پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | اگر یک شکار بزنم به‌جایش ۱۰ تا نگه می‌دارم!

یک شکارچی قدیمی کویر:

اگر یک شکار بزنم به‌جایش ۱۰ تا نگه می‌دارم!

اگر به من پروانه بدهند، پولش را می‌دهم. ما قانون صید و شکار را داریم که تصویب کرده‌اند و براساس آن باید پروانه بدهند. وقتی به ما پروانه نمی‌دهند، ما ناچار می‌شویم روزی‌مان را جور دیگری بگیریم





اگر یک شکار بزنم به‌جایش ۱۰ تا نگه می‌دارم!

۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۳۱

«محمد صیاد» روی پله‌های کنار ورودی کاروانسرا نشسته است و به رفت‌وآمد حاضران در کارونسرا نگاه می‌کند، انگار می‌‌خواهد هیچ‌چیزی از نظرش پنهان نماند. صیاد از شکارچی‌های قدیمی پارک ملی‌ کویر است. کلاهش را کج گذاشته و دوربین را هم اریب روی دوش انداخته است. سال‌ها شکار در بیابان و گرما، ردی عمیق کنار چشم‌ها و پیشانی‌اش به جا گذاشته، او ابا ندارد از اینکه بگوید هنوز در آرزوی شکار است‌، این‌بار با پروانه و به‌شکل قانونی.

شما هم از شکارچی‌‌های پارک ملی کویر بودید؟
من از شکارچی‌های قدیمی‌ بودم و تقریباً ۲۵ سال به‌شکل مداوم شکار می‌کردم. در کویر و کوه‌های یخاب، کل و بز و قوچ و میش می‌زدم. اوضاع حیات‌وحش آن وقت‌ها خیلی خوب بود. الان سه سال است که خشکسالی شده است. به نظر من شکارچی باید بیاید تا دوباره شرایط خوب شود. روزی هر کسی دست خداست و شکارچی هم باید بتواند روزی خودش را ببرد. این قانون طبیعت است. اگر من بیایم اینجا و شکار کنم روزی دارم، اما در عوض سه سال است که نمی‌آیم و همیار شده‌ام.

اگر به من پروانه بدهند، پولش را می‌دهم. ما قانون صید و شکار را داریم که تصویب کرده‌اند و براساس آن باید پروانه بدهند. وقتی به ما پروانه نمی‌دهند، ما ناچار می‌شویم روزی‌مان را جور دیگری بگیریم

اگر شما روزی خود را ببرید،‌ ممکن است امثال من هم بگویند روزی‌شان را از پارک می‌خواهند، آن وقت چه می‌شود؟
خدا بخشنده است. هر کس روزی خودش را می‌گیرد. تعداد شکارچی‌ها مگر چقدر است؟ آن را با وسعت زمین‌های پارک ملی مقایسه کنید، عددی نمی‌شود.
اما اگر شما اجازه داشته باشید شکار کنید ،ممکن است من ناراحت شوم بگویم چرا آقای صیاد بیاید من نتوانم!
من از جنبهٔ سیاسی‌اش نمی‌گویم. اما اگر اینطور است آن وقت من هم از معادن طلا سهم خودم را می‌خواهم. به من هم که از معادن سهمی نمی‌دهند. چرا برداشت بی‌رویه از معادن می‌شود و من نباید سؤال کنم. آنجا هم مال همه است و یک نفر سود شخصی از آن می‌برد. اگر شکار مال همه است، پس معادن هم مال ماست و من باید در آن شریک باشم. حرف من این است که معادن نباید شخصی باشد.صاحب معدن پولش را به ما نمی‌دهد.
*شما الان شکار کنید، پولش را به دولت می‌دهید؟
بله اگر به من پروانه بدهند، پولش را می‌دهم. ما قانون صید و شکار را داریم که تصویب کرده‌اند و براساس آن باید پروانه بدهند. وقتی به ما پروانه نمی‌دهند، ما ناچار می‌شویم روزی‌مان را جور دیگری بگیریم. رایگان نمی‌خواهیم؛ به ما پروانه بدهند، بابت آن پول می‌دهیم، یا آبشخورها را پاک و یا به هر شکل دیگری با محیط زیست همکاری می‌کنیم.
شما انتظار دارید سالی یک پروانه بگیرید؟
بله. به نظر من شکارستیزی عوام‌فریبی است؛ زیرا شکار نسل حیات‌وحش را از بین نمی‌برد.
چه چیزی پس باعث نابودی حیات‌وحش است؟
معادن،‌ بهره‌برداری غیرمجاز،‌ ورود افرادی که بلد نیستند و بااین‌حال وارد منطقه می‌شوند، کسانی که زباله می‌ریزند.
زمانی که شکارچی بودید سالی چند حیوان می‌زدید؟
هر وقت گوشتمان تمام می‌شد. معمولاً دو ماه یک‌بار.
*اگر پروانه بدهند، می‌خواهید یکی بزنید؟
بله یکی می‌زنیم. یک چیزی هم هست، وقتی من وارد پارک می‌شدم ۱۰ تا آبشخور پاک می‌کردم که ۳۰- ۴۰ ماده می‌آمدند و سیراب می‌‌شدند. این ماده‌ها زایش داشتند. من یک نر را می‌زدم، اما با تأمین آب ماده‌ها جمعیت افزایش می‌یافت. مگر تعداد شکارچیان چند نفر است؟ شکارچیان کم هستند، مشکل ما با شکارکش‌هاست.
چه مشکلی دارید؟
نباید این کار را بکنند.
آنها هم می‌گویند پول لازم دارند.
پول لازم دارند، به اندازهٔ خودشان باید ببرند.
مگر حیات‌وحش برای خدا نیست؟
نه، چنین قانونی ندارد.
قانونش را کجا نوشته؟
قانونش را دل نوشته،‌ خدا بخشنده است که ما استفادهٔ درست کنیم چه معادن و چه شکار، هر کس در حوزهٔ تخصصی خودش.
شکارکش‌ها می‌گویند ما می‌خواهیم اینها را بزنیم، چون زن و بچهٔ ما گرسنه هستند. دولت باید چیزی به آنها بدهد، یا برایشان کار جور کند. حرف من این است که چرا پروانه به خارجی می‌دهید به ما نمی‌دهید؟ قانون صید و شکار است. حیات‌وحش که تمام نمی‌شود. من اگر یک شکار بزنم به جایش ۱۰ شکار نگه می‌دارم.
شما می‌گویید به جای اینکه پول بدهید می‌توانند از شما خدمات بگیرند؟
بله. شکارگری در خانواده ما بوده و هست، کم و زیادش بوده و همین یکی هم کافی است.
می‌گویند کسانی که شکار می‌کنند، عاقبت خوبی ندارند.
شکارکش عاقبتش خوب نیست، ولی شکارچی عاقبت خوبی دارد. من ۵۵ سال دارم و پدرم حدوداً ۹۰ ساله است، ۶۰-۷۰ سال شکارچی بوده و الان مثل یک بچه ۱۰ ساله راه می‌رود؛ چون دستش به خیر بوده و وقتی می‌خواسته شکار بزند فقط برای خودش نمی‌برده.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *