دامداران کلاتهخیج، فعالان و مسئولان محیط زیست شاهرود در گفتوگو با «پیام ما» از اختلافها بر سر دشت زردابه میگویند
نیم قرن تعارض در پناهگاه «خوشییلاق»
دامداران میگویند محیط زیست بدون در نظر گرفتن حق عرفی جامعه محلی مرتع آنهارادراختیار گرفته است خندان،فعال محیط زیست: بیاعتمادی بین کلاتهخیجیها و محیط زیست، تعارض در این منطقه را به بنبست کشانده است مسلمی، دامدار: سهمیه امور عشایری کفاف ما را نمی دهد
۹ آذر ۱۴۰۰، ۰:۰۰
اسم گردنه را «الله اکبر» گذاشته بودند. از بیژن فرهنگدرهشوری، کارشناس پیشکسوت سازمان حفاظت محیط زیست که بپرسی میگوید آن سالها (ابتدای دهه 50) وقتی به گردنه میرسیدی و از آنجا نگاهی به دشت زردابه میانداختی از این همه زیبایی در دل میگفتی «الله اکبر». نزدیک به نیم قرن بعد به گردنه که برسی و از آنجا نگاهی به منظره روبهرو بیندازی، تکدرختی تنها میبینی و دشتی که علفهای کوتاه بر آن روییده. سالی که مثل امسال کمباران باشد آن علفهای کوتاه هم آنچنان تنک میشود که هر وزش بادی از میان دشت خاک را بلند میکند. پناهگاه حیاتوحش خوش ییلاق در شهرستان شاهرود دهههاست موضوع مناقشه و تعارض سازمان حفاظت محیط زیست و جوامع محلی اطراف آن است. دولت میگوید دشت جزو مناطق سازمان حفاظت محیط زیست است و در مقابل جامعه محلی پاسخ میدهد پیش از آنکه سازمان حفاظت محیط زیست یا سازمان شکاربانی وجود داشته باشد دشت به آنها تعلق داشته. آنها میگویند محیط زیست بدون در نظر گرفتن حق عرفی جامعه محلی مرتع آنها را در اختیار گرفته و از این رو آنها ضرورتی نمیبینند به آنچه روی کاغذ جزو منطقه امن ذکر شده احترام بگذارند و دامشان را خارج کنند.
در دهه 40 این منطقه تحت قرق درآمد و تا سال 57 محلیها حق ورود به آن را نداشتند. به گفته آنها ابتدا تنها بخشی از دشت زردابه و منطقه قرق شد، اما به تدریج بر وسعت منطقهای که محلیها را از آن بیرون راندند افزوده شد بهطوری که دامداران ناچار شدند برای تعلیف دامشان تا آشخانه بجنورد که 250 کیلومتری منطقهشان بود بروند. با تحولات رخ داده در سال 57 و پیروزی انقلاب، محلیها به سرعت وارد پناهگاه حیاتوحش خوشییلاق شدند. در دهه 60 سازمان حفاظت محیط زیست تلاش کرد منطقه را بار دیگر بازپس گیرد و حتی از نیروهای نظامی برای این کار کمک گرفت. با این حال رئیس وقت اداره محیط زیست شاهرود در نهایت برای پرهیز از هر گونه درگیری شیوه مسالمتآمیز را برگزید، گزینهای که برخی به آن انتقاد دارند. برخی فعالان محیط زیست بارها با گلایه از سازمان حفاظت محیط زیست خواستار اخراج دامداران شدهاند، در مقابل گروه دیگری میگویند گره کور تعارض سازمان محیط زیست و دامداران محلی را نمیشود با زور باز کرد بلکه این کار نیازمند گفتوگو و تعامل است. اداره محیط زیست شهرستان شاهرود در این چند دهه بارها بر سر ساخت آغل و … با دامداران دچار مشکل شده و دادگاه این شهرستان پر از پروندههای مختومهای است که در آن یک طرف دامداران نشسته بودند و سوی دیگر محیطبانان یا کارشناسان اداره محیط زیست شاهرود.
به دامدارها بیتوجهی میشود
سال 1400 که به گفته رضا اردکانیان، وزیر اسبق نیرو در 50 سال اخیر به لحاظ خشکسالی رکورد زده و با وجود نزدیک شدن به نیمه پاییز همچنان در بسیاری مناطق بارانی نباریده، شرایط برای دامداران و به تبع آن اداره محیط زیست شاهرود هم دشوارتر شده است. دشت زردابه یا به گفته محلیها «زردوا» توان تولید علوفه به نسبت تعداد دام موجود در این دشت را ندارد و از طرفی گرانی بیش از حد خوراک دام هم بسیاری را مجبور کرده حتی بیش از سالهای ترسالی در دشت بمانند. محمد مسلمی یکی از این دامداران است، او در سالهای اخیر تلاش کرد علاوه بر دامداری، بومگردی و گردشگری را به عنوان معیشت مکملی به سبد اقتصاد خانوادهاش اضافه کند و از همین رو خانهاش را هم بازسازی کرد. با این حال شیوع کرونا باعث شد محمد مسملی که در منطقهشان به محمد پلنگ هم معروف است از گردشگری ناامید شود و راهکار را تنها را در دامداری ببیند. آن روز که او را کلاتهخیج (شهری در حاشیه جنوبی پناهگاه حیاتوحش خوشییلاق با بیشترین میزان دام در منطقه) دیدیم تازه از خوراک دادن به دامهایش فارغ شده بود. او میگوید: «من حدوداً دو روز پیش رفتم خیج (روستایی در نزدیکی کلاتهخیج) برای خرید علوفه، تازه ارزان که با من حساب کرده کیلویی شش هزار تومان پول جو و شش هزار تومان پول یونجه دادم.» محمد مسلمی تعداد گوسفندهایش حدود 100 تا 150 راس است. او غیر از مخارج، مشکل دیگری هم دارد که به تلفات دام برمیگردد. به گفته خودش در آخر برج دو (اردیبهشت) 20 گوسفند به باربندش آورده که فقط 10 راس آنها باقی مانده است.
امور عشایری معمولا سهمیهای برای دامداران در نظر میگیرد. با این حال محمد مسلمی معتقد است این سهمیه کفاف آنها را نمیدهد. «امور عشایری در حد حرف است. دو بار از عید به این طرف امور عشایری به ما جو داد؛ یک دفعه کیلویی 3900 و یک دفعه کیلویی 5350 گرفتیم. آخر جو یارانهای 5350 تومان میشود؟ یک روز یک آقا و دو خانم آمده بودند گفتم شما چه کارهاید؟ گفتند ماموریم و آمدهایم نظارت داشته باشیم، دیدم ذرتها را برانداز میکنند. گفتم چه نتیجهای از این کار به دست آوردید؟ شما حقوقتان را میگیرید. بدبخت ما مردمیم که دستمان به جایی بند نیست. نه دستمان به کسی میرسد نه حرفمان به گوش کسی میرسد و نه کسی میخواند. هر بار هم اعتراضی میکنیم میگویند آنچه انجام میدهند از بالاست. الان به دامداران صنعتی جو به قیمت سه هزار تومان میدهند. شاید هم به سه تومان نرسد. مگر ما جزو آمار نیستیم با این همه کار و اشتغال که ایجاد میکنیم؟» محمد مسلمی برای ساخت آغل در دشت زردابه مدتی است با منابع طبیعی و به گفته خودش شکاربانی (محیط زیست) درگیر است و دادگاههای زیادی رفته و 5 حکم به نفع خودش گرفته اما هر بار بخش حقوقی این ادارهها با ماده تبصرهای جلوی کارش را میگیرد. استدلال کارشناسان این ادارهها بر این استوار است که این دشت جزو محدودهای است که در اختیار آنهاست و نباید در آن آغل جدیدی ساخته شود. محمد مسلمی به این موضوع باور ندارد. او میگوید: «قرار نیست هر کس قلم دستش است هر چه میخواهد بگوید. ما نیاز داریم به ما بها بدهند نه اینکه دو اداره جلوی ما بگیرد. محیط زیست به محیط انسان هم ربط دارد.»
بخش بزرگی از کلاتهخیجیها سالها بود در فصل پاییز دامهایشان را به سمت چاههای میامی (شهرستانی در شرق شاهرود و در حاشیه پارک ملی توران) میبردند. امسال چرا این اتفاق نیفتاده است؟ مسلمی میگوید: «چاهی که سال قبل 30 تا 50 میلیون بوده الان تا 200 میلیون تومان خرید و فروش شده من پولش را از کجا بیاورم؟ همسایه من از کجا بیاورد؟ امسال آنقدر مال (دام) مردم از گرسنگی مردند، حرام شدند، گم شدند و گرگ ها خوردند که کسی خبر ندارد. شما اگر میبینی ما گاهی تیزحرفی میکنیم، بددهنی میکنیم، به خاطر این است که به ما بیتوجهی میشود. ما با بیتوجهی مخالفیم. مگر همه چیز سواد داشتن است؟ شما سیرید، من گرسنهام. ما معترضیم. ما ناراضی هستیم. ما به رئیس دادگاه هم گفتیم عدالت رعایت نمیشود. مسلمانی به عدالت اجتماعی است.»
حقوقی که محمد مسلمی از بیمه دریافت میکند یک میلیون و 350 هزار تومان است. خدیجه عجماکرامی، همسر او هم به دنبال این است که با توجه به مشکل ستون فقراتش از کار افتادگی بگیرد و بتواند حقوقی از صنایع دستی دریافت کند اما این کار در پیچ و خم افتاده و به نتیجه نرسیده است.
گاهی پول نان خانه را ندارم
«عزیز عجماکرامی» را در کلاته خیج به عزیز حاجی میشناسند. او 300 گوسفند پرواری و داشتی (گوسفندی که فقط برای استفاده از گوشتشان پرورش داده نمیشود) دارد. او امسال گوسفندان زیادی را از دست داده و از همین روست که هر وقت اسمی از تلفات میآید همه به عزیز حاجی اشاره میکنند. عزیز حاجی درباره زمانبندی حضورش در دشت میگوید: «ما 17 عید به زردوا رفتیم تا 60 عید (پایان اردیبهشت). بعد یک ماه سر کوه (ارتفاعات جنگل اولنگ) بودیم و حالا هم آمدهایم سر باربند و خوراک میدهیم. من 300 میش داشتم که 250 تا باقی مانده و 50 میش تلفات دادهام. برههای شیری هم که 200 تا بودند از آنها تنها 100 تا باقی مانده. همین دو روز پیش هم یک میش دیگر تلف شد. خوراک هم که گران است. جو کیلویی شش هزار و خردهای میخرم، کاه چهار هزار و 800 و یونجه شش هزار و 100 تومان.» با این اوضاع عزیز عجماکرامی معتقد است امسال مالدار با خاک یکسان شده. به گفته او «همین ها که ماندهاند اگر در زمستان خوراک پیدا نکنند، همگی تلف میشوند. چاههای میامیکه اصلا نمیشود سراغش رفت. امسال که خشکسالی است آنها که دامشان در کویر بوده یک ماه به عید رفته و چاهها را هم اجاره کردهاند و اگر بخواهیم هم چاهی برای اجاره باقی نمانده است».
اوضاع فروش دام هم به اندازه خوراک خراب است. عزیز عجماکرامی میگوید: «الان پرواریهای ما روی دستمان مانده. من 20 میش چاق دارم و میگویند نمیخریم چون مردم توان خرید گوشت را ندارند.» این شرایط باعث شده این دامدار با وجود مالداری گاهی در نان خوردن روزانه خانواده هم بماند. عزیز دو پسر دارد که گاه چوپانی میکنند و گاه در خانهاند. گرفتن چوپان به تنهایی ماهی شش میلیون تومان هزینه دارد، از این روست که تنها سردامدران از پس آن برمیآیند. چاه را هم همین سردامدارها میگیرند و بقیه به دشت خشک میروند.
دام بر زمین ِزبَر است
«علینقی عجماکرامی» با بیش از هزار راس گوسفند از سردامدران منطقه است. به گفته خودش 55 سال صحرابانی کرده و درآمدش از دام بوده. با این حال امسال ناچار شده از پساندازش خرج کند تا بتواند دامش را نگه دارد. او هم مانند بقیه دامداران حضور دام در این سال سخت در دشت زردابه را از سر ناچاری میداند. او میگوید: «الان هر کسی دستش کمی مو دارد میتواند مالش را نگه دارد و خوراک دهد. کسی که ندارد سر به صحرا میگذارد. صحرا چیزی ندارد اما دامدارها از لابدی (ناگزیری) این کار را میکنند. آنجا تانکری 300، 400 هزار تومان آب باید بخرند. قدیمها میگفتند دام اگر شالی بخورد میمیرد اما الان در کلاتهخیج شالیها را میآورند و میفروشند.»
این دامدار معتقد است در این سالها دام کلاتهخیج با صحرایش نمیخواند: «سابق 5 برج (ماه) شیر میگرفتیم. از هر گوسفندی 4.5 کیلو کشک خشک میکردیم و 25 سیر یعنی نزدیک دو کیلو کره به ما میداد. اینها جدا از پنیر است اما الان یک ماه جواب نمیهد. مال زیاد شده و بر زمین زِبَر است (دشت توان علوفهرسانی به این تعداد دام را ندارد). هر جا سوال میکنیم، مال از بین رفته و کم شده. اما کلاتهخیج ما هنوز 40 هزار مال دارد».
چرا روندی که در بقیه مناطق اتفاق افتاده در کلاتهخیج برعکس است؟ «چون کار کم است. من چهار پسر دارم. یکی در کار دولتی است. چند سال در مخابرات با حقوق کمیکار کرده تا حالا بیمه شده. هر کسی را سر کار نمیگیرند و باید یک پارتی داشته باشی. مخصوصا قشر دامدار را به پیاز پوست کردن هم نمیبرند. سه پسر دیگرم دامدارند. پسرهای من هر کدام از یکی بهتر، ولی چاره چیست؟ دامداری سخت است. من 55 سال است که بیرون بودم و دامدار بودم. خانمم با دختربچهها برهها را خدمت میکرد ولی زنهای امروزی دیگر دست به گوسفند نمیزنند. الان بگویی گوسفندداری، بچهات را نمیخواهند. کار دنیا همین است دیگر.»
علینقی عجماکرامی درباره دامدارانی که استطاعت مالی اندکی دارند هم اینطور میگوید: «بسیاری از دامدارها حقوق بازنشستگیشان را از بام میریزند تا دام بخورد. همه این کارها را که میکنیم، چه کسی سودش را میبرد؟ واسطهها. اگر اتحادیه داشته باشیم برای ما دامدارها بهتر است. گوشتی که از ما 110 هزار تومن میگیرند بخش بخش میکنند و به شما میفروشند. همین است که من و شما ضرر میکنیم و واسطه سود میکند.»
میخواهیم به همه پرونده عشایری دهیم
علیرضا یاوری، سرمحیطبان خوش ییلاق هم معتقد است میزان علوفه و خوراک دامیکه دامداران کلاتهخیج دریافت میکنند کمتر از حد نیازشان است. او حرف دامداران درباره بالا رفتن قیمت اجاره زمینهای کشاورزی به خسارتهای گسترده دام در این منطقه را تایید میکند و میگوید: «اگر قیمت چاهها پایین بود آسیب کمتری به منطقه وارد میشد اما در حال حاضر شاهد حضور گسترده دامداران هستیم.»
رضا نقیزاده، رئیس امور عشایری شاهرود درباره چالشی که دامداران کلاتهخیج برای تامین خوراک دام دارند و به واسطه آن به گفته خودشان ناچارند زمان زیادی را در دشت زردابه بمانند به «پیام ما» میگوید: «توزیع خوراک با تشکلهای عشایری در سطح شهرستان انجام میشود و آنها سهمیهای که از سمنان دریافت میکنند را به عشایر کلاتههای غربی -که کلاتهخیجیها هم جزوشان هستند-میرساند. در سرشماری سال 1387 فقط نام 35 دامدار آمده و بسیاری از این لیست جا ماندهاند. برای همین ما اسامی بیش از 200 دامدار منطقه را در سرشماری جدید گنجاندهایم که اگر مرکز آمار در مذاکره با جهاد کشاورزی و امور عشایری بپذیرد و به ما ابلاغ کند، بتوانیم نهاده دامی را به آنها بدهیم. علاوه بر این تامین نهاده آمار جدید به ما کمک میکند در تامین آب، جاده، بهسازی چشمه و … هم خدماتی ارائه دهیم.»
کار دولتیها نمادین است
خسرو خندان، عضو موسسه طنین طبیعت تیرگان که چند سالی در این منطقه به کار توانمندسازی و ارتباط با دامداران مشغول بوده معتقد است معمولا مسئولان به دنبال آماردهی درباره فعالیت خودشان هستند و امور عشایری هم از این قاعده مستثنا نیست. او میگوید: «کمکی که امور عشایری به دامدارن در این زمینه میکند هم در نهایت پاسخگو و راهحل این چالش نخواهد بود. مگر امور عشایری در نهایت چقدر میتواند کمک کند؟ اقداماتی که دولت انجام میدهد بیشتر نمادین است و اینکه آمار عشایر را بالا ببرد فقط زدن چسبی روی زخم آنهاست.»
اداره محیط زیست شاهرود طرف دیگر این تعارض است، دامداران به واسطه آنکه توان تامین خوراک دام را ندارند در زمان مناسبی وارد دشت نمیشوند و مدت زمان حضورشان هم بیش از اندازه است. این در حالی است که اغلب این دامداران پروانه چرا هم ندارند. علیاکبر قربانلو، رئیس اداره محیط زیست شاهرود در گفتوگو با «پیامما» به سابقه توافقاتی که با دامداران داشته و به آنها عمل نشده اشاره میکند: «قرار شد بیش از 10 سال ممیزی کنیم و پروانه چرا به آنها بدهیم اما دامداران استقبال نکردند. توافقی هم داشتیم که 15 فروردین وارد دشت و ابتدای خرداد از آن خارج شده و در پاییز هم یکی دو ماه حضور داشته باشند که این توافق هم رعایت نشد. متاسفانه آنقدر من و همکارانم گفتهایم و حرف زدهایم که خسته شدهایم.»
آماده حمایت از دامداران هستیم
اگر دامداران ابتدا به جلسه وارد شدند چرا این ممیزی انجام نشد که آنها بتوانند پروانه بگیرند و به این ترتیب چالش دام در خوشییلاق ساماندهی شود؟ جواب به این پرسش، ریشه تمام اختلافات این چند دهه است که هم قربانلو در پاسخهایش به آن اشاره میکند و هم خسرو خندان و آن به «اعتماد» برمیگردد؛ اعتمادی که مخدوش شده است. قربانلو میگوید: «دامداران فکر میکنند اگر ممیزی شود دولت آنها را بیرون میکند، در حالی که این اتفاق نیفتاده است. منابع طبیعی و محیط زیست بارها به دامداران گفتهاند بیایید ممیزی کنید. در این ممیزی دشت زردابه در منطقه امن میافتد و آنها نمیخواهند از منطقه امن بیرون بروند.» خسرو خندان هم میگوید: «دامداران فکر میکنند اگر هر توافقی داشته باشند و حد و مرزی تعیین شود، ممکن است دچار خسران شوند و آنها را از منطقه بیرون کنند. این بیاعتمادی که بین کلاتهخیجیها و محیط زیست شکل گرفته یک موضوع یکشبه نیست که انتظار داشته باشیم به سرعت و با چند جلسه حل شود. همین بیاعتمادی است که موضوع تعارض را در این منطقه به بنبست کشانده و در یک حالت قفلشدگی قرار داده است.»
این فعال محیط زیست معتقد است در چنین شرایطی، تا زمانی که قیمت دام و گوسفند به هزینههایی که دامدار برایش انجام میدهد تطابق نداشته باشد طبق یک قاعده طبیعی تعداد دام کاهش خواهد یافت و در زمان ترسالی و بهتر شدن شرایط مرتع باز شاهد افزایش تعداد دام خواهیم بود. به گفته او آنچه تعداد دام را مشخص میکند بازار است و ممیزی و .. کمکی نمیکند.
قربانلو مشکل دیگر مرتع در دشت زردابه را مشاع بودن آن میداند، همین موضوع باعث میشود تعهداتی که دامداران درباره زمانبندی ورود و خروج میدهند شکننده باشد. او اضافه میکند: «اگر ما بتوانیم ممیزی برای مراتع داشته باشیم این معضل مشاع بودن هم از بین میرود. بارها به دامداران گفتهایم که هر چقدر بتوانیم از آنها حمایت میکنیم. البته ممکن است چون دولتی هستیم به ما گوش نکنند اما اگر مشابه پارک ملی توران یک انجمن قوی وارد شود و با آنها صحبت کند، تاثیر بیشتری داشته باشد و همین سبب شود آنها بخواهند پروانه بگیرند و بر اساس زمانبندی وارد شوند. به نفع خود دامداران است که مراتع احیا شود.»
خسرو خندان اما رسیدن به این ایدهآل را بسیار دشوار میداند: «شکل دادن به یک نهاد جمعی حتی در یک محیط شهری به اندازه کافی سخت است ، حال شما میخواهید این را بین دامداران حول یک نفع مشترک شکل دهید که بسیار دشوارتر خواهد بود.»
گردشگری نمیتواند جایگزین دامداری شود
او دراینباره که آیا گردشگری قادر خواهد بود معیشت مکملی برای دامداران ایجاد کند، میگوید: «گردشگری و دامداری بهواسطه درآمدی که ایجاد میکنند قابل مقایسه نیستند. ضمن اینکه متولی جمعی هم نمیتوان بر آن گذشت. علاوه بر اینها دامداران چنان درگیر چالشهای ریز و درشت هستند که نمیتوانند این کار را بکنند.»
راه حل از نظر این فعال محیط زیست قدمهای کوچک اما پیوسته و مداوم است؛ قدمهایی که بتواند دیوار بیاعتمادی میان محیط زیست و دامداران را ذره ذره کوتاه کند و آنها را پیرامون یک راه حل مشترک گرد هم آورد. او بار دیگر تاکید میکند تعارضی که نزدیک به نیم قرن سابقه دارد نه با یک گزارش قابل حل است و نه با برگزاری یک کارگاه و یک جلسه و حتی یک سال کار. «باید به کارهای طولانیمدت و پیوسته و مداوم امید بست، از جمله کارهایی که در این زمینه میتوان انجام داد اصلاح طرح مدیریت خوشییلاق با مشارکت محلیها است که بتوان با جابجایی زونبندیهایی که تنها روی کاغذ وجود دارد، به طرح مدیریتی رسید که همه به آن پایبند باشند و اعتماد مخدوش شده نیز بین دو طرف احیا شود.» رئیس اداره محیط زیست شاهرود از جمله موافقان این طرح است. او این پیشنهاد را به اداره کل محیط زیست سمنان داده است: «دشت زردابه در شرایط فعلی شرایط خوبی ندارد، ما پیشنهاد دادیم که منطقه امن در ارتفاعات باشد، با این حال چنین تغییراتی دست اداره کل هم نیست و باید در شورای عالی محیط زیست تصویب شود. ما این پیشنهاد را دادهایم و با جابجایی منطقه امن صددرصد موافقم.»
کیانوش داوودی، مدیر طرحهای مطالعات مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست از جمله کسانی است که شاید بتواند این گره کور را باز کند. از نگاه او ایدهال این است که دو طیف مرافعه و تعارض کنار هم نشسته و نقاط مثبت را وسط بگذارند تا بتوانند به یک منفعت برد-برد برسند. داودی میگوید: «طبیعی است که ما به عنوان دولت ناچاریم قانون را رعایت کنیم و نمیتوانیم فراتر از چارچوبها کاری را انجام دهیم زیرا تخلف محسوب میشود. در این موضوع هم تلاش میکنیم تا در محدوده همین چارچوبها به یک معادله برد-برد برسیم.»
این روزها از گردنه به دشت که نگاه کنید باز در دل میگویید «اللهاکبر»! اما این بار این گفته نه از بابت زیبایی دشت و حیاتوحش آن بلکه از این روست که میبینید چطور نیم قرن کشاکش و تعارض میان دامداران و محیط زیست توانسته «زردابه» را به مرز احتضار برساند. داوودی در گفتههایش از پناهگاه حیاتوحش خوشییلاق به عنوان یکی از ارزشمندترین زیستگاههای ایران نام میبرد اما این دشت تنها زمانی به روزهای خوش گذشته باز خواهد گشت که تمامی ذینفعان بتوانند در تعامل با هم به راهحل مشترکی برسند.
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
کمبود حقابه، کاجها را دچار آفت سوسک پوستخوار کرد
درختان سوخته و تشنۀ چیتگر
تغییرات عجیب در مدیریت بیمارستان محب کوثر با اعتراض کادر درمان روبهرو شد
خطر بیکاری ۷۰۰ پرستار و ۲۰۰ پزشک
انجمنهای صنفی روزنامهنگاران تهران و عکاسان مطبوعاتی ایران در نامهای به دفتر ٰرئیس جمهوری منتخب خواستار شدند
وزیر ارشاد به آزادی رسانهها متعهد باشد
«شهناز نوحی» روانشناس، در گفتوگو با «پیام ما»:
ارزیابی روانی کادر درمان ضمانت اجرا ندارد
تاکید دو فعال اجتماعی بر لزوم به رسمیت شناختن مهاجران و اجرای برنامهٔ غربالگری
مهاجران متهم شیوع بیماریها نیستند
ظرف دو ماه گذشته ۴ کارگر در ۴ حادثه در معادن زغال سنگ کرمان جانباختهاند
مرگهای تکراری
گفتوگوی «پیام ما» با بستگان کارگران مفقودشدۀ معدن شازند اراک
نگاههای منتظر به معدن فروریخته
چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری با مشارکت ۴۰ درصدی برگزار شد
صدای جمهور آمد
در نشست علمی «خودکشی درمانگران: نگاهی بینرشتهای» صورت گرفت
واکاوی مسئلهٔ اقدام به خودکشی درمانگران
کارشناسان و مسئولان در مورد احتمال همیشگی فوران تفتان اتفاقنظر دارند
معمای آتشفشان «تفتان»
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- قانون جدید اجاره ۱۴۰۳
- درایر کمپرسور چیست ؟ نحوه عملکرد و وظیفه آن
- با طراحی سایت مشتریان رقیب خود را بدزدید!
- بیماری هاشیموتو چیست؟ علائم و راهکارهای درمان
- نورپردازی کابینت آشپزخانه چه تاثیری بر روحیه افراد دارد؟
- سفر به پوکت بهترین مقصد گرمسیری آسیا با تور تایلند آرزوی سفر
- بورس شمش گلدن ارت ( خانی )
- مقایسه گچبری پیش ساخته پلی یورتان و گچبری پیش ساخته پلی استایرن
- عطر بدون سردرد – 11 عطر مخصوص افراد میگرنی
- گیلکی کناری، پژوهشگر برتر متافیزیک ایرانی بر سکوهای بینالمللی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
آشکارشدن گورهای ماقبلتاریخ هنگام ساخت بزرگراه
3
«بمو» را تکهتکه کردند
4
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
5
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
دیدگاهتان را بنویسید