تنگنای میدان آزادی
تنگنای میدان آزادی
شیرازی ها اصطلاحی دارند به نام کوچهی قهر و آشتی که به کوچههای خیلی تنگ در قدیم میگفتند و گاهی دو نفری که باهم قهر بودند را به این کوچه هدایت میکردند تا وقتی در میانهی تنگ کوچه به هم برمیخورند دیگر راهی جز آشتی و بغل کردن یکدیگر نداشته باشند و از معماری و شهر سازی مشکل دار کمال حسن استفاده را میکردند اما گاهی اوقات در پروژههای معماری و شهرسازی چیزهایی را به چشم میبینی که هرچه تلاش میکنی نمیتوانی باور کنی که آنچه دیدی حقیقت دارد و واقعا کسی با خودش فکر کرده که مثلا “اینجوری بهتر میشه” و بعد چنان شیرین کاری کرده. یکی از این شیرینکاریها دور میدان آزاد دقیقا پائین پل عابر پیادهای که از روی بهمنیار میگذرد رخ داده، گویا در حین اجرای پروژهی زیر گذر میدان آزادی کار به جائی میرسد که به ناچار یکی از راهپلههای پل عابر را برمیدارند و راهش را هم از بالا مسدود میکنند که مبادا کسی از آن بالا سقوط کند. اما هنوز به شیرینکاری نرسیدیم شیرینکاری مورد نظر وقتی رخداده که مشغول جدا کردن محوطهی انجام پروژه و پیادهرو بودهاند و گویا با خودشان گفتند که بهتر است یک مسیر کوچک هم برای پیادهها باقی بگذاریم تا خدای نکرده پشتسرمان نگویند اینها کل پیادهرو را غصب کردهاند و حالا دیگر امکان عبور و مرور عابرین محترم از این بخش میدان نیست. در نتیجه باریکهای به عرض ۴۰ سانتیمتر باقی میگذارند که در بعضی نقاط تنگنا به ۲۰سانتیمتر هم میرسد و چنان عرصه بر عابرین تنگ میشود که دیالوگهای زیبایی میگویند مثلا بانوی میانسالی امروز میگفت : کت حلال و حروم درست کردهاند و هرچه صبر کرد و ایستاد، دید فایدهای ندارد و کماکان مردم از آن سمت میآیند و اجازهی عبور به ایشان نمیدهند و این بود که شروع کرد با داد و فریاد به گفتن این کلمات که: آقا نیاین بسه دیگه صبرکنین از این طرف مردم بیان شماها همش از آن طرف میآیید و ما مدتهاست که اینجا گیر کردیم و با همین ترفند همهرا مجبور به عقبنشینی کرد و عاقبت از تنگنای آزادی با موفقیت گذشت. خانومی دیگر میگفت: باید زوج و فرد کنند که بتوانیم عبور کنیم چون فقط یک نفر میتواند از این راهروی ۲۰ متری تنگ عبور کند و کسی که از روبرو آمده است باید عقب عقب برگردد و یا شما را مجبور کند که عقبگرد کنید(در واقع عقب نشینی کنید آن هم عقب عقب) امیدواریم این مشکل هم حل شود و بهانهی بازیهای کلامی مثل تنگنای آزادی و گذرگاه تنگ و تاریک آزادی و یا حتی کوچهی قهر و آشتی آزادی از ما اهل قلم گرفته شود تا صادقانهو بدون گرایش به سمبولیسم رک و پوست کنده حرف بزنیم.
ارسال پاسخ