پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نقدی بر نظرات آن ها که رأی مردم تهران را ناشی از غرب زدگی نامیدند

نقدی بر نظرات آن ها که رأی مردم تهران را ناشی از غرب زدگی نامیدند





۱۴ اسفند ۱۳۹۴، ۲۱:۵۵

نقدی بر نظرات آن ها که رأی مردم تهران را ناشی از غرب زدگی نامیدند

«اصلاح طلبان ظرفیت شکست را ندارند»، «اصلاح طلبان هر وقت می بازند می زنند زیر میز»، «اصلاح طلبان اگر خود پیروز انتخابات نشوند می گویند تقلب شده و اگر پیروز شوند می گویند رای مردم درست شمرده شد». این نظرات را همه ی ما کمابیش شنیده ایم،
نقد وارده به طیف قابل توجهی از اصلاح طلبان، این بود که پس از شکست، بدون اسناد و مدارک، نظام را متهم کردند به تقلب و دلایلی هم که طی جلسه ای با رهبری از جانب نمایندگان ستادهای دو نامزد معترض، ارائه شد مبنی بر تقلب، عمدتا به پیش از برگزاری انتخابات و بیشتر معطوف بود به صلاحیت نداشتن نامزد پیروز.
اتفاقی که بعد از انتخابات ۸۸ و در زمان شکست اصلاح طلبان رخ داد، پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، هیچ اثری از آن نبود. نامزد مورد حمایت اصلاح طلبان به پیروزی رسیده بود ولی طیف مقابل چه آن نامزدهایی که می گفتند جریان سوم هستند و چه نامزدی که خود را نماد اصول گرایی می دانست، هیچ کدام هیچ اعتراضی به نتیجه ی انتخابات نداشتند. اگر تنها هفت دهم درصد آراء نامزد پیروز کم تر می بود، انتخابات به دور دوم کشیده می شد، اما رقبا بلافاصله پس از اعلام نتایج، به رقیبشان تبریک گفتند و اصلی ترین رقیب نامزد پیروز، عمده برنامه های اقتصادی و اجرایی خود را که توسط تیم مشاورانش آماده شده بود، به دفتر ریاست جمهوری ارسال کرد تا مورد استفاده ی دولت جدید قرار گیرد.
این رفتار توسط بسیاری از تحلیل گران، رجال و مسئولان از طیف های مختلف سیاسی، مورد تحسین واقع شد. مردم نیز احساس کردند تبریک گفتن آقای ناطق نوری به رئیس جمهور اسبق پس از شکست از وی در انتخابات ریاست جمهوری هفتم، تنها یک خاطره نبوده و به تاریخ سپرده نشده، بلکه هنوز هم می توان در این کشور رقابت کرد و پس از پایان رقابت انتخاباتی، پیروز انتخابات در سمت جدیدش و شکست خورده ها نیز در هر آن جا که مفیدترند، به فعالیت خود ادامه دهند.
انتخابات مجلس دهم برگزار شد. هیچ کس حتی خود اصلاح طلبان، پیروزی در این حد مطلق در تهران را انتظار نمی کشیدند. تهران، ری، شمیرانات، اسلام شهر و پردیس به عنوان نماد انتخابات و نماد رقابت های سیاسی و نیز به مثابه مهم ترین حوزه ی انتخابیه، برای همه ی جریانات سیاسی از دیگر حوزه ها مهم تر و حیثیتی تر محسوب می شد. نه اصول گرایان گمان می کردند این گونه شکستی در تهران برایشان رقم بخورد و نه اصلاح طلبان توقع چنین پیروزی مطلقی را داشتند؛ ۳۰-۰ .
افراد مهم ائتلاف فراگیر اصول گرایان، شکست را پذیرفتند و به رای مردم تهران، مردم نیز احساس کردند تبریک گفتن آقای ناطق نوری به رئیس جمهور اسبق پس از شکست از وی در انتخابات ریاست جمهوری هفتم، تنها یک خاطره نبوده و به تاریخ سپرده نشده …
چه به آنان باشد یا رقبای آنان – که البته وظیفه ی هر نماینده ای است – ادای احترام کردند. زیباترین پیامی که منتشر شد، سپاس نامه ی احمد توکلی بود که پس از نام خدا و ذکر آیه ی شریفه ی ۱۴۰ سوره ی آل عمران «تلک الایام نداولها بین الناس»، این گونه آغاز می شد:
«هم‌وطنان عزیز و بزرگوارم در تهران، ری ، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس
سلام و رحمت خداوند بر شما
به تشخیص و خواست شما سه دوره به‌عنوان نماینده‌تان در مجلس شورای اسلامی انجام‌وظیفه کردم. سپاسگزارم که مرا معتمد خود دانستید و برای خدمتگزاری برگزیدید.»
و در اواخر این سپاس نامه می خوانیم: «اکنون‌ که اکثریت شما رأی‌دهندگان و موکلان گرامی و بزرگوارم برای ایفای وظایف نمایندگی خود به چهره‌های جدیدی رأی داده‌اید و این خادم را از بار سنگین وکالت رهایی بخشیده‌اید، باادب و احترام و خلوص باطن، سپاسگزارتان هستم و برایتان بهترین‌ها و بازهم بهترین‌ها را آرزو می‌کنم و از سر تکریم قانون و اعتقاد قلبی به مردم‌سالاری دینی صمیمانه به منتخبان محترم شادباش می‌گویم.»
این می شود مرام اصیل یک اصول گرای اصیل؛ چه مردم او را انتخاب کنند و چه نکنند، قدردان اعتماد مردم است و به انتخاب آنان احترام می گذارد. از همان ابتدا مشخص است که مفهوم چرخش قدرت در ذهن شخصی مانند احمد توکلی، چقدر عمیقا نهادینه شده که حتی از منظر او برای اصل چرخش قدرت، می توان از سنت های الهی که در قرآن مجید آمده بهره برد! کسی اگر این پیام را بخواند، حس می کند که او از ته دل نه ناراحت است و نه خوشحال و معتقد است که مقدر الهی این بوده و الخیر فی ما وقع و چه بسا خیر او و هم فهرستی هایش، ممکن بوده در حالتی رقم بخورد جز مجلس که هم مفیدتر به حال مردم باشد و هم خود آن ها.
برخی دیگر از اصول گرایان نیز به درستی، این گونه موضع گیری کردند که «رای مردم را نباید به خوب و بد تقسیم کرد».
اما در کمال تعجب، برخی با بی احترامی به رای مردم، همان اشتباهی را مرتکب شدند که برخی اصلاح طلبان در انتخابات ۸۸ انجام دادند، با این تفاوت که آن اصلاح طلبان انگشت اتهام خود را به سمت نظام نشانه رفتند و این طیف، در اقدامی عجیب، مردم را متهم کردند! بخشی از فرضیه ای که این طیف در راستای توضیح و تبیین علل شکست اصول گرایان ارائه می دهند، در ذیل می آید:
«وقتی در تهران بنا بر آمارهای رسمی بیشترین میزان جرایم اجتماعی، روزه خواری، طلاق، اعتیاد و … ثبت شده، بدین معناست که این شهر بیشترین فاصله از فرهنگ اصیل دینی و انقلابی را برای خود ثبت کرده و به همین میزان طبیعی است که در چنین شهری به جای افرادی که نخستین وجهه آنها در افکار عمومی شهرت آنها به دیانت و گفتمان انقلاب اسلامی است، چهره هایی وارد مجلس شوند که در افکار عمومی بیشترین فاصله را با این معیارها و مفاهیم دارند.
این بدین معناست که اصولگرایان در تهران انتخابات را نه به خاطر لیست سیاسی یا شعارهای انتخاباتی، بلکه به خاطر غلبه پیدا کردن فرهنگ و سبک زندگی غربگرایانه، شبه مدرنیستی باختند.»
نوع دیگری در این تحلیل انحرافی و نادرست را می توان در سخنان حسین مرعشی از چهره های اصلی کارگزاران دید.
وی در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا در واکنش به رای مردم در سراسر کشور می گوید: «اکنون می‌توان شاخص توسعه سیاسی ایران در تهران را 100، در مراکز استان‌ها 50 و در شهرستان‌ها 30 در نظر گرفت. ظرف 10 سال آینده توسعه‌یافتگی سیاسی به سراسر ایران سرایت می‌کند و مردم می‌آموزند به جای تکیه بر شناخت خود به سمت انتخاب بسته‌های سیاسی پیش بروند.»به عبارت ساده تر وی رای مرم (به جز تهران ) را ناشی از عقب ماندگی و توسعه نیافتگی میداند. به همین دلیل اظهارات وی نیز نوعی توهین به مردم تلقی شد.
این اظهار نظرها از دو منظر عجیب است؛ اولی از حیث نوع و جنس نگاه به مردم و دومی استدلال و ادعاهایی که خلاف آمار و ارقام است.
اول- صاحبان این دیدگاهها از یک سو فراموش کرده اند که «میزان رای ملت است» یعنی چه؛ میزان رای ملت است چه با ما باشد و چه بر ما باشد، میزان رای ملت است چه به اصول گرایان باشد، چه به اصلاح طلبان و چه به جریان های دیگری که در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کنند، میزان رای ملت است، چه دیروز، چه امروز و چه فردا. برخی گمان کرده اند که این «میزان رای ملت است» فقط از حیث قانونی و حقوقی موضوعیت دارد، حال آن که میزان رای ملت است، یک وجه مهم از گفتمان انقلاب اسلامی ایران است که آن را «جمهوریت» می نامیم. یعنی اگر مردم به طیفی که به هر دلیل و با هر کم و کیف، مورد تایید جناح دیگر نبوده اند رای دادند، نه می توان آن مردم را سرزنش کرد و نه هر گونه بی احترامی یا تحقیر به آن ها رواست، چرا که ناگهان و یک شبه این تغییر اتفاق نیفتاده است و بهتر و عاقلانه تر آن است که آن ها که موفق به کسب رای لازم از مردم نشده اند ، به دنبال بررسی دلایل و چرایی آن باشند.
پیام رهبر انقلاب را هر کس که پیرو حقیقی خط امام و رهبری است اگر کنار آن جملات و هجمه های علیه مردم بگذارد، نمی تواند حق را به صاحب آن ایده و تحلیل بدهد.
رهبری در بخش ابتدایی پیامشان به مناسبت حضور پرشکوه مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری می فرمایند: «خداوند دانا و توانا را سپاس که در آزمون بزرگی دیگر، ملت آگاه و مصمّم ایران را به پیروزی رسانید؛ آنان توانستند برای سی و ششمین بار از آغاز انقلاب اسلامی، در انتخاباتی سراسری، با عزم راسخ و شور و نشاط به‌یادماندنی، حضور یابند و سرنوشت کشور را در مقطع کنونی، رقم زنند؛ نمایندگان خود را برای تشکیل دو مجلس پر قدرت و پر اهمیت برگزینند و بار دیگرمردمسالاری دینی را در چهره‌ی درخشان و پر اقتدار خود به جهانیان نشان دهند.
ایران اسلامی به ملت خود می‌بالد و به استحکام مقرّراتی که این فرصتهای مغتنم را برای قد برافراشتن و تجدید قوای ملی فراهم آورده است، سر می‌افرازد.
اینجانب وظیفه‌ی خود می‌دانم که از این لبیک عمومی به فراخوان نظام اسلامی سپاسگزاری کنم و پاداش و هدایت الهی برای مردمی که این جمعه‌ی پر کار و پر شکوه را آفریدند مسألت نمایم. …»
دوم- اگر این اظهار نظرهای عجیب، از حیث آمار و ارقام هم مورد مداقه قرار گیرند، مشخص می شود که خدای ناکرده نه مردم غرب زده بوده اند و نه عقب مانده و توسعه نیافته. بلکه سلایقشان را متناسب با نتایج و عملکردها و شرایط ، تغییر داده اند، همین.
آمار مشارکت مردم ایران در انتخابات دور گذشته ی مجلس یعنی مجلس نهم ۶۴ درصد بوده است، یعنی دو درصد بیشتر از انتخابات امسال. آمار مشارکت مردم تهران در انتخابات مجلس قبل (نهم) ۴۸ درصد بوده و در این دور، ۵۰ درصد. یعنی دو درصد مشارکت کشوری کاهش و دو درصد مشارکت در تهران افزایش یافته است. حال سوال این جاست که چطور که ۴سال قبل، وقتی همین مردم تهران به اکثریت قریب به اتفاق اصول گرایان رای می دهند،ویا در مجلس ششم به اصلاح طلبان ، توسط همین افراد مورد تجلیل قرار میگیرند اما امروز با نوعی تحلیل طبقاتی رای آنان مورد واکاوی نادرست قرار میگیرد؟
اکثر جریان ها، چه آن ها که رای آورده اند و چه نه، به رای مردم احترام گذاشته و معتقدند که مردم به هر دلیلی، اعتمادشان نسبت به طیفی کم رنگ و به طیفی دیگر پر رنگ تر شده، در تهران به یک صورت و در شهرستان ها به صورتی دیگر، در یک شهر بیشتر اصول گرایان را برگزیده اند و در شهری دیگر بیشتر اصلاح طلبان را و در برخی موارد هم مستقلین را. اما افرادی هستند که مقصر را همیشه در هر جا جست و جو می کنند جز خود؛ سوالی که پیش می آید این است که مثلا به هر دلیل و به هر ترتیب و با هر کم و کیفی، اگر مثلا در انتخابات شورای شهر پنجم در سال ۹۶ و یا انتخابات مجلس یازدهم و یا ریاست جمهوری دوازدهم یا سیزدهم، مردم تهران به نامزدی که مورد حمایت این افراد است رای دادند، چه پاسخی به این جنس استدلال ها و تفسیر رای مردم خواهند داشت؟

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *