پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | گردن زرافه

گردن زرافه





۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۸

گردن زرافه

یاسر سیستانی نژاد

طنزیماتچی

روزنامه شهروند درباره منوی رستورانی در یزد نوشت:«کوبیده گوزن، آبگوشت آهو»

تغار تحلیلگر؛ پنجره را باز کرد. مخاطب خاص را دید که به درخت بی برگ گلابی تکیه زده بود.

-این درازه چیه توی دستتون خانم مخاطب؟

-سلام تغاری! این استخون گردن زرافه است.

-چی؟ استخون گردن زرافه؟ از کجا اوردین این فصل سال؟

مخاطب خاص استخوان را روی شانه اش گذاشت.

اخمی کرد و بی حوصله گفت:

-یعنی چی این فصل سال؟ مگه میوه است؟ زرافه است و در همه فصلا پیدا میشه!

مخاطب؛ قری به گردنش انداخت. استخوان را به بغل گرفت و نوازش کرد.

-امروز با چند تا از مخاطبای خاص رفتیم رستوران لاکچری! می دونی چیه؟ اونجا همه چی بود. کوبیده گوزن، آبگوشت آهو، ران کرگدن، زبان نهنگ. اوه! چه چیزایی داشت. من گردن زرافه سفارش دادم.

چشمهای تغار از حدقه بیرون زد. دستهایش را از دو طرف روی ستون فقراتش گذاشت.

-چه پر اشتها هستین خانم مخاطب! چه

جوری یک تنه گردن به این گندگی رو خوردین؟

-خب دیگه! البته تنهایی نخوردم. مخاطبای خاص دیگری هم بودن که دونگی یه گردن خریدیم و با نوشابه زدیم بالا. عکساش رو هم توی اینستاگرام می تونی ببینی.

-نوش جونتون. کشک هم داشت من با تغارناز برم یه ناهاری بخوریم؟

-کشک؟ آره به نظرم کشک پلنگ داشتن،

پیاله ای 50 دلار! خیلی هم شیک و لاکچری!

تغار؛ دستش را از آستین بیرون آورد و کله اش را خاراند.

– 150 دلار؟ حالا فکرامو بکنم ببینم چی میشه. خانم مخاطب! این استخون رو کجا می برین با خودتون؟

مخاطب خاص؛ شالش را پشت گوش انداخت. گردن زرافه را بوسید.

-میخوام بزارمش توی دکوری خونه. آخه با این بخور بخوری که مخاطبای خاص راه انداختن. امروز و فرداست که نسل زرافه منقرض بشه. می دونی اون وقت موزه های بزرگ دنیا همین استخون گردن رو به چه قیمتی ازم میخرن؟

تغار؛ در خود فرو رفت و تا ساعت ها بیرون نیامد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *