فرمان دقیق
۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۳:۳۲
فرمان دقیق
یاسر سیستانی نژاد
طنزیماتچی
تغارخان؛ پاهایش را دراز کرد. پای راستش به پهلوی تغارجان خورد.
-برو عقب، می خوام پامو به دیوار بزنم.
تغارجان به سمت چپ خزید. تغارخان؛ دوباره چشم هایش را درید و به تغارجان زل زد.
-گفتم برو عقب. نگفتم برو به چپ!
-خُب، چه فرقی می کنه جناب تغارخان. مهم اینه که من توی مسیر پای راست شما نباشم و شما بتونین به راحتی به دیوار تکیه اش بدین.
تغارخان؛ فریاد زد:
-تغارناز! این یارو رو از جلوی چشمای من دور کن! این یارووو…
تغارناز؛ فنجان کشک را روی زمین گذاشت و توی اتاق پرید.
-چی شده بابا تغارخان! چرا عصبی هستین؟
-این یارو رو از جلوی چشم من دور کن تا بهت بگم…
تغارناز، دست زیر بغل تغارجان انداخت و کشان کشان روی حیاط برد.
با هر کششی تغارجان در خود فرو و فروتر می رفت. تغارناز به اتاق برگشت.
-چی شده بود بابا؟
-یعنی تو نشنیدی؟
-نه، من مشغول ریختن کشک بودم. اصلاً حواسم به شماها نبود.
تغارخان؛ پایش را از سینه دیوار برداشت و روی زمین گذاشت. کشک های دور دهانش را پاک کرد و گفت:
-بهش گفتم برو عقب رفت به چپ…
-خُب!
-همین دیگه. همون کاری که بهش میگم باید انجام بده. نه اون کاری که خودش می خواد…
-شما این دفعه رو ببخشین بابا جون.
این تازه وارده… حالیش نیست…
-با یک شرط می بخشمش.
این که تو قول بدی مقررات و موازینی که من بر سرزمین تغارستان وضع کردم رو به خوبی بهش یاد بدی…
-چشم بابا تغارخان!
تغارناز به حیاط رفت؛ اما تغارجان را ندید.
-تغارجان! تغارجان!
تغارناز؛ دور حیاط را گشت. همه جا تاریک تاریک بود. نگران شد. به انتهای حیاط رفت. ناگهان پایش به گلوله بزرگی خورد. دست روی گلوله گذاشت. گلوله؛ صدای خفه ای داد. تغارناز؛ دستش را روی گلوله فشار داد. دوباره فشار داد. گلوله باز و بازتر شد. تغارجان بود که در خود فرو رفته و گلوله شده بود.
-چرا این جوری شدی تغارجان؟
تغارجان؛ زانوهایش را به بغل گرفت.
-همین فردا می زنم به تغارکوه!
-خدا نکنه عزیزم!آخه بابام بهت گفته برو عقب، اما تو رفتی به چپ!
-مگه چپ و راستی داره. مهم اینه که توی راهش نباشم.
– اون که درست. اما باید هر چی میگه گوش بدی.
تغارجان؛ به تاریکی چشم دوخت.
صدای تغارخان؛ از اتاق بلند شد:
-تغارناز! تغارناز! یه فنجون کشک به من بده!
مطالب مرتبط
سوگواری مردم بهرمان در منزل پدری آیتالله هاشمی رفسنجانی
موزه ریاست جمهوری رفسنجان؛ یادگار گران بهای سردار سازندگی
کرمان بر پشت اسب
کرمون گرام
روایت «پیام ما» از کلاسی که در جمعه تشکیل می شود زمزمه محبت
جازموریان
کرمان بر پشت اسب
دورهمی داستان نویسان استان کرمان در «دلفارد» و «جیرفت»
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی جنوب کرمان در حاشیه همایش دو روزه داستان نویسان استان کرمان در جیرفت: همایش داستان نویسان در جهت برنامه ارتقای فرهنگی است
کرمان بر پشت اسب
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- بهترین برند چرم ایران کدام برند است؟
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید