با تمام سرعت از جلوی سرباز خسته و شکه شده عبور میکنند.
خوب اینکار خطرناک نیست؟
کلا موتور داشتن خطرناکاست و اگر کسی از خطر کردن بترسد که موتور نمیخرد و عشق موتور از کار در نمیآید، باید بتوانی ریسک کنی و در کل هم من اعتقاد دارم که سود و لذت پشت ترس است و تا وقتی که میترسی نه لذت میبری و نه به سود میرسی.
آیا تا بهحال به تعداد کشته شدگان تحت تاثیر تصادفات موتور سیکلت دقت کردهای؟
خوب هرکسی یک عمری دارد و هر وقت که زمان مرگ آدم فرابرسد دیگر نمیشود آن را به تعویق انداخت.
با این تئوری کلا کمربند ایمنی و سرعت مجاز و قوانین راهنمایی و رانندگی به حاشیه رانده میشود و همه باید هر جور که خواستند برانند و اگر خودشان یا دیگران را به کشتن دادند بگویند که وقت مرگش رسیده بود…
گفتم تو نمیفهمی… ببین دوست عزیز من وقتی که موتور را آوردم کرمان فقط به عشق این بود که نیمههای شب پنجشنبه تا اوائل صبح جمعه بتوانم توی هفتباغ چهار بار با موتور بالا و پائین بروم حالا همین دلخوشی را هم میخواهی از ما بگیری؟یکی معتاد میشود و یکی میرود دنبال کاری که دوستدارد خوب ما هم موتور سواری را دوست داریم به جای این حرفها چرا تو که خبرنگاری پیگیر نمیشوی ببینی چرا نمیگذارند سوار موتور بشویم؟
سوال خوبی بود به محض اینکه به اینترنت رسیدم به این جواب دست پیدا کردم:
(به گزارش ایسنا به نقل از پارسینه، سردار حسین رحیمی با اشاره به تغییرات مورد نظر پلیس راهور تهران بزرگ تاکید کرده است: ما به دنبال آن هستیم که رفت و آمد و صدور پلاک ملی برای این موتورسیکلتها آزاد شود.
وی همچنین خاطرنشان کرده است: ما در انتظار پاسخ شورای امنیت کشور به این مساله هستیم و تعیین حجم موتور مجاز این موتورسیکلتها در حال بررسی است. براساس این گزارش، چند سال پیش وزارت کشور در پاسخ به نامه دادگاه انقلاب آورده بود که تردد کلیه موتورسیکلتهای سنگین در سطح شهرهای کشور و محدوده آنها ممنوع است اما این ممنوعیت شامل خارج از شهرها نمیشود.این ممنوعیت، قانون مصوب مجلس یا هیات دولت نیست بلکه یک بخشنامه است که در زمان قبل صادر شده و البته هنوز اجرا میشود اما این موضوع ارتباطی به ورود قانونی موتورسیکلتهای سنگین ورزشی و پرداخت عوارض و همچنین شمارهگذاری آنها ندارد.نکته قابل توجه است این است که در حال حاضر توریستهای خارجی با موتورسیکلتهای پرحجم خود به راحتی میتوانند مقابل دیدگان شهروندان ایرانی بهخصوص جوانان موتورسوار موتورسنگین تردد کنند و در هر نقطه ایران اقامت گزیده و از جاذبههای کشور عزیزمان استفاده کنند.
گفتنی است پس از ممنوعیت تردد با موتورسنگین در دهه شصت به علت ترورهای منافقین، اولین مورد ترور با موتور سنگین، ترور سعید حجاریان در سال 87 نیز توسط سعید عسگر با موتور هزار صورت گرفت.به نظر میرسد در شرایط فعلی مصوبه محدویت تردد با موتور سنگین با توجه به توانمندیها و بهروز بودن وسایل نقلیه و تجهیزات نیروهای انتظامی و امنیتی از یکسو و از سوی دیگر رشد صنعت موتورسازی که منجر به تولید موتورهایی با حجم کمتر از 250 سیسی اما با سرعت و شتاب بالاتر از گذشته شده است، قابل تجدیدنظر باشد.)البته این مطالب متعلق به سال ۹۳ است و اطلاعات جدیدتری در این زمینه در اینترنت پیدا نمیشود.
به همین دلیل با سرهنگ نصیری نفر دوم پلیش راهنمایی استان کرمان تماس گرفتیم و از چند و چون ماجرا جویا شدیم.
آیا علاقمندان میتوانند مجوز تردد برای موتور سیکلتهای سنگین بگیرند؟
از نظر قانون کشور تردد موتورهای بالای ۲۰۰ سی سی ممنوع است و اما یک سری از موتورها هستند که تحت پوشش هیئت اتومبیلرانی و موتورسواری هستند، مثل موتورهای کراس و موتورهایی که برای پیست استفاده میشوند که هم دوزمانههستند( که البته الآن استفادهی عموم و شخصی از دوزمانهها هم ممنوع است) و هم اینکه ممکن است که ۲۵۰ سی سی تا ۴۰۰سیسی هم داشته باشند که فقط مخصوص پیستهستند و حق تردد در شهر ندارند و اگر هم بخواهد تا پیست حمل کنند موتورسیکلت را، باید آن وسیله تا پیست یدک کشیده شود و اما موتورهای کیبس و موتورهایی که برای پیست استفاده میشوند و مردم عموما به این وسایل نقلیه میگویند موتورهای سنگین، که اینها کلا مشکل قانونی دارند. و به صورت دستدوم و استوک از شیخنشینها قاچاق میشود به ایران و سپس این موتورهای قطعه قطعه شده سر هم میشوند و به جوانان ما فروخته میشوند که خوب این موتورها برای جاده و خیابان نیست و صرفا برای راندن در پیست طراحی شدهاند که به همین دلیل مشکل دارند و نه تنها کالای قاچاق محسوب میشوند بلکه برای خود صاحبان موتورها و دیگر مردم هم خطرناک و حادثهآفرین خواهند بود. ورود غیر قانونی و ترخیص نشدن از گمرک که بماند.
دربارهی رفسنجان وضعیت چگونهاست؟
در رفسنجان چون این موتورها زیاد بود و موتور داشتن هم خیلی شایع بود و هنوز هم هست، در زمان فرمانداری آقای پورمحمدی گفتند که در کرمان این موضوع ساماندهی شده و با هماهنگی که با رئیس دادگستری وقت شده بود موتورها را در پارکینگ پیست مسجد صاحبالزمان گذاشته بودند و صاحبان آنها هم هر هفته برای سوار شدن به آن پارکینگ مراجعه میکردند، و ما هم میخواستیم مشابه همین کار را در رفسنجان انجام بدهیم که خوب ساماندهی کرمان منتفی شد و برنامههای رفسنجان هم تحت تاثیر آن قرار گرفتند.
پس این رویکرد که در رفسنجان صبحهای جمعه در پیش گرفته شدهاست یک رویکرد صرفا عرفی است؟
خیر این موتورسواریها و این اعمال کاملا غیر قانونی هستند و پرسنل هم قاعدتا علاقمند هستند که قانون اعمال و اجرا بشود اما به واسطهی موقعیت خاص و ترس از اینکه جوان مردم بخاطر وسیلهاش فرار کند و با آن موتورهای تندرو خودش را به کشتن بدهد نه تنها ما به خواستهی مان که اجرای قانون هست نمیرسیم بلکه هزینهی بیشتری به جامعه تحمیل میشود. البته کماکان این موتورها و خرید و فروششان قانونی نیست.
در ادامه ی این بحث با سرهنگ محسنی همصحبت شدیم که تشبیه جالبی در مورد وضعیت رفسنجان ارائه داد، وی گفت: این مثل یک شیر اطمینان میماند که بالای آبگرمکن میگذارند و اگر خدای ناکرده آبگرمکن بخواهد بترکد آن شیر از انفجار پیشگیری میکند و میشود برای خیلی از مناسبتها با همین سیاست میشود کنترل کرد و جلوی صدمات و هزینههای بعدی را گرفت.
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
«زرهبافی» یکی از قدیمیترین هنرهای بشر است و در ایران هشت قرن قدمت دارد
آیین تعزیه، تنها مخاطب هنر زرهبافی
نامزدهای ریاست جمهوری چقدر به صنعت گردشگری توجه کردند؟
رفع «ایران هراسی»ماموریت دولت آینده
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
کنسرت تخت جمشید استاندارد برگزار میشود
تاثیر معکوس بازیهای المپیک بر صنعت گردشگری پاریس
آشکارشدن گورهای ماقبلتاریخ هنگام ساخت بزرگراه
تهیۀ نقشۀ ۳۶۰ درجه از بافت قدیم شهر اصفهان
فضای مجازی هم به مصائب فرش ایرانی اضافه شد
گرۀ قلابی فرش!
صدور ۶ مجوز گردشگری کشاورزی در استان البرز
قائم مقام وزیر میراثفرهنگی:
۳۰ مسجد تاریخی ایران واجد شرایط ثبت جهانی یونسکو است
کشف گونهای از بندپایان در غارهای ایران
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- کدام شاخص اقتصادی بیشترین تاثیر را روی پیشبینی قیمت انس طلا دارد؟
- محبوبترین تورهای ترکیه کدامند؟
- حداقل سرمایه برای واردات از دبی: آنچه باید بدانید
- چطور زودتر از همه از پیش فروش قطارها مطلع شویم؟
- چه کسانی نمی توانند مهاجرت کنند؟
- تفاوت رهگیری مالیاتی و کد مالیاتی چیست؟
- نوآوریهای جدید تتر در ارائه خدمات مالی دیجیتال
- عمر باتری آیفون 15 پرو مکس در مقابل سامسونگ اس 24 اولترا
- دوره mba و dba مرکز آموزش های آزاد دانشگاه تهران
- آینده واردات عروسک و اسباب بازی از چین به ایران، پیشبینی و ترندها بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
آشکارشدن گورهای ماقبلتاریخ هنگام ساخت بزرگراه
4
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
5
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
دیدگاهتان را بنویسید