فریب نخوریم
جناب حافظ به ما یادآوری کرده است: «هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت». حکایت اعتراضهای این روزهای مردم به کم آبی در استانهای کشور حکایت همین مصرع حافظ است. از سالها پیش و به خصوص در یک دهه گذشته بارها پژوهشگران حوزه آب و جامعهشناسی با تبیین ابعاد اجتماعی مساله آب هشدار داده بودند که نگاه کوتاه مدت دولتها به حل مساله و اجرای طرحهای انتقال آب بین حوضهای به عنوان نماد این نوع تصمیمگیری میتواند برای کشور گران تمام شود. مهمترین آفت شیوه حکمرانی آب در ایران به فقدان نگاه یکپارچه به مدیریت منابع برمیگردد. اینگونه است که هر کسی در دولت و مجلس یا نهادهای شبهدولتی قدرتی داشته تلاش کرده با نگاه صرفا منطقهای پروژهای را برای استان خودش تعریف کند.
از احداث فولاد و پتروشیمی گرفته تا طرح توسعه کشت چغندر قند و احداث سد خاکی و انتقال آب و… آیا ما انتظار داریم در نتیجه این سیاستگذاری مغشوش محصول دیگری برداشت کنیم؟ عاقبت چند دهه نادیده گرفتن اصول اقتصاد، نادیده گرفتن یارانه پنهان، دولتزدگی مدیریت منابع آب، بذل و بخشش مجوز حفر چاه، استقرار صنایع آببر در بدترین موقعیتهای جغرافیایی، نشنیدن صدای جامعه محلی، توزیع رانت زیر عنوان دهن پرکن اشتغالزایی و بیاعتنایی محض به طرحهای ارزیابی محیط زیستی و طرحهای توجیه فنی و اقتصادی نتیجهاش میشود همین وضعیتی که اکنون ما در آن قرار داریم؛ اعتراض مردم خوزستان با آن همه پیامد ناگوار و متاثرکننده، اعتراض مردم و کشاورزان اصفهان در بستر زایندهرودِ خشک شده و سرانجام اعتراض دیروز مردم شهرکرد. انگیزههای مردم این استانها البته متفاوت است. برخی آب شرب میخواهند، عدهای آب کشت بهاره و پاییزه را طلب میکنند و گروهی دیگر هم دلسوز محیط زیستند. در این میان گروهی از مسئولان و صاحبان نفوذ هم خیال میکنند با دادن وعده جدید برای انتقال آب بین حوضهای میتوانند بحران را مدیریت کنند. در این میان اظهارات کسانی که بدون ذرهای درک سیستمی از مساله ملی آب، بیمحابا میکوشند مساله را تا سطح دعواهای بین استانی تنزل دهند بسیار خطرناک است. بنزین ریختن بر آتش اختلافات منطقهای و پرکردن کانالهای رسانههای محلی از انواع دشنام علیه مردم استانی دیگر نه تنها به حل مساله کمکی نمی کند بلکه موجب می شود سیاستگذار باز هم از اصلاحات اساسی چشمپوشی کند و صرفا با دادن داروی مسکن موقت التهاب اجتماعی را کاهش دهد. مساله آب، مساله همه مردم ایران است. نه فقط ایران، بلکه بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه و آفریقا هم در شرایط بغرنجی به سر میبرند. درک کلان از مساله و تن دادن به راهکارهای سخت اما درست، یگانه راه ممکن برای مواجهه با این مساله است. روشن است که اجرای این راهکارها به اعتماد عمومی به سیاستگذار هم نیاز دارد. پیش نیاز اول این است که فریب منطقه گرایی را نخوریم و بدانیم سفرههای نیمه جان آب زیرزمینی با بالا گرفتن دعواها وضعشان بهتر نمیشود. فقط ممکن است چند شرکت ذینفع بتوانند از دل این دعواها مسئولان را متقاعد کنند به طرحهای پر و سر صدا اما نیمه تمام سالهای اخیر تن دهند. چنین نتیجهای مساله را به بغرنجتر میکند. فریب نخوریم.
ارسال پاسخ