سایت خبری پیام ما آنلاین | ناصر الدین شاه به دنبال کشف معدن طلا!

ناصر الدین شاه به دنبال کشف معدن طلا!





۲۲ دی ۱۳۹۴، ۱۳:۱۶

ناصر الدین شاه به دنبال کشف معدن طلا!
چون روی زشت، زشت نماید در آینه
مرد حکیم خرده نگیرد بر آینه
نقش تو در زمانه بماند چنانکه هست
تاریخ حکم آینه دارد، هر آینه
مخارج سرسام آور حرمسرا و ریخت و پاش های بی حساب درباریان، خزانه را خالی کرده بود. درست در همین زمان ناصرالدین شاه اخباری از کشف معادن طلا در سیبری، آلمان و حتی آفریقا می شنید. خبر اکتشاف و استخراج این معادن سبب شد که ناصرالدین شاه به فکر بیفتد که او هم معدن طلایی کشف کند تا هم خزانه خالی را پر کند و هم توقع درباریان و زنان حرمسرا را برآورده سازد. در آن زمان حتی یک زمین شناس در میان درباریان نبود تا به شاه بگوید که کشف معدن طلا بدون جهت و سبب امکان پذیر نیست ،بلکه ابتدا باید عده ای از زمین شناسان، نقاط مورد نظر را بازدید و پس از آزمایش بر روی خاک و سنگ منطقه، تشخیص دهند که در آن خاک و سنگ طلا وجود دارد آنگاه تلاش برای استخراج آغاز شود. اما اطرافیان شاه مثل همیشه شروع به تعریف و تمجید از پیشنهاد داهیانه (!) قبله عالم نمودند.
محمد حسن خان اعتماد السلطنه در روزنامه خاطرات خود درباره این واقع شرح مفصلی دارد. وی که چند سالی در فرانسه تحصیل کرده و از دیگر درباریان شاه آگاهی و سواد بیشتری دارد در خاطرات چهارشنبه 7 جمادی الاولی 1298 خود می نویسد:«چندی است، یعنی یکی دو سال است که در مخیله همایونی رسوخ کرده است که چرا در کالیفورنی ینگ دنیا و بعضی نقاط آفریقا و در سیبر (سیبری) طلا (پیدا) می شود و در بعضی نقاط هم الماس و در ایران این فلز گران بها که خدای ایران و ایرانیان است به دست نمی آید…»
و سرانجام زمانی که وی به سرخه حصار رفته بود، چند تن از نزدیکترین خاصان و محرمان خود را جمع کرد و موضوع را با آنان در میان گذاشت. درباریان بار دیگر با تملق و چاپلوسی به ستایش از پیشنهاد قبله عالم پرداختند. ناصرالدین شاه آنگاه پرسید:«خوب می گویید از کجا شروع کنیم؟»یکی از درباریان جواب داد:«قبله عالم به سلامت باشد. من نظرم این است که عده ای را مأمور کنیم در همین کوه های(سرخه حصار)شروع به کندن و استخراج طلا بکنند!»
ناصرالدین شاه پرسید:«نظرتان همان کوه های دوشان تپه و جاجرود است؟» درباری تعظیمی کرد و گفت:«بله قربان!»
شاه این فکر را پسندید؛ولی توصیه کرد که فقط دو تن از غلامان مورد اعتماد، مأمور کشف معدن طلا بشوند تا احتمال سوء استفاده و دزدی نرود. فردای آن روز قبله عالم، میرزا محمد ملیجک(پدر ملیجک دوم)، فراش اندرون و آقا مردک برادر زن او را مأمور کشف طلا کرد و مقداری پول برای تهیه وسایل در اختیار آن ها گذاشت. البته ناصرالدین شاه نیز خود بیکار نبود. وی هر روز به بهانه گردش و تفریح سری به دوشان تپه و سرخه حصار می زد و از دور و نزدیک با دوربینی که از فرنگ آورده بود، عملیات کاشفان طلا را براندازی می کرد! مدتی بعد نیز در جهت کمک به غلامان خاصه و فراشان، عده دیگری را مأمور کرد که به این کاشفان طلا! کمک برسانند. همین امر سبب شد که شایعه کشف طلا در میان درباریان حریص بپیچد. همه خوشحال بودند که:«قبله عالم اراده فرمودند» تا معادن طلای کوه های دوشان تپه و جاجرود کشف و استخراج شود. آنان امیدوار بودند که پس از کشف طلا همه مقربان و درباریان از آن استفاده کنند. چند روز بعد به ناصرالدین شاه گزارش دادند که عده ای می خواهند فراشان کاشف (!!!) طلا را تطمیع و طلاها را به سرقت ببرند. ناصرالدین شاه از شنیدن این سخن سخت خشمگین شد و تصمیم گرفت خود نظارت بیشتری بر این کار داشته باشد.حسین لعل در این مورد می نویسد:«در این مورد محرمانه گاهی آقا محمد علی آبدار باشی و زمانی غلامعلی خان قهوه چی باشی مأمور مراقبت می شوند که عملیات هیأت کاشفین طلا را کنترل و تفتیش نمایند. عملیات حفاری و کند و کاو ادامه یافت و مرتباً سنگ های گچی و امثالهم را با هزاران زحمت و مشقت به شهر فرستادند و قبله عالم نیز مدت ها از وقتش را در اندرون، صرف معاینه سنگ ها کرد. اما متأسفانه اثری از طلا دیده نشد و سرانجام ناصرالدین شاه دستور داد عملیات حفاری و کشف طلا (!!) متوقف شود. ناصرالدین شاه و درباریان نا امید از به دست آوردن طلا، برای ادامه خرج ها و ریخت و پاش های خود به غارت مردم محروم پرداختند. ولی البته این جستجو برای معدن موهوم، چندان ارزان هم برای مردم ایران تمام نشد. اعتماد السلطنه در کتاب خاطرات خود می نویسد:«خیال کرده است که [با] زور سلطنت، سنگ خارا را می توان طلا کرد. چنانچه در ظرف ده سال است دویست هزار تومان مخارج معدن موهوم کرده است.»

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *