فلسفه، روشنفکران و حوزه؛ پیش و پس از انقلاب اسلامی
۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۲۸
فلسفه، روشنفکران و حوزه؛ پیش و پس از انقلاب اسلامی
یادداشت مهمان
یحیی یثربی
جریان سیر فلسفی و آموزش فلسفه را با دو جریان روشنفکری ایران و جریان حوزوی در ایران پس از انقلاب اسلامی را باید مورد بررسی عمیق قرار داد.جریان روشنفکری ایران و جریان حوزوی در ایران چه مسیری که پیش از انقلاب سیر می کرد و پس از انقلاب در چه مسیری قرار گرفت؟ در این میان جریان توجه به فلسفه اسلامی را در دو مقطع باید بررسی کرد. یکی مربوط به پیش از انقلاب اسلامی سال ۵۷ است. در آن زمان سیاستگذاران جامعه احساس کردند که رشته فلسفه هم لازم است. البته عمدتاً طرفدار این بودند که فلسفه غرب را آموزش دهند.
چرا که می خواستند فکر و ایده جدید غرب را در فرهنگ ما استقرار دهند. بنابراین دانشگاه بهترین جا بود. در حالی که که اگر دانشگاه درست باشد می تواند به نحو احسن اثرگذار باشد. اما وقتی که برای پزشکی، شیمی، مهندسی و . . . دانشگاه باز کردند، امکان نداشت که به مسائل دینی توجه نشود؛ چرا که مردم در آن زمان هم مومن و مسلمان بودند. اگرچه نظام، اسلامی نبود. بنابراین دانشکده معقول و منقول راه انداختند.
در این دانشکده علوم قرآنی، فقه، حدیث و … تا فلسفه اسلامی را آموزش می دادند. منتها این تدریس در دانشگاه قدری محدودیت داشت. یکی اینکه دانشگاه در جامعه هنوز جا نیفتاده بود که مرجعیت پیدا کند. مثلاً رشته فقه که در دانشگاه تدریس می شد، نمی توانست نیازهای شرعی مردم را برطرف کند و مردم برای مسائل شرعی نمی توانستند به جای حوزه و مراجع به دانشگاه مراجعه کنند.
از مشکلات آن زمان دانشگاه در شاخه علوم معقول و منقول می توان به عدم مقبولیت آن نزد مردم اشاره کرد. طوری که رفتن به دانشگاه امر ناپسندی بود. مثلاً وقتی یک طلبه یا آخوند از حوزه به دانشگاه می رفت، صورت خوشی نداشت.
من که سال ۴۳ قصد کردم به دانشگاه بروم، از نظر روانی تا یک سال آشفته بودم و احساس گناه می کردم. افرادی مانند مفتح و مطهری که به دانشگاه آمدند، تا حدودی توانستند مقبولیت نسبی ایجاد کنند. البته در ان ایام درباره فلسفه اسلامی کارهایی مانند تصحیح متون، تألیف و سخنرانیهایی انجام می شد اما ضعیف بود.
بعد از انقلاب که نظام اسلامی شد، وضع فرق کرد. نگاه امام (ره) باعث شد که فلسفه در دانشگاه و حوزه رونق پیدا کند. اگر فقیه دیگری زمام امور را به دست می گرفت، قطعاً تدریس فلسفه در حوزه بسیار محدود و در دانشگاه بالطبع تعطیل می شد. بنابراین رهبری در دست کسی قرار گرفت که به فلسفه روی خوش داشت. این بود که با همه ضعف های موجود در نظام آموزشی فلسفه در دانشگاه، فلسفه در کشور رشد کرد. گرچه تضادهای فراوان و مشکلاتی که به انقلاب و کشور تحمیل شد، اجازه نداد تا سیر ایجاد شده در تفکر جدید مسیر گسترده تری را بیابد. از سوی دیگر پس از انقلاب روشنفکران و همان تفکر غربی در دانشگاه که به دنبال تدریس و ترویج فلسفه غرب بود، همواره جامعه دانشگاهی را با آسیب های جدیدی روبرو کرد. نتیجه آن شده که روشنفکری در جامعه ما مرجعیت علمی پیدا نکرد. دیگر اینکه اینان توجه نکردند که کار روشنفکری در جامعه ما تسلسل پیدا نکرده، در حالی که در دنیای غرب چهرهای چون پوپر در واقع تسلسل بیکن، اسپینوزا و دکارت است.
مشکل دیگر روشنفکری پس از انقلاب اسلامی در جامعه ما این است که راحت ابزار سیاست شدند و کار علمی نکردند. همچنین روشنفکران ما محصول را بدون نیاز به تفکر و زمینه آن میخواهند.
روشنفکران ما «نمیخواهند محور» هستند نه «چه میخواهند محور». روشنفکر ما تصور میکند که با تغییر نظام سیاسی، وضعیت فکر و فرهنگ نیز تغییر میکند، اما واقعیت آن است که افغانستان چهار قرن طول میکشد تا مثل فرانسه بشود. روشنفکران ما بیشتر از «تحریک» مایه میگیرند نه «تعمیق». شعر درباره آزادی میگویند، بدون آنکه معنا و شرایط آن را بدانند و همین است که در ایجاد تحول فلسفی در کشور ناکام ماندند.از سوی دیگر پس از انقلاب اسلامی فلسفه اسلامی ای که در دانشگاه و حوزه تدریس می شود، کارایی اش زیر سؤال است؛ اگرچه در حوزه ها وضعیت آموزش بهتر از دانشگاه است. الان وضعیت تدریس در حوزه ها نسبت به زمانی که ما درس می خواندیم، بهتر شده است.
از نظر کیفیت در آن زمان یک یا دو نفر منظومه می گفتند اما الان شاید ده ها نفر منظومه بگویند. آن زمان بدایه نبود، الان در همه جا تدریس می شود. آن زمان یک نفر «اسفار» می گفت – آن هم قاچاقی – الان دهها نفر اسفار می گویند. از نظر کیفیت هم ده ها کتاب و تفسیر در اختیار علاقه مندان است.
تاریخ فلسفه غرب آن زمان فقط «سیر حکمت در اروپا» بود اما الان انواع کتاب درباره فلسفه غرب وجود دارد. در دانشگاه مشکل کیفیت و کمیت هم نداریم؛ مسأله مدیریت است که بتواند استاد را در یک جا نگه دارد تا ده ها جا برای تدریس نرود و دانشجو بتواند استاد را ببیند.
اینها فقط نمونه هایی گذراست که باید مورد توجه قرار بگیرد. اما در مجموع باید دانست که هم جریان روشنفکری ایران وهم جریان حوزوی در ایران پس از انقلاب با همه طیف ها و مسلک هایی که داشته اند، نسبت به پیش از انقلاب اسلامی دچار تحولات چشمگیری شده است.
پیشنهاد سردبیر
سرمایهگذاری در معدن بازنده
مطالب مرتبط
گاز N۲O در قلیان اکسیژن «روانگردان» دارد
سامانه بارشی در راه غرب کشور
گرفتاری بیش از ۲۶۰۰ نفر از در سیل
تکلیف مقصر بودن کارفرما در حوادث ناشی از کار چیست؟
طرحی برای «افزایش اختیارات آتشنشانی در برابر ساختمانهای ناایمن»
آتسنشانان ضابط بازدید ایمنی از ساختمانها میشوند
توضیح یگان حفاظت محیط زیست درباره ورود مصالح ساختمانی به میانکاله
سرهنگ محبتخانی: مسئولان میراث فرهنگی مجوز ارائه ندادند
تشویق مردم به کاهش استفاده از کیسههای پلاستیکی ادامه دارد
کیفیت هوای تهران در شرایط قابل قبول
در سمینار بینالمللی تأثیر بحرانهای طبیعی بر بناهای تاریخی مطرح شد
تغییر اقلیم؛ بحران جدید بناهای تاریخی
رئیس انجمن متخصصین بهداشت حرفهای مطرح کرد
اهمیت تاثیر تغییر اقلیم بر سلامت و ایمنی کارگران
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید